جلسه چهلم – مقام اول: تنقیح محل نزاع

جلسه ۴۰ – PDF

جلسه چهلم

مقام اول: تنقیح محل نزاع

۱۳۹۲/۰۹/۱۶

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در حقیقت شرعیه بود، عرض کردیم در مسئله حقیقت شرعیه در چند مقام باید بحث کنیم، مقام اول تنقیح محل نزاع بود، ما ابتدائاً باید موضوع بحث را منقّح کنیم که نزاع در باب حقیقت شرعیه در چیست و اختلاف منکرین و مثبتین حقیقت شرعیه در چه چیزی است؟ عرض کردیم در این رابطه سه جهت می‏تواند مورد نظر باشد، جهت اول اینکه این نزاع شامل اعیان خارجیه و موضوعات خارجیه نیست بلکه فقط موضوعات اعتباریه را شامل می‏شود، جهت دوم این بود که این نزاع هم در الفاظ عبادات جریان دارد و هم در الفاظ معاملات.

جهت سوم:

جهت سوم بحث این است که آیا نزاع در باب حقیقت شرعیه مختص معانی مستحدثه است یا شامل معانی غیر مستحدثه هم می‏شود، منظور از معانی مستحدثه اموری است که در شریعت اسلام حادث شده که قبلاً نبوده و چون یک پدیده و امر نو ظهور بوده‏اند باید ببینیم آیا شارع الفاظ خاصی را برای این امور و معانی مستحدثه در نظر گرفته یا نه؟

نظر مشهور:

مشهور نزاع در حقیقت شرعیه را مختص معانی مستحدثه می‏دانند و می‏گویند این نزاع که حقیقت شرعیه داریم یا نه فقط در مورد آن چیزهایی است که در شرع اسلام جدیداً پدید آمده و در ادیان گذشته سابقه‏ای نداشته، حال باید بحث کنیم آیا شارع الفاظ را در این معانی جدید به صورت حقیقی استعمال کرده یا به صورت مجازی و همراه با قرینه؟

به عبارت دیگر نزاع در خصوص معانی مستحدثه در این است که آیا شارع الفاظ خاصی را برای این معانی مستحدثه وضع کرده و خودش یک وضع جدیدی برای این معانی قرار داده و کاری به واضع لغت نداشته بلکه یک لفظ را انتخاب کرده و برای این معانی وضع کرده- اینکه این وضع به چه کیفیتی بوده بعداً مورد بحث قرار خواهد گرفت- که اگر این چنین باشد حقیقت شرعیه محقق شده است یا اینکه شارع لفظ خاصی را برای این معانی مستحدثه وضع نکرده بلکه همان الفاظی را  که واضع قبلاً برای معنای خاصی وضع کرده بود مجازاً در این معانی جدید به واسطه قرینه استعمال کرده لذا وضعی از ناحیه شارع صورت نگرفته است.

پس طبق نظر مشهور نزاع در باب حقیقت شرعیه فقط معانی مستحدثه را شامل می‏شود که در شریعت اسلام جدیداً حادث شده و در ادیان سابق نبوده است و ما می‏خواهیم ببینیم آیا شارع وضع خاصی در رابطه با این معانی دارد تا حقیقت شرعیه باشند یا اینکه همان الفاظی را که واضع لغت برای معنایی وضع کرده مجازاً و به واسطه قرینه در این معانی جدید استعمال کرده لذا وضعی از ناحیه شارع صورت نگرفته است؟ طبق نظر مشهور معانی غیر مستحدثه از دایره نزاع حقیقت شرعیه خارجند. معانی غیر مستحدثه آن معانی هستند که در ادیان و شرایع گذشته سابقه داشته نه اینکه آن معنی در شریعت اسلام پدید آمده باشد، حال اگر معنی، مستحدث نباشد مشهور می‏گویند در این صورت نزاع در اینکه شارع لفظی را برای این معنی وضع کند یا وضع نکند مفهومی ندارد؛ چون آن معنی در شرایع گذشته وجود داشته و شارع دلیلی ندارد لفظ خاصی را برای این معنی وضع کند تا ما بخواهیم بحث کنیم آیا شارع این کار را کرده یا نه؟ پس به نظر مشهور معانی غیر مستحدثه از دایره محل نزاع حقیقت شرعیه خارجند.

بررسی نظر مشهور:

به نظر می‏رسد سخن مشهور تمام نیست و دلیلی وجود ندارد که ما محل نزاع را مختص به معانی مستحدثه بدانیم. مشهور گفتند نمی‏توان این نزاع را در معانی غیر مستحدثه تصویر کرد ولی ما می‏گوییم تصویر این نزاع در معانی غیر مستحدثه هم ممکن است و ما می‏توانیم این نزاع را حتی در مورد معانی غیر مستحدثه هم تصویر کنیم.

تصویر نزاع در معانی مستحدثه روشن است، چون معنای مستحدث یک معنای جدید و یک عمل عبادی یا معامله خاصی است که قبلاً نبوده و ما می‏خواهیم ببنیم شارع لفظی را برای این معنای جدید قرار داده یا نه؟

اما در معانی غیر مستحدثه که از سابق وجود داشته تصویر نزاع به این شکل است که این معنی هر چند جدید نیست و قبلاً هم در ادیان و شرایع سابقه وجود داشته ولی چه بسا شارع بنا بر مصالحی بخواهد الفاظ دیگری را برای همین معنی قرار دهد، قبلاً لفظی بوده و در یک معنایی استعمال می‏شد ولی چه بسا شارع بخواهد این لفظ را در معنای دیگری قرار دهد مثل «صلاة» و «صوم» که قبل از شریعت اسلام هم بوده کما اینکه خداوند تبارک و تعالی می‏فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»، پس حقیقت «صوم» پدیده و معنای مستحدثی در شریعت اسلام نیست بلکه در ادیان قبلی هم بوده، «صلاة» هم این گونه است، یعنی نماز نه تنها در شریعت اسلام بلکه در غیر این شریعت و حتی در شرایع غیر الهی هم بوده کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «وَ مَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ». پس «صلاة» به عنوان یک عبادت در ادیان سابق و حتی در شرایع غیر الهی هم بوده است. پس این مسئله که بعضی از حقایق مثل «صوم» و «صلاة» در شرایع و ادیان گذشته هم وجود داشته و مستحدث و جدید نیستند روشن است و قبلاً هم الفاظی برای این معانی بکار می‏رفته اما ممکن است شارع الفاظ دیگری را که قبلاً در یک معانی خاصی استعمال می‏شده و برای آن معانی وضع شده بودند در شریعت نبوی برای این معانی قرار دهد، یعنی معنی از قبل وجود داشته و لفظی هم دال بر آن معنی وجود داشته اما شریعت اسلام آن لفظ را عوض کرده لذا نزاع در حقیقت شرعیه معانی غیر مستحدثه را هم شامل می‏شود، یعنی این نزاع را حتی در مورد معانی و مفاهیمی که در شرایع و ادیان گذشته هم سابقه داشته می‏توان تصویر کرد لکن تصویر آن با معانی مستحدثه متفاوت است، در معانی مستحدثه چون معنی جدید است نیاز به این بحث بیشتر محسوس است ولی در عین حال ضروری هم نیست، پس نسبت به معانی مستحدثه نزاع در این است که آیا شارع لفظ خاصی را برای معانی جدید و مستحدث وضع کرده یا اینکه همان الفاظی را که واضع لغت برای معنایی وضع کرده مجازاً و به واسطه قرینه در این معانی جدید استعمال کرده لذا وضعی از ناحیه شارع صورت نگرفته است؟ ولی در معانی غیر مستحدثه تصویر نزاع به شکل دیگری است و آن اینکه می‏گوییم درست است که حقیقت معانی و مفاهیمی مثل «صلاة» و «صوم» از قبل وجود داشته اما می‏توان نزاع را در مورد این معانی غیر مستحدثه هم تصویر کرد؛ به این بیان که بگوییم شارع بنا به اقتضائاتی صلاح دیده لفظ خاصی را برای این معنای غیر مستحدث وضع کند و یک وضع جدیدی داشته باشد یا اساساً یک لفظ دیگری را به کمک قرینه و مجازاً در این معنای غیر مستحدث استعمال کند، پس منعی از شمول نزاع نسبت به معانی غیر مستحدثه وجود ندارد. پس ادعای ما این است که نزاع در باب حقیقت شرعیه هم در معانی مستحدثه و هم در معانی غیر مستحدثه جریان دارد و در معانی غیر مستحدثه هم چه بسا شارع خواسته آن وضع قبلی را ملغی کند و آن علقه وضعیه سابق را از بین ببرد و یک علقه وضعیه جدیدی ایجاد کند.

نتیجه بحث در مقام اول:

پس در مقام اولِ بحث (تنقیح محل نزاع) عرض شد نزاع در باب حقیقت شرعیه از سه جهت مورد بررسی قرار می‏گیرد؛  جهت اول اینکه این نزاع، مختص به موضوعات اعتباری است و شامل اعیان خارجیه نمی‏شود، جهت دوم اینکه این نزاع هم شامل الفاظ عبادات می‏شود و هم شامل الفاظ معاملات و جهت سوم اینکه این نزاع هم شامل معانی مستحدثه است و هم شامل معانی غیر مستحدثه (خلافاً للمشهور).

مقام دوم: ثمره نزاع

اینکه ما بحث کنیم شارع الفاظی را برای این معانی وضع کرده و آنها را به نحو حقیقت استعمال کرده یا اینکه شارع این الفاظ را برای این معانی وضع نکرده ولی به کمک قرینه آن الفاظ را در معانی مورد نظر خود یعنی در معانی شرعیه استعمال کرده چه ثمره‏ای دارد؟ به عبارت دیگر اینکه شارع الفاظ را برای معانی به نحو حقیقی استعمال کرده یا به نحو مجازی چه ثمره‏ عملیه‏ای در پی دارد؟ اینکه شارع مثلاً لفظ «صلاة» را به نحو حقیقی استعمال کرده باشد یا به نحو مجاز چه تأثیری بر عمل مکلفی دارد که می‏خواهد نماز بخواند؟

در رابطه با ثمره نزاع در باب حقیقت شرعیه دو نظریه وجود دارد:

  • یک نظریه این است که ثمره عملیه برای این نزاع متصور است.
  • بعضی دیگر منکر چنین ثمره‏ای شده و گفته‏اند هیچ ثمره عملیه‏ای بر این نزاع مترتب نمی‏شود.

نظریه اول: محقق خراسانی

مرحوم آخوند از کسانی است که می‏فرماید: این نزاع (نزاع در باب حقیقت شرعیه) ثمره عملیه دارد، ایشان می‏گوید اگر ما با الفاظ عبادات و معاملات مواجه شویم که در کتاب و سنّت وارد شده طبق پذیرش مبنای حقیقت شرعیه این الفاظ را در مواردی که نمی‏دانیم معنای شرعی از آنها اراده شده یا معنای لغوی بر معنای شرعی حمل می‏کنیم، اما اگر حقیقت شرعیه را نپذیرفتیم این الفاظ را بر معنای لغوی خود حمل می‏کنیم و این ثمره‏ای است که بر این نزاع مترتب می‏شود؛ مثلاً ما با دلیل «صل عند رؤیة الهلال»؛ هنگام دیدن هلال ماه صلاة بگذار، مواجه شده‏ایم و نمی‏دانیم منظور از «صلّ» خواندن دو رکعت نماز است یا اینکه موقع دیدن ماه دعا بخوان، چون «صلّ» در معنای لغوی  به معنای دعاست اما در معنای شرعی به معنای عبادت مخصوص متشکل از اذکار و افعال خاص است، اگر ما قائل به حقیقت شرعیه باشیم و معتقد باشیم شارع در محیط شرع الفاظی را برای معانی شرعی وضع کرده و بدانیم این استعمالِ شارع متأخر از وضع شارع است در این صورت این لفظ را بر معنای شرعی حمل می‏کنیم، پس اگر زمانِ استعمال و صدور این روایت را بدانیم یعنی بدانیم شارع نخست لفظ «صلاة» را برای معنای شرعی وضع کرده و این استعمال که گفته «صلّ عند رؤیة الهلال» متأخر از وضع است و تأخر استعمال از وضع برای ما معلوم باشد، لفظ بر معنای شرعی خودش حمل می‏شود.

اما اگر زمانِ استعمال برای ما معلوم باشد و ما نتوانیم تأخّر استعمال از وضع را احراز کنیم دو قول وجود دارد:

۱) بعضی می‏گویند: لفظ بر معنای شرعی حمل می‏شود به خاطر اصالة تأخر الاستعمال عن الوضع.

۲) بعضی دیگر می‏گویند: لفظ بر معنای لغویِ خود حمل می‏شود به خاطر اصالة عدم النقل.

پس نزاع در باب حقیقت شرعیه دارای ثمره عملیه است؛ به این بیان که طبق پذیرش قول به حقیقت شرعیه و علم به تأخر استعمال از وضع ما الفاظ وارد شده در کتاب و سنت را بر معنای شرعی آنها حمل می‏کنیم ولی اگر قائل به ثبوت حقیقت شرعیه نباشیم یا تاریخ استعمال برای ما مجهول باشد و تأخر استعمال برای ما احراز نشود عده‏ای قائل به حمل الفاظ بر معانی لغویه و عده‏ای هم قائل به حمل بر معانی شرعیه هستند. لذا معلوم می‏شود نزاع در باب حقیقت شرعیه ثمره عملیه دارد و عمل انسان‏ها هم مترتب بر فهم معانی شرعیه و لغویه است که مثلاً منظور از «صلّ» معنای شرعی آن که عبادتِ مخصوص است می‏باشد یا معنای لغویِ آن که دعاست.

قول دیگری هم در این مسئله وجود دارد که متفاوت با نظر مرحوم آخوند است ولی طبق آن نظر هم بر این بحث ثمره مترتب می‏شود.

پس در مجموع اقوال در باب ترتب ثمره بر نزاع در حقیقت شرعیه دو قول‏اند:

قول اول: بر نزاع در باب حقیقت شرعیه ثمره عملیه مترتب می‏شود. البته خودِ قائلین به این قول در تبیین این ثمره اختلاف نظر دارند.

قول دوم: بر این نزاع ثمره عملیه مترتب نمی‏شود.