جلسه صد و دوم
مسئله ۲۳- تتمه: بررسی مشروعیت الزام به حجاب در حکومت اسلامی – ادله: دلیل چهارم و پنجم و بررسی آنها
۱۴۰۰/۰۱/۲۲
جدول محتوا
خلاصه جلسه گذشته
بحث در ادله مشروعیت الزام به حجاب در حکومت اسلامی است. عرض کردیم به چند دلیل برای اثبات مشروعیت استدلال شده است. تا اینجا سه دلیل ذکر شد و برخی از این ادله مورد قبول واقع شد و برخی هم مردود و مخدوش اعلام شد.
ادله دیگری هم اینجا وجود دارد که البته برخی از این ادله طبیعتا بحث بیشتری باید دربارهاش صورت بگیرد و مهمتر هم هست و چه بسا قابلیت بیشتری برای استدلال دارند. ما اینها را مؤخر میاندازیم چون بحث ما امروز جلسه آخر است و طبیعتا ورود به آن ادله محتاج زمان بیشتری است و لذا ما بعضی از ادلهای که ممکن است اهمیت چندانی هم نداشته باشد، اما به دلیل اختصار ناچاریم اینها را مقدم کنیم.
دلیل چهارم
دلیل چهارم متشکل از دو مقدمه است:
مقدمه اول: این است که به طور کلی مسأله حجاب و بیحجابی و یا پوشش و عدم پوشش و همچنین مسائلی که مربوط به نظر و نگاه است و احکامی که درباره پوشش و حجاب در شرع وارد شده، به حسب برخی از آثار مهم اجتماعی که بر اینها مترتب میشود و چه بسا به عنوان حکمت احکام از آنها یاد میشود مورد توجه و لحاظ قرار میگیرد. مثلا در باب نظر روایاتی داشتیم که در آن روایات وجه تحریم نظر یا حکمت حرمت نظر مسأله تهییج به فساد و ارتکاب برخی از محرماتی است که مترتب بر نظر است. یا مثلا در برخی از روایات وارد شده که نظر تیری از تیرهای شیطان است و از این دست روایات کم نداریم. بههرحال مسأله حجاب و پوشش مسألهای است که آثاری دارد و عدم رعایت پوشش و حجاب مخصوصا از ناحیه زنان میتواند منتج به مفاسدی شود که در حیطه اجتماع آثار زیان باری داشته باشد. پس مقدمه اول این است که مسأله بیحجابی و رعایت نکردن پوشش شرعی، حتما مفسده بر آن مترتب میشود و این چیزی است که با استقراء و استفاده از ادله مربوط به پوشش و حجاب و نظر قابل اثبات است.
مقدمه دوم: این است که به طور کلی حکومت وظیفه دارد نسبت به بروز مفسده و شیوع مفسده در اجتماع مراقبت و حساسیت داشته باشد. این یکی از وظایف اصلی حکومت است که نسبت به حفظ مصالح، و بروز مفاسد در جامعه حساسیت و مسئولیت داشته باشد. بالاخره دفع مفاسد اجتماعی، رفع ناهنجاری های اجتماعی امری است که همه عقلا نسبت به آن اذعان دارند. در حکومت های غیر دینی هم حداقل در مقام اثبات طوری وانمود میکنند که ما باید با مفاسد برخورد کنیم. حال این مفاسد چه مفاسد اجتماعی باشد، چه سیاسی و چه اجتماعی.
نتیجه: بنابراین اگر گفتیم بیحجابی و بد پوششی مفسدهانگیز است و وظیفه حکومتها را مبارزه با مفاسد دانستیم، قهرا حکومت میتواند نسبت به پیشگیری و جلوگیری از مفاسد مترتب بر پوشش غیر شرعی و نامناسب قوانین و مقررات و کیفر و مجازات وضع کند؛ میتواند الزام کند و یک قوانینی الزامآوری وضع کند که مشتمل بر مجازات و کیفر باشد تا آن مفسدهها مترتب نشود. این استدلالی است که در این مقام میتواند ذکر شود برای اثبات مشروعیت. این دلیل کأن یک صغری دارد و یک کبری. صورت استدلالش یک قیاسی است که صغری و کبری دارد. صغری این است که بیحجابی مفسده انگیز است و کبری این است که با هر مفسدهای دولت میتواند برخورد کند، پس نسبت به بیحجابی هم میتواند الزام داشته باشد.
بررسی دلیل چهارم
اگر بخواهد این استدلال تمام باشد، باید این دو مقدمه ثابت شود. یعنی هم صغرای مسأله تمام باشد و هم کبری. اما در مورد صغری اینکه بگوییم بد حجابی یا بی حجابی و یا بد پوششی مفسده انگیز است، این به نحو عام قابل اثبات نیست. وقتی بحث از پوشش شرعی و حجاب شرعی به میان میآوریم، یعنی آن حدی که در شرع برای حجاب تعیین شده که باید پوشیده شود. مسأله این است که فرضا اگر بخشی از موی زنان بیرون باشد، آیا بر این مفسده مترتب میشود؟ بله، در عریان و برهنه بودن زن که یک لباس غیر متعارف بپوشد مفسده وجود دارد. ولی آیا در کشف بخشی از موی سر و یا کلا موی سر لزوما آن مفاسد به دنبالش است؟ یعنی به نحو موجبه کلیه میتوانیم بگوییم بر هر نوع بیحجابی و بدحجابی مفسده مترتب میشود؟ اثبات این مسأله مشکل است.
به علاوه که اگر بخواهیم از این زاویه به تحقق مفاسد نگاه کنیم، چه بسا اصل حضور زنان در اجتماعات، در معابر، در گذرگاهها و بازارها میتواند آن مفاسد بر آنها مترتب شود؛ یعنی نقض دارد. لذا اثبات صغری به نظر میرسد مشکل است.
اما کبرای مسأله درست است. دولت چه به مفهوم مدرن و چه به مفهوم سنتی نسبت به دفع و رفع مفاسد مسئولیت و اختیار دارد و میتواند قوانین الزامآور داشته باشد برای پیشگیری از مفاسد؛ ما به خصوص در مورد دولت اسلامی و حکومت اسلامی داریم سخن میگوییم و میگوییم این یک مسئولیت حکومت اسلامی است. حکومت غیراسلامی از سنخ حکومتهای عقلایی که در عالم هم وجود دارد، یک مسئولیتهایی برای دفع مفاسد دارند، اما همانطور که اشاره شد، مفسدهای که آنها نسبت به دفع و رفع آن احساس مسئولیت میکنند، اینطور نیست که در همه موارد با آنچه که ما آن را مفسده مینامیم انطباق داشته باشد. مفاسد نزد آنها تعریفی خاص دارد، اما در حکومت اسلامی وقتی میگوییم مفسده، مثلا شراب خواری هم به نظر ما مفسدهانگیز است. اما آنها اینطور نیست که شرابخواری را داری مفسده بدانند. بله، مستی و بد مستی را مفسدهانگیز میدانند و یک محدودیتهایی برایش اعمال میکنند. مثلا اگر کسی در حال رانندگی مست باشد، او را جریمه میکنند. اما اصل شرابخواری به نظر آنها مفسده انگیز نیست. اما در حکومت اسلامی مسأله متفاوت است. ما از منظر حکومت اسلامی اگر به مسأله نگاه کنیم، بالاخره در حکومت اسلامی این مسئولیت و اختیار وجود دارد که نسبت به دفع و رفع مفاسد قانون وضع کنند و مقررات جعل کنند؛ ما در این اشکالی نداریم. عمده اشکال ما در صغری بود. لذا ما نمیتوانیم با این دلیل به نحو تام و کلی موافقت کنیم. بله به نحو موجبه جزئیه ممکن است بگوییم بر بد حجابی و بر پوششی مفاسدی مترتب است و این نمیتواند مشروعیت الزام به حجاب را اثبات کند.
دلیل پنجم
دلیل پنجم هم متشکل از یک صغری و کبری و به صورت قیاس است:
مقدمه اول: حجاب و پوشش از شعائر و مقدسات و حرمات الله است.
مقدمه دوم: این است که حکومت نسبت به حفظ شعائر و حرمات الله و مقدسات مسئولیت و تکلیف دارد. حکومت اسلامی وظیفه دارد که حرمات الهی و مقدسات را تعظیم کند و این شعائر را حفظ کند.
نتیجه: حکومت نسبت به حفظ حجاب به عنوان شعائر و حرمات الهی مسئولیت دارد و میتواند الزام کند و قوانینی وضع نماید تا شعائر الهی و این امر مقدس و محترم عندالله در جامعه محفوظ بماند و با کسانی که با این حکم و شعائر الهی مخالفت میکنند برخورد کند.
بررسی دلیل پنجم
به نظر میرسد این استدلال هم تمام نیست. اینکه ما حجاب را از شعائر الهی بدانیم، به یک معنا درست است. یعنی حجاب از مسلمات است و در حقیقت جنبه نشانه جامعه اسلامی دارد. بعضی از امور و تکالیف در حقیقت سنبل و نماد جامعه اسلامی و دینی محسوب میشود. مثلا نماز این چنین است، حجاب این چنین است. یعنی حجاب به عنوان یک نماد در جامعه اسلامی معرف اسلامی بودن و مسلمان بودن افراد آن جامعه است. اگر این نماد باشد و از شعائر جامعه دینی باشد، به یک معنا درست است. ولی فرق است بین اینکه یک چیزی به عنوان امر مقدس و حرمات و شعائر مطرح شود، یا نماد باشد.
ما دو قاعده داریم که البته این دو قاعده گاهی با هم خلط میشود، اما در حقیقت دو قاعده هستند؛ یکی حرمت اهانت به مقدسات، و دیگری وجوب تعظیم شعائر. اینها دو قاعدهاند و ملازمهای هم با یکدیگر ندارند. حرمت اهانت به مقدسات، مبادی و مبانی و ادلهای دارد که به تفصیل در جای خودش درباره آن بحث کردهایم. وجوب تعظیم و بزرگداشت شعائر هم یک مبنای دیگری دارد. عرض کردم این دو قاعده بعضا به جای یکدیگر هم استعمال شده و گاهی ادله اینجا به جای یکدیگر مورد استفاده قرار گرفته و حتی در تعبیر و عنوانی که از این قاعده نام برده شده، گاهی خلط صورت گرفته. برای شعائر و مقدسات، تعریفی ارائه شده که اصلا شعائر به چه میگویند. ما یک بحث تفصیلی داشتیم که این شعائر و مقدسات مثلا از خود قرآن، پیامبر، ائمه معصومین و بعضی معتقدات و بعضی امکنه و مکان های خاص، همه را در بر میگیرد. اینکه به یک حکم دینی عمل نشود، این عمل نکردن مصداق اهانت نیست.
پس اشکال اول این است که خود این از مقدسات هست یا نیست. میخواهیم ببینیم آنچه که از مقدسات و شعائر محسوب میشود، آیا اعتقاد و باور به حجاب است یا عمل؟ یک وقت ممکن است کسی نماز را هم قبول داشته باشد و اعتقاد به نماز هم داشته باشد، اما اهل نماز نباشد. کسی که نسبت به نماز سستی میکند، در واقع مشکلی دارد و عقوبت اخروی هم دارد. حتی بنابر بعضی روایات شفاعت هم شاملش نمیشود. اما آیا میتوانیم این کار او را به عنوان یک مقدسی که مورد اهانت قرار گرفته قلمداد کنیم؟ تعظیم یا تکریم شعائر که گفتهاند واجب است یا اینکه اهانت به مقدسات حرام است، در حقیقت یک تعریف و محدوده خاصی دارد. مثلا کوتاهی در نماز مصداق توهین به شعائر و مقدسات نیست. از آن طرف هم نماز خواندن به عنوان تعظیم شعائر نیست. فرضا یک شخصی در اجتماع به صورت عمومی در مسجد حضور پیدا میکند، در محیطی عمل و نماز او بازتاب اجتماعی پیدا میکند، این میشود تعظیم شعائر. ولی نخواندنش و عدم حضورش توهین و وهن محسوب نمیشود. بنابراین اینکه ما به طور کلی بگوییم تعظیم شعائر واجب است، جای بحث دارد. اینکه بگوییم اهانت به مقدسات حرام است، در محدوده و حدود و ثغورش بحث است.
دیگر اینکه اساسا این بی حجابی یا بد پوششی، یکوقت به عنوان زیر سوال بردن این حکم شرعی است، مانند رفتاری که چند وقت پیش مرسوم شده بود که میآمدند در گوشه خیابان میایستادند و علنا قصدشان توهین به یک باور و اعتقاد و زیر سوال بردن یک حکم شرعی بود. اینکه مجازاتش چیست بماند. بحث در این است که اگر از باب اینکه اهتمامی به امر حجاب نمیدهند، این مصداق توهین به مقدسات و وهن شعائر باشد، خودش جای بحث دارد. البته عنایت بفرمایید که این منافاتی هم ندارد که ما حجاب را به عنوان یک حکم شرعی و به عنوان یک واجبی که مربوط است به عمل شخصی افراد، ولی دارای اثر اجتماعی است و نسبت به آن اهتمام داشته باشیم ودر ترویجش بکوشیم. در اینها بحثی نیست و حتی بالاتر اینکه حکومت اسلامی هم نسبت به ترویج این حکم شرعی باید اهتمام داشته باشد. ولی اینکه ما این عمل را مصداق توهین به مقدسات و وهن شعائر و یا توهین به شعائر بدانیم و از این رهگذر بگوییم دولت و حکومت اسلامی مسئولیت دارد که با بدحجابی برخورد کند و میتواند قانون وضع کند، از این طریق و با این عنوان که دارد به مقدسات توهین میشود، این قابل قبول نیست.
بلکه، یکبار رفتار خاصی شکل میگیرد مانند مثالی که ذکر کردم. مثلا گروهی رفتاری را علیه حجاب بهنحو سازمان یافته ترتیب میدهند و قصدشان هم زیر سوال بردن و وهن این حکم شرعی است و در واقع میخواهند این حکم شرعی را تحقیر و خفیف کنند. آنجا یک عنوانی پیدا میکند و قهرا آن مسأله متفاوت است. بحث ما در شرایط و موقعیتهای خاص و استثنایی نیست. بحث در این است که به طور کلی آیا بد حجابی و بد پوششی به عنوان مصداق توهین به شعائر و توهین به مقدسات محسوب میشود یا خیر؟ این به نظر میرسد که نمیتواند مصداق چنین چیزی قرار بگیرد.
سوال:
استاد: خیر. اینکه حکومت نباید توهین به مقدسات کند روشن است. بحث این است که حکومت نسبت به اهانت به مقدسات مسئولیت دارد. بر فرض که این از مصادیق شعائر الله باشد، تعظیم هم واجب باشد، حکومت هم مسئولیت دارد یا خیر؟ ما اصلا میگوییم تعظیم شعائر واجب نیست. اگر تعظیم شعائر هم واجب باشد، یعنی میخواهد بگوید کسی که میآید در انظار شعائر الهی را تعظیم نمیکند … .شما فرض گرفتید که واجب است، اگر واجب باشد و دولت هم مسئولیت داشته باشد، باید تعظیم شعائر بکند و مراقب باشد که …. وقتی ما میگوییم دولت و حکومت، معنایش این است که خودش نسبت به تظیم شعائر مراعات کند … خیر الزام را کاری نداریم، اما میخواهیم بگوییم اگر دولت و حکومت ببیند در جایی این رعایت نمیشود … اینکه این را انجام نمیدهد یعنی تعظیم شعائر…. دلالتش مشکل است، ولی نه اینکه اصلا دلالت نداشته باشد.
سوال:
استاد: خیر، تعظیم شعائر غیر از یک عمل فردی است. تعظیم شعائر با آن پیش فرض هایی که شما میگویید، یعنی همه وظیفه دارند در صحنه اجتماع و در عرصه جامعه نسبت به این امر تعظیم و احترام داشته باشند. حال اگر این وظیفه همگانی آن هم بروز و ظهورش به این شکل است و حکومت هم طبق فرض شما مسئولیت دارد، مسئولیت حکومت نسبت به تعظیم شعائر مسلما تفاوت دارد به مسئولیت یک فرد.
سوال:
استاد: اساسا این بحث بر یک مبنای از اساس باطل است. البته میشود آن را درست کرد ولی از اساس این ارتباطی با مقوله تعظیم شعائر ندارد و از آنها محسوب نمیشود.
به هر حال دلیل چهارم و پنجم هم نتوانست مشروعیت الزام به حجاب در حکومت اسلامی را اثبات کند.
جمعبندی
تا اینجا ما پنج دلیل اقامه کردیم. دلیل اول را پذیرفتیم که حکومت با توجه به اهداف میانی و غایی که دارد، میتواند الزام کند. دلیل دوم آیات بود که در بین آیات دلالت یک آیه را پذیرفتیم.
دلیل سوم، چهارم و پنجم مورد قبول ما واقع نشد. چندین دلیل دیگر بر مشروعیت میتوان اقامه کرد. از جمله ادله نهی از منکر که بحث مفصلی دارد. ادله تعزیرات که بحث مفصلی دارد. چندین دلیل دیگر هم در اینجا وجود دارد که اینها را ما با توجه به اینکه چهارشنبه هم اول ماه مبارک رمضان است و نهایتا بخواهیم فردا این بحث را ادامه دهیم به جایی نمیرسد، لذا ادامه بحث را موکول میکنیم به بعد از ماه رمضان انشاءالله به قید حیات و از همه دوستان و برادران گرامی هم التماس دعا داریم در ایام ماه مبارک رمضان به ویژه در شبهای قدر و انشاءالله خداوند همه ما را نسبت به عبادت، بندگی، تزکیه و تطهیر باطن و انجام اعمال عبادی و روزه و آنچه که در این ایام میتوان انجام داد موفق بدارد و انشاءالله بتوانیم از این فرصت بهره بیشتری ببریم و انشاءالله دعا کنیم برای حل مشکلات و گرفتاریهای عالم تشیع و دفع شرور از مسلمانان و رفع گرفتاریها از آنان.
نظرات