جلسه صد – المقام الرابع: فیما لایستثنی من الخمس فی الغنائم الحربیة

جلسه ۱۰۰ – PDF

جلسه صد

المقام الرابع: فیما لایستثنی من الخمس فی الغنائم الحربیة

۱۳۹۳/۰۱/۳۰

            

خلاصه جلسه گذشته

بحث ما پیرامون غنائم جنگی تا اینجا در سه مقام به پایان رسید مقام سوم بحث از اموری بود که از خمس استثناء شده یعنی آن بخش از غنائم جنگی که متعلق خمس واقع نمی‏شود یا به عبارت دیگر آن چیزهایی که قبل از اخراج خمس می‏تواند اخراج شود و خمس بعد از اخراج آن موارد واجب می‏شود. سه مورد بود که ما ذکر کردیم یکی هزینه‏هایی که برای حفظ و نگه داری غنیمت صورت می‏گیرد و دوم آن چیزهایی که امام لمصلحةٍ به شخص خاصی هدیه می‏دهند یا در یک جهت عامی مصرف می‏کنند و سوم هم صفایا و اموال ملوک بود؛ ادله استثناء این سه مورد ذکر شد و و نتیجه این شد که تبعاً للمشهور ما هم معتقدیم این سه مورد از مستثنیات خمس غنائم جنگی می‏باشد.

مقام چهارم: فیما لا یستثنی من الخمس فی الغنائم الحربیه

مقام چهارم در آن چیزهایی است که از خمس استثناء نشده فی الجمله؛ بعضی از موارد در غنائم جنگی استثناء نشده یعنی خمس اینها هم باید پرداخت شود حال علت اینکه این موارد را مستقلاً ذکر کردند این است که ممکن است این توهم پیش بیاید که اینها متعلق خمس نیستند و این یا به واسطه شک در صدق غنیمت بر آنها است یا به واسطه بعضی از ادله این گمان پیش آمده البته در مورد بعضی از آنها مخالف هم هست مثل سلب. در این مقام چند مورد محل بحث واقع می‏شود که چون حکم بعضی از موارد یکسان است و فرقی بین آنها نیست دیگر لزومی به اعاده و تکرار ندارد:

مورد اول فداء

مورد دوم جزیه‏ای که در اثر آن جنگ و برای آن جنگ پرداخت می‏شود

مورد سوم آن چیزی است که بر آن صلح می‏کنند

مورد چهارم چیزهایی که عند الدفاع اخذ می‏شوند (آن زمانی که کفار به مسلمین حمله می‏کنند و مسلمین در برابر کفار از خودشان دفاع می‏کنند و نتیجةً چیزهایی را به غنیمت می‏گیرند.

مورد پنجم سلب است یعنی آن چیزهایی که قاتل از مقتول در می‏آورد.

در مورد فِداء مبسوطاً بحث می‏کنیم ولی حکم جزیه و ما صولحوا علیه و ما یؤخذ منهم عند الدفاع به قرینه بحث در فداء معلوم می‏شود پس فعلاً بحث ما فعلاً در این چهار مورد است.

  • فِداء

منظور از فِداء آن چیزی است که یؤخذ منهم بدلاً عن الاسیر اگربعضی از کفار در جنگ با مسلمین اسیر شدند، گاهی از اوقات در مقابل این اسرا پولی می‏پردازند که این اسرا آزاد شوند مثل یک مورد زمان پیامبر اتفاق افتاده بود که جمعی از مشرکین را اسیر گرفته بودند اینها از اقوام پیامبر بودند در مقابل اینها فداء اخذ شد و اینها آزاد شدند پس آن مالی که بدلاً عن الاسیر و به جای اسیر از کفار اخذ می‏شود به آن فِداء گفته می‏شود.

اقوال

قول اول

بعضی از اعاظم اصحاب از جمله شهید اول در دروس، شهید ثانی در مسالک، صاحب جواهر و به تبع اینها مرحوم سید صاحب عروة قائل شده‏اند که فداء مطلقا متعلق خمس است یعنی به طور کلی فداء از خمس غنائم جنگی استثناء نشده و من الغنائم الفداء.

قول دوم

در مقابل، بعضی از اصحاب قائل هستند به تفصیل در مسئله؛ یعنی برای فداء دو صورت تصویر کرده‏اند: تارةً فداء قبل الغلبة است یعنی آنچه که از کفار اخذ می‏شود در برابر اسرا قبل از آن است که مسلمین بر کفار غلبه کنند یعنی در مراحل ابتدائی اسیری را از کفار گرفته‏اند آنها فدیه می‏دهند و در مقابل اسرای خودشان را آزاد می‏کنند. و گاهی فداء بعد الغلبة حاصل می‏شود یعنی بعد الغلبة می‏آیند برای آزادی اسراء مالی را می‏پردازند تا اسرای خودشان را آزاد بکنند.

اگر فداء قبل الغلبة باشد دیگر از غنائم محسوب نمی‏شود و اگر بعد الغلبة باشد یعدّ من الغنائم و دیگر از خمس استثناء نمی‏شود. پس عدم استثناء فداء از خمس فقط در صورتی است که بعد الغلبة اخذ شده باشد اما اگر قبل الغلبة اخذ شده باشد فهو للامام از جمله کسانی که قائل به این نظریه هستند مرحوم محقق عراقی، مرحوم حکیم صاحب مستمسک و امام (ره) می‏باشند.

تحقیق در مسئله و قول مختار

پس به طور کلی دو قول در این مسئله وجود دارد؛ حال باید دید آیا فِداء مطلقا استثناء نشده یعنی خمس به آن تعلق می‏گیرد یا نه عدم استثناء فقط مربوط به صورتی است که بعد الغلبة باشد نه قبل الغلبة.

صورت اول

اما در صورت اول که فداء بعد الغلبة باشد ظاهراً این مورد اتفاق است و همه معتقدند این استثناء نشده و متعلق خمس است دلیل بر این مسئله هم این است که فداء بدل از غنیمت و بدل مغتنم است چون به جای آن است پس عنوان غنیمت به معنای اخص بر آن صادق است؛ اگر سؤال شود این مال چیست، پاسخ می‏دهد که این مالی است که به جای اسرا ما از دشمن گرفتیم و این یعنی غنیمت است پس اشکالی در صدق عنوان غنیمت جنگی به مالی که فداءً اخذ می‏شود نیست. لذا اگر عنوان غنیمت جنگی بر آن صدق کرد پس مشمول دلیل خمس واقع می‏شود. در آیه خمس «واعلموا أنما غنمتم من شیءٍ فأنّ لله خمسه» درست است که عنوان ما غنمتم را به مطلق فائده و منفعت تفسیر کردیم اما قدر متیقن از ما غنمتم در آیه غنیمت جنگی است پس هر چیزی که صدق عنوان غنیمت جنگی بر آن بشود، مشمول دلیل خمس است لذا مشکلی در تعلق خمس به فداء چنانچه بعد الغلبة و جنگ باشد نیست چون غنیمتی است که بالحرب و بالقتال بدست آمده پس صدق عنوان غنیمت بر آن می‏شود.

صورت دوم

اما اگر فداء قبل الغلبة باشد یعنی قبل ایجاف الخیل و الرکاب (قبل از تاختن شتران و اسبان) اینجا محل بحث واقع شده که آیا عنوان غنیمت جنگی بر آن صدق می‏کند یا نه؟ چون هنوز جنگی صورت نگرفته تا عنوان غنیمت جنگی بر آن صدق بکند.

کسانی که قائل هستند فداء مطلقا استثناء نشده، بر این مبنا این سخن را گفته‏اند که اینجا عنوان غنیمت جنگی بر آن صادق نیست چون در معنای غنیمت بالمعنی الاخص مسئله قتال و حرب اخذ شده و اگر قتال و حرب محقق نشده باشد، صدق عنوان غنیمت جنگی نمی‏شود و لذا مشمول آیه خمس و دلیل خمس نیست.

در مقابل کأنّ بعضی اشکالی در صدق عنوان غنیمت بر آن نمی‏بینند و می‏گویند بالاخره جنگ یک مقدماتی دارد تهیء و آمادگی برای قتال و حرب هم مربوط به جنگ است لذا همین که در مقدمات جنگ اسیری گرفته می‏شود پس غنیمت جنگی صدق می‏کند و یا از این جهت که آنها می‏پذیرند فداء بدهند به مسلمین این خودش یک نحوه غلبه است برای مسلمین یعنی نفس پذیرش فداء یعنی قبول شکست در این مسئله پس در هر صورت فداء همیشه بعد الغلبة است به عبارت دیگر اینها معتقدند در معنای غنیمت جنگی خصوصیت جنگ و قتال اخذ نشده بلکه مراتب و مراحل دارد بنابراین می‎‏‏شود حکم غنیمت به معنای اخص را بر آن بار کرد. پس ولو قبل الغلبة هم باشد این استثناء نمی‏شود چون صدق عنوان غنیمت جنگی بر آن می‏شود. این مبنای نظر کسانی است که معتقد به عدم استثناء فداء حتی قبل الغلبة هستند.

این دو نظریه اینجا ذکر شده عمده اختلاف این دو قول که بعضی قائل به عدم استثناء شدند و بعضی قائل شدند به کونه للامام این نیست که قول اول قائل به عدم استثناء شده باشند و قول دوم قائل به استثناء شده باشند بلکه کسانی که می‏گویند از خمس استثناء نشده یعنی خمس به آن تعلق می‏گیرد و آنها که می‏گویند استثناء شده منظورشان این است که این متعلق به امام است نظیر این را ما در گذشته هم داشتیم که اگر جنگ با اذن امام باشد غنائمش متعلق خمس است و اگر بدون اذن امام باشد این غنائم مال امام است اینکه می‏گویند متعلق خمس نیست ممکن است بعضی بگویند للمقاتلین و بعضی بگویند للامام که دومی مشهور است. اختلاف در این است.

قول مختار

حق در مسئله کدام است بالاخره در مواردی که فداء قبل الغلبة اخذ می‏شود آیا این متعلق خمس هست یا نیست؟ به عبارت دیگر از خمس متعلق به غنائم جنگی استثناء نشده یا استثناء شده؟

آنچه که به نظر می‏رسد این است که در اینجا حق آن است که ما فرقی بین قبل الغلبة و بعد الغلبة نگذاریم؛ آنچه که متعلق به حرب و مربوط به شئون آن است اگر قبل از شروع منظور این باشد که در حال صلح هستند و اصلاً صف آرائی و جنگی صورت نگرفته، که در این صورت در زمان صلح است و اسیر گرفتن خیلی معنی ندارد اگر منظور این است که مقدمات جنگ فراهم شده و دو طرف در مقابل هم صف آرائی کردند ولی قتال هنوز شروع نشده و فعلیت پیدا نکرده، اینجا صدق عنوان حرب می‏شود؛ چون وقتی به مرحله تقابل می‏رسند و برای جنگ آماده می‏شوند ولو هنوز جنگ شروع نشده و تیری رها نشده باشد، ولی در هر صورت مربوط به حرب می‏باشد. اگر در این مرحله و قبل از فعلیت قتال اسیری گرفته شود فدائی که اخذ می‏شود به نظر می‏رسد غنیمت جنگی بر آن صدق می‏کند ولو قتال فعلیت پیدا نکرده باشد ولی در در مرحله تهیء برای قتال هستند.

اما اگر سپاه هنوز حرکت نکرده و در شهرهای خودشان هستند و دارند تجهیز می‏کنند، اسیری گرفته شود اینجا بله صدق عنوان غنیمت نمی‏کند؛ پس تهیء و آمادگی اگر قریب به فعلیت قتال باشد اینجا دیگر مثل اینکه جنگ است و در این صورت غنیمت جنگی بر فداء صدق می‏کند اما اگر تهیء و آمادگی بعید و قوه بعید از فعل است اینجا عنوان غنیمت جنگی بر آن صدق نمی‏کند.

بنابراین به نظر می‏رسد که اگر منظور از قبل الغلبة آن مرحله‏ای است که دو طرف در مقابل هم صف آرائی کرده‏اند و هنوز جنگ شروع نشده، این جزء شئون حرب است ولی اگر هنوز صف آرائی نکرده‏اند و در مرحله جنگ لفظی و تهدید است و تا قتال خیلی فاصله است و تهیء و آمادگی قریب به فعل نیست، اینجا دیگر صدق عنوان غنمیت نمی‏شود.

پس در این موارد که از شئون حرب است فداء از خمس استثناء نشده چون بدلاً عن الاسیر است و اسیری که در خود حرب، قبل الحرب و بعد الحرب اگر نزدیک به حرب باشد اخذ شود، صدق غنیمت جنگی بر آن می‏شود پس فدائی هم که بدل از آن اخذ می‏شود غنیمت جنگی هست.

نکته

این نکته قابل توجه است که در تعبیرات آمده که «إذا کان قبل الغلبة أو بعد الغلبة» ولی یک تعبیری در عبارت امام (ره) وجود دارد: «ما یؤخذ من اهل الحرب إذا کان من شئون الحرب و تبعاته» این تعبیر ادقّ از تعبیر«إذا کان قبل الغلبة أو بعد الغلبة» است چون اگر ملاک قبل و بعد از غلبه باشد چنانچه کسی در حین قتال اسیر شود و هنوز غلبه محقق نشده باشد، طبق این بیان غنیمت جنگی نخواهد بود در حالی که نوعاً خود آنان ملاک در صدق غنیمت را اخذ بالقهر و به سبب قتال می‏دانند. لذا اولی آن است به جای این تعبیر عبارتی که امام (ره) آورده‏اند جایگزین شود که ملاک را حرب و قتال و شئون آن دانسته‏اند. نعم اگر مراد از غلبه در این بیان، غلبه شخصی باشد قابل توجیه ولی این بعید است.