جلسه پنجم
وحیانی بودن الفاظ قرآن
18/۰۸/۱۳۸۹
خلاصه جلسه گذشته:
بحث ما در وحیانی بودن الفاظ قرآنکریم و ادلة قائلین به این قول بود، در دلیل اول بیان شد درآیات قرآنی تصریح شده به اینکه قرآن سخن خداست ونسبت دادن سخن به خدا در فرضی صحیح است که جملات وکلمات از خدا باشد وگرنه در صورتی که الفاظ از غیر خدا باشد صحیح نیست که گفته شود قرآن سخن خداست. آیاتی که به این مسئله مربوط میشد بیان شد.
دلیل دوم: آیاتیاست که تصریح میکند به اینکه قرآن به زبان عربی نازل شدهاست از جمله:
«انّا جعلناه قرآناً عربیاً لعلکم تعقلون» [۱] .
اینکه خداوند میفرماید: ما قرآن را عربی قرار دادیم، عربی بودن قرآن قطعاً مربوط به لفظ است وخدا این را به خودش نسبت داده است یعنی الفاظ قرآن هم از طرف خدا نازل شده است.
«انّا انزلناه قرآناً عربیاً لعلکم تعقلون» [۲] .
خدا میفرماید: ما قرآن را عربی نازل کردیم. عربیّت، وصف قرآن است که دلالت می کند بر اینکه الفاظ و معانی با هم از طرف خدا نازل شده است.
«و مِن قبلِهِ کتابُ موسی اِماماً و رَحمة و هذا کتابٌ مصدقٌ لساناً عربیاً لینذر الذین ظلموا و بشری للمحسنین» [۳] .
لساناً عربیاً اشاره دارد به اینکه الفاظ قرآن از طرف خداوندتبارکوتعالی وحی شدهاست.
نتیجه: آیات فوق صریح است در اینکه الفاظ قرآن از طرف خداوند تبارک وتعالی بر پیامبر نازل شده است و تصریح قرآن دلیل محکمی است بر وحیانی بودن الفاظ قرآن چون عربیّت وصف الفاظ است ومعنا ندارد که محتوا ومعنا متّصف به عربیّت شود.
دلیل سوم: بخش مهمی از اعجاز قرآن مربوط به الفاظ است که اگر اعجاز الفاظ ثابت شود معلوم میشود از جانب خدا است.ساختار ظاهری الفاظ ، فصاحت، بلاغت و… همه از مختصات الفاظ است واینها را به عنوان وجوه اعجاز قرآن برشمردهاند.زرقانی [۵] می گوید: اگر بگوئیم قرآن به معنا نازل شده وجه اعجاز آن از بین میرود.البته این سخن قابل خدشه است چون همة وجوه اعجاز قرآن به الفاظ بر نمی گردد بلکه بخشی از اعجاز قرآن به محتوا ومعانی قرآن برمیگردد مانند اخبار قرآن از آینده، در هر صورت با توجه به اینکه بخش اعظم اعجاز قرآن مربوط به الفاظ قرآن میباشد الفاظ باید از جانب خدا بر پیامبر وحی شده باشد.
سؤال: صدور الفاظ قرآن از جانب خداوند با معجزه بودن آن سازگار نیست بلکه اعجاز قرآن اقتضا میکند که الفاظ آن از طرف پیامبر باشد.
استاد: اینکه قرآن معجزة پیامبر است دلیل نمیشود بر اینکه الفاظ قرآن را پیامبر ایجاد کرده باشد ومعجزه بودن قرآن منافات ندارد با اینکه الفاظ آن هم از طرف خدا باشد،بله میتوان گفت: معجزه بودن قرآن دالّ بر این است که پیامبر آن را از جانب خدا آورده باشد نه اینکه آن را خود پیامبر ایجاد کرده باشد.
دلیل چهارم: آیات تحدّی است که همه را به آوردن مثل قرآن فرا میخواند که در واقع میخواهد بگوید اگر در الهی بودن الفاظ قرآن تردید دارید، الفاظی مثل قرآن بیاورید.پس آیات تحدی هم دالّ بر این است که خود الفاظ وحی شده است نه اینکه خداوند معانی را بر پیامبر وحی کرده باشد وپیامبر آنها را در قالب الفاظ ریخته باشد.
دلیل پنجم: انتساب قرآن به پیامبر نفی شده است وآیاتی از قران دلالت میکند بر اینکه پیامبر از خودش چیزی نگفته است وهر چه هست از خداست وبه نوعی انتساب قرآن به پیامبر را نفی میکند واین نفیِ انتساب به نحو مطلق، هم معانی وهم الفاظ را شامل میشود،آیاتی در این زمینه وجود دارد از جمله:
«واذا تتلی علیهم آیاتنا بیناتٍ قال الذین لایرجون لقائنا اِئتِ بقرءانٍٍٍ غیر هذا او بدّله قل ما یکون لی ان ابدّله من تِلقاء نفسی اِن اتّبع الاّ ما یوحی اِلیّ…» [۶] .
خدا در آیه فوق میفرماید: وقتی آیات ما بر آنها تلاوت میشود میگویند: قرآنی غیر از این بیاور یا اینکه تغییرش بده وتو ای پیامبر ما، بگو: من از پیش خودم نمیتوانم آن را تغییر دهم و پیروی نمی کنم مگر از چیزی که به من وحی شده باشد.حال اگر الفاظ قرآن از جانب خدا نبود، تغییر وتبدیل آنها نباید اشکال میداشت در حالیکه پیامبر میگوید من از پیش خودم نمیتوانم هیچ چیزی را تغییر بدهم.
«وَاتلُ ما اوحیَ الیکَ مِن کتاب ربک لا مبدّل لکلماته ولَن تجد من دونه ملتحداً» [۷] .
این آیه هم، تبدیل وتغییر در الفاظ قرآن را نفی میکند و میفرماید: فقط چیزی را تلاوت کن که از سوی خدا به تو وحی شده است.وتلاوت کردن، ظهور در این دارد که الفاظ خوانده شود نه اینکه مضمون سخن را با هر لفظی که میخواهی بخوان!
دلیل ششم: بعضی از علما ازجمله سیوطی گفتهاند: در هر حرف از قرآن معانی زیادی وجود دارد که بسیاری از آنها قابل احاطه نیست. [۸] یعنی کسی نمیتواند بر حروفی که مشتمل بر آن معانی است اشراف پیدا کند وهیچ کس نمیتواند بجای آن حرف، حرفی را قرار دهد که مشتمل بر تمام معانی آن حرف باشد، یعنی هر حرفی از قرآن معنای خاصی را می رساند که حرف دیگری نمیتواند بجای آن قرار گیرد و همان معنا را بفهماند، لذا اصل دلیل سیوطی این است که بخاطر ژرفای معنای قرآن حروفی انتخاب شدهاست که متحمل آن معانی باشد واین خودش دلیل بر این است که الفاظ قرآن از طرف خداست و اگر از طرف غیر خدا بود نمیتوانست اینهمه بطن داشته باشد.
بحث جلسه آینده: بررسی نظریة عدم وحیانی بودن قرآن وادلّة ارائه شده برای آن.
«والحمد لله رب العالمین»
. [۵] مناهل العرفان، ج ۴، ص ۲۸ و۲۹.