بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمين و صلوة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين حبيب اله العالمين ابی القاسم المصطفي محمدوعلي اهل بيت الطّيبين الطاهرين، و اللّعن علي اعدائهم اجمعين
ديروز عرض کرديم که رکن دوم ديداري بعد از معرفت اخلاص است.
درباره اهميت اخلاص سخن گفتيم و به استناد فرمايشات معصومين عليهم السلام عرض کرديم که اخلاص کليد پذيرش اعمال انسانها است .و اگر اعمال ما هر چند زياد از اين عنصر با ارزش خالي باشد، به هيچ وجه در عالم آخرت ارزش اعتباري ندارد. و عمل ولو کم، اگر با اخلاص همراه باشد، در عالم قيامت ارزش دارد و خريدار دارد.
اخلاص در واقع يک سرّي است که عرض کرديم، خداوند تبارک و تعالي اين را بين خودش و آن بندهاي که دوستش دارد قرار ميدهد. و با وجود اين سر ديگر نيازي به اين نيست که ملائکه اعمال را به خدا عَرضه بکنند، خود خدا اعمال انسانها را دريافت ميکند.، هر چه خالصتر، ارزشمندتر.
حقیقت اخلاص
حقيقت اخلاص چيست؟ اصلاً اخلاص يعني چه؟
معناي اخلاص يعني خالص کردن نيت از غير خد. خوب خالص کردن نيت از غير خدا آيا فقط به اين است که ما وقتي که ميخواهيم نماز بخوانيم رو به قبله بايستيم و بگويم دو رکعت نماز صبح به جا ميآورم. آیا اخلاص اين است؟
مفهوم نیت
اخلاص يک چيزي است مربوط به نيت انسان است. نيت هم اين نیست که ما يک چيزي را به زبان بياوريم. چون خيليها سوال ميکنند. مخصوصاً در حج، و نماز. اگر از کسی سؤال بشود که نيت کردي؟ اين فکر ميکند نيت کردن يعني همين که بايستد و بگویید که من دو رکعت نماز به جا ميآورم، قربتاً الي الله. فکر می¬کند اين بر زبان جاري کردن، نيت است. نيت اين نيست. نيت آن قصد و ارادهي دروني ما است. آن چيزي که باعث ميشود ما به سمت انجام يک کاري برويم. حالا در بحث حقيقت نيت نميخواهم وارد بشوم. ميخواهم بگویم نيت انساني که ميتواند خلاص باشد يا نباشد، نيت انسان و قصد انساني که ميتواند براي خدا باشد و يا براي غير خدا؛ چيزي که باعث ميشود انسان کاري را انجام بدهد. اين انگيزه باعث خيلي چيزها ميتواند باشد.
اگر آن چيزي که انگيزانندهي انسان است و محرک انسان است براي اين که عملي را انجام بدهد خدا باشد اين جا نيت انسان خالص است. باز اين مطلب احتياج به شکافتن دارد.
خالص خدا، يعني عملي را براي خدا انجام ميدهيم. امّا نيت اخلاص چيست؟ و نشانههاي اخلاص چيست؟ چه ميزاني و چه ابزاري براي آن که بفهميم، اين کار خالصانه است يا نيست، در دست داریم؟
حقيقت اخلاص با استناد به رواياتي از امام باقر عليه السلام براي شما توضيح ميدهم که حقيقت خلوص چيست؟ امام باقر ميفرمايد:بنده ، بنده محسوب نمی¬شود، تا اين که از خلق ببرد و به سوي خدا برود. وقتي اين کار کرد، وقتي بندهي از خلق بريد، آن وقت خدا ميفرمايد: هذا خالصون لي؛ اين عبادت خالص است، مال من است. و آن عمل را به کرم خودش قبول ميکند. معناي بريدن از خلق را همه ما حتي براي يک بار تجربه کرديم، تو زندگيمان يک وقتيهاي انسان دستش از همه چيز کوتاه ميشود. واقعاً به هيچ کس و هيچ چيز اميد ندارد، بريدن از خلق گاهي از روي اضطرار و ناچاري است، يک جاي گير کرده اي، مرگ را مقابل چشمت ميبيني، هيچ کس نيست به تو کمک بکند. يا در حادثه از زندگيت به هيچ کس اميدي نيست. مريضي داري همه دکترها جوابش کرده اند، ميگويند اين امکان ندارد زنده بماند. آن جا، جايي است که از خلق بريده شده¬اي. آن وقتي که از خلق ميبري يعني به هيچ کس اميد نداري و از هيچ کس کاري به نظر ما ساخته نيست. يقين پيدا کردي ديگر براي ما مثل روز روشن شده که از هيچ کس کاري ساخته نيست. براي همه ما پيش آماده در مشکلات زندگي، يک وقتايی که ديگر از همه مايوس شدهايم فقط و فقط اميدمان شده است خدا و به او دلبسته و از او انتظار داشتيم که مثلاً دستمان را بگيرد. بريدن از خلق اين است. اين بريدن از خلق يک وقت از روي ناچاري است، يک وقت گير ميکند، کارش گير پيدا ميکند همهي راهها روي آن بسته است گرفتار، مريض دارد، حالا من در زندگي عادي دارم، ميگويم هر چي اين در و آن در ميزند ميبيند نه، همه درها بسته است، آن وقت است که تازه يادش ميافتد يک کسي است، يک موجودي است که آن ميتواند دستش را بگيرد، آن ، بريدن از همه است. گاهي بريدن از خلق از روي ناچاري و اضطرار است. امّا گاهي ميتواند از روي اختيار باشد، آن هم خلوص است. آدمي که از خلق ميبرد ميشود خالص؛ آدمي که به هيچ کس و به هيچ چيز اميد ندارد، فقط به خدا اميد دارد. اين معني خلوص است. خلوص يعني اين که به هيچ کس و هيچ چيزي دل نبندد. اگر نماز ميخواند اصلاً هيچ کس به چشمش نيايد. اگر اين جا دارد نماز ميخواند کاري نداشته باشد که اين که کنارش نشسته راجع به او چه فکري ميکند. بگويد عجب نمازي خواند به به اين هر روز در مسجد ميايد، نه اصلاً اينها برايش مهم نيست، فقط فقط فکر ميکند، که خدا است که بايد ببيند. خلوص حقيقتاش از ديد امام باقر (علیه السلام) اين است، که انسان در عبادتش در اعمالش اصلاً خلق و مردم در ذهن و فکر و ديد او هيچ باشند. يعني کارش را صد در صد براي خدا انجام بدهد عمل ما اگر اين جور شد ميشود خالص.
حقيقت خلوص عبارت از اين که ما از روی اختیار از خلق و از مردم ببرّيم . چرا بايد بريدن ما از خلق فقط وقتي باشد که گرفتار هستيم و مشکل داريم، بدهکاريم و مريض داريم، اين حقيقت زندگي ما است، صبح و تا شب اين جوري باشد، منتهي نه، آن وقت ما ميفهميم، آن وقت مجبور ميشويم که آن جوري تفکر و درک کنيم، والا حقيقت زندگي و هستي ما در اين عالم از صبح تا شب و از شب تا صبحمان همين است. يعني هيچ چيز غير از خدا کاره¬ای نيست، هيچ کس غیر لز خدا در عالم مؤثر نيست. معناي بريدن از خلق اين است و خلوص اين است. کاری که به این کیفیت انجام شد ترديد نداشته باشيد، اين دنيا نه به اندازهي خودش، دهها برابر خودش ارزش دارد. يک نماز اين جوري به اندازهي چهل سال نمازهاي که حالا روي عادت خوانده ميشود، بدون اين که اين حالت براي انسان پيدا بشود ارزش دارد. اين مطلب اول.
نشانه خلوص
امّا نشانهي خلوص چيیست؟ ما چه جور بفهميم، خالص هستيم يا نيستيم. بالاخره هر کسي ميخواهد بداند واقعاً آيا خلوص در اعمالش وجود دارد يا ندارد. اين را به شما عرض کنم، اگر به اين مسئله در زندگي توجه کردي، مطمئن باشيد از تجارت در اين دنيا از زندگي اين دنيا سود بُرديد. بد نيست اين مسئله را عرض بکنم که ببينيد خلوص چه تاثيري در زندگي انسان دارد و اين که واقعاً پذيرش اعمال هميشه دار مدار اين است. يکي از اساتيد حوزه علميه قم که از دوستان ما هم است، ايشان نقل ميکرد که بعد از چند ماه فوت مرحوم آيت الله العظمي فاضل لنکراني ميگويد من ايشان را خواب ديدم،- من به آن شخص اطمينان دارم و آن را هم ميشناسم، خودشم از اساتيد خوب و مبرض حوزه است- می¬گوید من مرحوم آقاي فاضل را خواب ديدم، در خواب از ايشان سوال کردم – ميدانستم ايشان فوت کرده اند، از دنيا رفته اند- از ایشان سوال کردم، اگر شما را دوباره به دنيا برگردانند، چه کار انجام ميدهي؟ کدام يک از کارهاي که تو هفتاد و خوردهاي سال زندگيتان انجام دادي کدام يکي را دوست داريد و اگر برگرديد آن را انجام ميدهيد، گفت: در جواب برگشت و گفت: اگر من به دنيا برگردم اين کتاب تفصيل الشريه که شرح تحرير وسيله امام است اين را تمامش ميکنم، شنيديد که امام يک کتابي دارند به نام تحرير وسيله؛ تحرير يک کتاب فقهي است، که مرحوم آيت الله فاضل اين کتاب را شرح کردهاند تقريباً سي جلد شده است، کامل هم نشده است، ابعاد مختلف فقهي است، به صورت استدلالي ايشان بحث کردند و سي جلد شده است، تا حالا خوب ايشان خدمات زيادي داشته است، بالاخره پنجاه سال تدريس، پنجاه سال تربيت شاگرد و طلبه و در مکتب امام صادق عليه السلام و بعد مرجعيت و خدمات بزرگي که در مسند مرجعيت ايشان انجام دادند. امّا وقتي سوال کرده بود که وقتي برگردي به دنيا چه کار ميکني؟ گفته بود من اين را تمام ميکنم، من آن جا اين به ذهنم آمد و گفتم من تصورم ميکنم که شايد نابترين و خالصانه¬ترين کاري که ايشان انجام داده است، اين بوده است، چرا خود ايشان نقل ميکردند، که شرح تحرير وسيله امام را در ايام تبعيد در يزد شروع کردهاند به نوشتن؛ خب اولاً اسم امام در اين ايام خودش، جرم بود. سالهاي مثلاً پنجاه و دو یا سه. بله همان ايام بود، امام اصلاً اسمش چه برسد به کتابش و چه برسد به شرح. مثل حالا نيست که حالا همه فرياد ميزنند و ادعا ميکنند، همه امام امام ميکنند، الان که راحت است الان که خيلي راحت همه ميگويند امام. آن وقت که جرات نداشتهاند اسم امام را ببرند، آن، ارزش و ملاک است، ايشان ميفرمودند: به خود من يک وقتي ميگفتند که من هر روز صبح تا ظهر ميرفتم در کتاب خانهاي وزيري يزد يک کتاب خانه مهمي است در يزد که حالا مسئول آن کتابخانه به خاطر احترامي که براي من قائل بود يک اتاق گذاشته بود و کتابهاي که من ميخواستم در اختيار بود و در تمام اين دو سال خود اين آقاي که براي من احترام قائل بود نميفهميد من دارم چه کار ميکنم، حتي او نفهميد، که من دارم شرح تحرير الوسيله امام را مينويسم، خب آن موقع که کسي نميدانست امام به حکومت ميرسد و رهبر ميشود، شرح تحرير امام نوشتن آن هم آن موقع که رسم بود اگر ميخواستن يک کتاب فقهي را بنويسند شرح کتاب دیگری را مينوشتند. اين مشکلات را هم نداشت. و اينکه انسان کاري را واقعاً انجام بدهد بدون اين که چشم داشتي به عوض داشته باشد، چه در دنيا چه در آخرت آن ديگر خيلي درجه بالاي اخلاص است. عملي را انجام بدهد براي خدا آن عمل خيلي ارزش دارد و واقعاً هم خدا چندين برابر به انسان عوض ميدهد. سعي کنيد عملمان را اينجور ناب کنيم، تصويه کنيم. آخر ما که اين ذهنت را بايد بکشيم عبادت هامان را انجام بدهيم، خدمت بکنيم، کار خوب انجام بدهيم چرا يک جوري بکنيم که نيست و نابود باشد هباً منثورا باشد، خسر دنيا و الاخره، همين ميشود ديگر اين جا آدم بِدَوَد، زحمت بکشد، در عين حال، هيچي فايده نداشته باشد. در آن دنيا هم هيچ ارزشي نداشته باشد.
نشانهي اخلاص چيست؟ من اين هم با استناد با يک روايت برای شما عرض ميکنم. پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و اله و سلم در مورد اين مسئله، می فرمایند: ان لا يحب ان يحمد علي شيأً من عملٍ لله؛ اين که دوست ندارم براي کارهاي که براي خدا انجام ميدهد مردم آن را تمجيد و ستايش بکنند. ببينيد دوست ندارد تمجيدش کنند، اين ابزاري است براي سنجش خلوص يک وقت انسان يک کاري را انجام ميدهد، اصلاً از اول انجام ميدهد که مردم ستايشش کنند. اين که اصلاً از بنیان خراب است. اين اصلاً کار انجام ميدهد که ستايشاش کنند. بگويند به به عجب آدم خوبي است. خب اين که هيچي.
يک وقت کاري را انجام ميدهد براي اين هم نيست که مردم ستايشاش کنند، واقعاً دنبال اين هم نيست که مردم ستايشاش کنند، و يک پله بالاتر از اين هم است، اصلاً دوست ندارد ستايشاش کنند چون آدم ممکن است يک وقتي کاري را انجام بدهد، واقعاً براي خدا انجام بدهد. امّا بدش نيايد از اين که تمجيدش کنند.
نشانه خلوص اين است، هر کاري که انجام ميدهيد، کلاه خودتان را قاضي کنيد، ببينيد خداوند تبارک و تعالي چه مقدار و چه سهمي در اين عمل دارد. و اين را ببينيد که چه قدر ميخواهیم که مردم ما را ستايش کنند. آيا واقعاً دوست داريم براي اين کار ستايشمان کنند، رئيسمان، برادرمان بگويند به به که اين کار را کردي. اگر اين باشد، اين عمل خالص نيست. اين عيارش کم است، هر چه به اين سمت بروي که کاري که انجام بدهي دوست نداشته باشي که مردم ستايشمان کنند، اين ميشود عمل خالص ميشود. پس يک کليد يک چراغ قوه همراه تان باشد هر عملي که انجام ميدهيد بدانيد آيا اين حالت در درون ما هست يا نيست. اين هم خودمان ميتوانيم بفهميم. اين هم مطلب دوم بود، حالا يک مطلب سوم مانده که بحث مان را تمامش کنيم.
آثار اخلاص
اخلاص يک آثاري دارد هم در دنيا و هم در آخرت. مهمترين اثر اخلاص در آخرت، پذيرش اعمال مان است. اين را مفصل توضيح دادم. کليد پذيرش اعمال اخلاص است. امّا يک سري آثاري هم در دنيا دارد. آدم مخلص بخواهد نخواهد اين آثار برايش وجود دارد. از جمله، خيلي فهرست وار چند تا اثر را ميگويم امّا يکی را ميخواهم يک خورده بيشتر توضيح بدهم.
آثار دنیوی اخلاص
اولين اثري که براي آدم مخلص پيدا ميشود، اين است که بصريت پيدا ميکند. بصير ميشود حقايق برايش مکشوف ميشود. چشمههاي حکمت از عقلش به زبانش جاري ميشود.
دومين اثري که براي آدم مخلص است اين است که خداوند يک کاري ميکند از هيبت او نه تنها انسانها، بلکه حيوانات هم خوف پيدا ميکنند، ببينيد ترس از يک نفر و هيبت يک نفر يک وقت به خاطره زور است، يک کسي زور دارد همه از آن ميترسند اين ترس واقعي نيست. امّا يک کساني هستند که وقتي آدم اينها را ميبيند چهرهي اينها هيبت اينها انسان را ميگيرد، آدمي که اخلاص داشته باشد، خدا اين کار را ميکند، ديگران را انسانها را حتي حيوانات را از او در يک خوف قرار ميدهد. يعني يک هيبتي پيدا ميکند که اين هيبت خواه ناخواه اين اثر را در آنها ميگذارد.
اثر سوم اخلاص اجابت دعا است، آدمي که مخلص بشود، دعايش خيلي زود مستجاب ميشود، شنيديد ميگويند فلاني دل شکسته شد يک حادثهي پيش ميآيد ميگويند دل ميشکند، دل که اين مثل ظرف نيست که بشکند، چرا اين قدر ميگويند دل شکسته آهش، نفرينش و دعايش اثر دارد، اين را خيلي مواظب باشيد در زندگي دل کسي را نشکنيد، دل کسي را شکستن دودمان آدم را به باد ميدهد، خيلي مواظب باشيد، مواظب دلهاي مردم باشيد، اگر دل مردم را شاد نميکنيد، دل مردم را نشکنيد، دل شکستن و دل سوخته کردن مردم خيلي قدرت دارد، خيلي کار ميتواند بکند، دل سوخته خيلي کارها ميتواند بکند، ميدانيد چرا دل شکسته اين قدر زود دعايش اثر پيدا ميکند، چون ناب ميشود، چون دلي که ميشکند ميرسد به مرحلهي خلوص اگر اين دل دعا بکند، زير و روي ميکند. چون يکي از آثار اخلاص اجابت دعا است. دلي که مخلص شد دعايش خيلي زود به اجابت ميرسد. برخي از آثار ديگر هم است، امّا يک اثر مهم اجتماعي هم دارد، اين را دقت کنيد مختصر اين را توضيح ميدهم همهي شما را دعا کنم، اينها آثاري است که مربوط به خود ما است.
امّا اخلاص يک اثر مهم اجتماعي دارد، اين ممکن است به نظرتان يک مقداري عجيب بيايد، امير المومينين علي عليه السلام ميفرمايد: ان الله شد بالاخلاص و بالتوحيد حقوق المسلمين في مقاعدها؛ خداوند تبارک و تعالي با اخلاص و توحيد گره حقوق مسلمين را محکم ميکند، اخلاص در يک جامعه رفتار بکند انجام ميدهد، نتيجهاي اين مسئله اين است که حقوق مسلمين زير پا گذاشته باشد. خداوند تبارک و تعالي با اخلاص و توحيد حقوق مسلمين را محکم ميکند. بايد هر چه بيشتر اعمال ما عبادت ما حتي مسئوليتهاي که ما داريم خالصانه بشود. اخلاص ما در جامعه اثر دارد، نياز ما در جامعه اثر دارد، و اثرش اين است که حقوق ديگران تضعيف ميشود زير پا گذاشته ميشود، اين يک اثر مهم اجتماعي است براي اخلاص.
امير المؤمنين عليه السلام نمونه بارز و کامل اخلاص بود، همهي وجودش براي خدا بود و هيچ چيزي را براي غير خدا در نظر نداشت چه در عبادتش چه در کارش چه در حکومتش؛ همين ايام و همين شبها امير المؤمنين يک خوابي ديدند، که امام حسن به پدرشان عرض کردهاند شما چهره تان غمگين است، گرفته است، حالا اين که اين خواب ديشب بوده است يا مثلا چند شب قبل بوده است، اين حالا مهم نيست اصل اين خواب مهم است به پدرشان عرض ميکنند که اين خواب، چه بوده است. امير المؤمنين ميفرمايد: من خواب ديدم که جبرائيل از آسمان نازل شد بر سر کوه ابوقبيس و دو تا قطعه سنگ را از روي کوه ابوقبيس برداشت رفت بالاي کعبه اين دو تا سنگ را به هم کوبيد و خاکستر شد و خاکستر اين سنگها بر خانههاي مکه و مدينه پخش شد، من يک هم چنين خوابي را ديدم، اين سنگها که به هم زد پودر شد و خاکستر شد و اين بر تمام خانههاي مکه و مدينه رفت، امام حسن از پدرشان سوال ميکنند ما تاويل هذا الرويا؛ تاويل اين رويا چه است، پدر جان؛ امير المؤمنين در جواب فرزند امام حسن ميفرمايد: صدق الرويا؛ اگر اين روياي من صادق باشد، فان اباک مقتولٌ پدر شما کشته خواهد شد. و لا يبقی بمکۀ و لامدينه بيتٌ الا دخل الحزن؛ پدرتان کشته خواهد شد و هيچ خانهاي در مکه و مدينه نخواهد بود الا اين که حزن و اندوه در آن خانه بر پا خواهد شد. امام حسن سوال ميکند: و متی کان ذالک؛ کي اين اتفاق ميافتد. علي در جواب ميفرمايد: ان الله تعالي يقول و ما تدري نفسن ماذا تکسب قداً؛ خداوند فرموده است هيچ کس نميداند که فردا چي نصيب او ميشود. و ما تدري نفسٌ باي ارصٍ تموت؛ هيچ کس نميداند که در کجا خواهد مرد امّا پيامبر به من فرمود که: تو کشته خواهي شد و اين در دههي آخر ماه مبارک رمضان است. و اسم قاتل من گفت که رحمان بن ملجم مرادي است، و ديشب چنين اتفاقي افتاد، دو تا فرياد در خانهي خدا در مسجد کوفه پيچيد، اول صداي منحوس ابن مجلم بود که فرياد زد……
نظرات