امام حسن عسکری(ع) میفرمایند:
«حُبُّ اَلْأَبْرَارِ لِلْأَبْرَارِ ثَوَابٌ لِلْأَبْرَارِ وَ حُبُّ اَلْفُجَّارِ لِلْأَبْرَارِ فَضِيلَةٌ لِلْأَبْرَارِ وَ بُغْضُ اَلْفُجَّارِ لِلْأَبْرَارِ زَيْنٌ لِلْأَبْرَارِ وَ بُغْضُ اَلْأَبْرَارِ لِلْفُجَّارِ خِزْيٌ عَلَى اَلْفُجَّارِ»[۱][۲]
دوستی نیکان و ابرار به خوبان و نیکان و ابرار، ثواب است برای نیکان، اینکه نیکان و خوبان یکدیگر را دوست بدارند، خوبان خوبان دیگر را دوست بدارند، این ثواب برای اینها است و پاداش دارد برای ایشان.
حب الفجار للابرار: اینکه بدان خوبان را دوست بدارند یک فضیلت برای نیکان است، اینکه یک انسان خوبی محبوب انسانهای بد باشد، البته جهت هم مهم است، ممکن است یک خوب و نیکی محبوب بدان باشد، اینکه این خوب محبوب آن بد است، به خاطر این است که این خوب واجد فضیلتها و خوبیها است، اگر قرار باشد دوستی یک فاجر یا دوست داشتن یک فاجر نسبت به یک انسان خوب به خاطر این باشد که این خوب بدی میکند، این دیگر نقض غرض است، فرض این است که این شخص از ابرار است ولی در عین حال فاجر او را دوست دارد، خیلی از اوقات انسان های بد به حسب فطرتشان از خوبی و خوبان خوششان میآید، شما نگاه کنید یک انسان بد اگر بخواهد مال خودش را امانت بگذارد، نمیرود نزد یک انسان مثل خودش بلکه می برد پیش یک انسان امانتدار، به هر حال همان بد هم در درون خودش و نهاد خودش خوبیها و خوبان را دوست دارد، پس اگر بدان و فجار نیکان را دوست بدارند، این یک فضیلتی است برای خوبان.
و بغض الفجار للابرار زین للابرار: اینکه بدان با خوبان دشمنی کنند، این زینت برای نیکان و ابرار است، اگر بدها با یک نفر دشمنی کنند مایه سرشکستگی نیست، این مایه زینت است که بدان با خوبان دشمنی کنند.
و بغض الابرار للفجار خزی علی الفجار: بغض ابرار و دشمنی خوبان با بدان در واقع مایه رسوایی بدان است. اگر یک انسان خوب و نیکی با انسان بدی دشمنی کند، این دشمنی برای او ضرر ندارد، برای آن شخص فاجر ضرر دارد.
اینجا جای بحث در مورد این حدیث زیاد است بالاخره حب و بغضهایی که در شریعت ذکر شده است، این حب و بغضها تابع ملاک است نه اینکه خودش ملاک باشد، حب و بغضهای بین انسانها، بین خوبان و بدان، یک ملاک اصلی دارد و آن هم نیکی و بدی است، این اثر نیکی است، کسی که نیکی در وجود او تجلی کرده است خودش میشود معیار، کسی که بدی در او تجلی کرده این شخص میشود معیار، انسان نیک به خاطر اتصاف به نیکی یک شاخص میشود، حب و بغضش یک شاخص میشود، انسان بد به خاطر اتصاف به بدی میشود یک شاخص، بالاخره این حالات و فروضی که اینجا ذکر شده، معیاری در آن مشاهده میشود، این انسان خوب را تارة یک خوب دیگر دوست دارد و اخری یک بد دیگر دوست دارد، تارة یک بد دیگر با او دشمنی میکند و اخری خود این شخصی که از نیکان است با دیگری دشمنی میکند، اینها حالات مختلفی است که درکلام امام حسن عسکری(ع) بیان شده است. امیدوارم خداوند متعال ما را از ابرار قرار دهد و انشاء الله به ما توفیق عطا کند که خودمان از ابرار باشیم و ایشان را دوست بداریم و از این رهگذر هم ثواب برای خودمان و هم فضیلت برای خودمان و هم زینت برای خودمان فراهم کنیم.
[۱] این روایت در تحف العقول نقل شده است لکن با همین الفاظ در کتاب اصول کافی از امام صادق(ع) نیز نقل شده است.
[۲] تحف العقول، ج۲، ص۴۸۷، کافی، ج۲، ص ۶۴۰.
نظرات