جلسه بیست و چهارم-منابع کتاب وسائل الشیعه و اعتبار آنها

دانلود-جلسه بیست و چهارم-PDF

جلسه بیست و چهارم
منابع کتاب وسائل الشیعه و اعتبار آنها
14/۱۲/۱۳۹۰

منابع کتاب وسائل الشیعه:

بحث مهمی که در رابطه با کتاب وسائل الشیعه لازم است مورد رسیدگی قرار بگیرد بحث از منابع کتاب وسائل و اعتبار روایات کتاب وسائل است. بهرحال کتابی مثل وسائل که به تعبیر بعضی از بزرگان کتابی مفیدتر از این کتاب وجود ندارد و از نظر عملی هم منبع عمده فتاوای فقهاء است، مسئله اعتبار روایات این کتاب مسئله مهمی است. اگر ما از اعتبار مصادر کتاب وسائل بحث می­کنیم بخش مهمی از بحث اعتبار روایات کتاب وسائل حل می­شود، خود صاحب وسائل کتاب­هایی را که در نقل روایات به آنها استناد کرده به سه قسم تقسیم کرده است:

الف) قسم اول کتاب­هایی هستند که از آنها مباشرةً روایت نقل می­کند که حدود۷۰ کتاب است و صاحب وسائل به این کتب تصریح می­کند و آنها را نام می­برد و در مورد آنها گفته اعتبار این کتب برای من ثابت شده است و تردیدی در اعتبار این کتب ندارم و این اعتبار یا از حیث این است که متواترند؛ یعنی یقین به اعتبار آنها دارد و یا قرائنی وجود داشته که آن قرائن موجب یقین به اعتبار آن کتب و روایات شده است. شاید ایشان بیشتر این کتب را به طریق عام نقل کرده­اند و البته بعضی را هم به طرق مستقل از هم نقل کرده­اند؛ یعنی طرق اکثر کتب قسم اول طرق عام است؛ یعنی طرق خاص و مستقلی برای یک کتاب نبوده و آن ۷۰ کتاب که به طریق عام نقل شده مجموعاً طریقی دارد که به آن اشاره خواهیم کرد.

ب) قسم دوم کتبی است که خود صاحب وسائل آنها را ندیده ولی با واسطه از آنها نقل می­کند، حدود ۷۶ کتاب است که در جلد آخر کتاب وسائل در فائده چهارم به این مطلب اشاره شده است.

ج) قسم سوم کتاب­هایی هستند که به اسامی آنها تصریح نکرده ولی مورد استناد صاحب وسائل قرار گرفته­اند.

در مورد قسم اول از کتب خیلی بحثی وجود ندارد؛ چون صاحب وسائل می­گوید این کتب یا متواترةً و یا به کمک قرائنی برای من یقینی است و من به اعتبار این کتب یقین دارم، عمده بحث مربوط به قسم دوم و قسم سوم کتب است، قسم سوم را اصلاً صاحب وسائل نام نبرده و این کار را مشکل­تر می­کند؛ یعنی بعضی از طرقی که در وسائل، مستنداً به آن طرق، روایات را نقل کرده کتبی است که نام آنها ذکر نشده و معلوم نیست که از نظر اعتبار در چه حدی هستند. در مورد قسم دوم هم ایشان با اینکه نام کتب را ذکر می­کند ولی می­گوید من این کتاب­ها را ندیده­ام و با واسطه از این کتب نقل می­کنم. پس از منابع سه­گانه­ای که صاحب وسائل به آنها استناد کرده قسم دوم و سوم محل بحث است.

اشکال:

شبهه­ای در اینجا نسبت به قسم ثالث و بعضی از موارد قسم ثانی وجود دارد و آن اینکه از یک طرف در تقسیم ­بندیی­ که صاحب وسائل از کتب مصدر و منبع وسائل کرده می­گوید یک قسم از کتب را اصلاً اسم نبرده و قسم دیگر، کتاب­هایی است که خودش آنها را ندیده و مع الواسطه از آنها نقل می­کند که به اسم آن کتب اشاره کرده، از طرف دیگر در بعضی از اجازاتی که صاحب وسائل به اشخاص داده­اند از جمله اجازه­ای که به فاضل مشهدی داده است مطلبی را ذکر کرده که با آنچه که در تقسیم بندی گفته­اند ناسازگار است. ایشان در اجازه­ای که به فاضل مشهدی داده می­گوید من خود مباشرةً از این کتب نقل می­کنم و به این کتب طریق دارم و نام بعضی از کتب را هم برده که از جمله آنها کتب قسم دوم می­باشد.

پس اشکال این است که چگونه در تقسیم بندی از کتب می­گویند این کتب را با واسطه نقل می­کنم ولی در اجازه­ای که به فاضل مشهدی داده می­گوید من خودم مباشرةً از این کتب نقل می­کنم لذا به نظر می­رسد اجازه­ای که به فاضل مشهدی داده و طرقی که در این اجازه ذکر شده اوسع از طرقی است که در وسائل است و نمی­شود بین این دو جمع کرد. پس اشکالی که در اینجا وجود دارد این است که صاحب وسائل از یک طرف می­گوید من کتب را ندیده­ام و با واسطه از آنها نقل می­کنم و از طرف دیگر در اجازه­ای که به فاضل مشهدی داده می­گوید من خودم مباشرةً از این کتب نقل می­کنم.

پاسخ:

اینجا دو توجیه برای این مسئله ذکر کرده­اند:

۱- توجیه اول این است که کتاب وسائل از نظر زمانی زودتر از اجازه­ شیخ حر عاملی به فاضل مشهدی نوشته شده؛ یعنی مرحوم شیخ حر عاملی کتاب وسائل را نوشته و به منابعی که در اختیار داشته رجوع کرده و روایات را از آنها نقل کرده و قسمتی از منابع، منابعی بوده­اند که صاحب وسائل خودش آنها را ندیده و با واسطه از آنها نقل کرده ولی بعد از تألیف کتاب وسائل به این کتب دسترسی پیدا کرده؛ یعنی زمانی که اجازه را به فاضل مشهدی داده به این کتب دسترسی داشته است و به همین خاطر بوده که گفته من خودم مباشرةً از این کتب نقل می­کنم.

۲- توجیه دیگر این است که اساساً به این کتب از راه مستقلی و به طریق مستقلی دست پیدا کرده نه آن طرق عام؛ یعنی گویا قسم دوم از کتب، کتاب­هایی است که به واسطه طرق مستقلی غیر از آن طرق اول برای صاحب وسائل ثابت شده که اگر این توجیه را بپذیریم طبیعتاً قسم ثالث از کتب هم به قسم دوم ملحق می­شود یا ممکن است از راه تواتر یا قرائنی یقین به آن کتب پید کرده که در این صورت داخل در قسم اول است. پس در واقع توجیه دوم این است که این قسم از کتب یا ملحق به قسم اول می­شود و یا ملحق به قسم دوم. نتیجه پذیرش توجیه دوم این است که بگوییم به طور کلی صاحب وسائل در نقل از کتب قسم دوم فقط مع الواسطه نقل کرده و در جایی که بالمباشرة و یا اساساً با واسطه، طرق آنها را نقل می­کند همگی از قسم اول هستند. فرق قسم اول و دوم این است که در قسم اول بالمباشره یا به واسطه آن طرق عامه نقل می­کند و در قسم دوم فقط مع الواسطه نقل می­کند.

پس قبل از اینکه اعتبار روایات وسائل را بررسی کنیم باید به تقسیم صاحب وسائل از منابع و مصادری که به آنها استناد کرده رجوع کنیم لکن بین آن مطالبی که ایشان در این تقسیم بندی ذکر کرده­اند با مطلبی که در بعضی از اجازات مثل اجازه به فاضل مشهدی آورده­اند تنافی وجود دارد و وجه تنافی هم این است که چگونه ایشان از یک طرف در مورد بعضی از کتب می­گوید من اینها را با واسطه نقل می­کنم و در مورد بعضی دیگر می­گوید من بالمباشرة نقل می­کنم و از طرف دیگر درباره همان کتبی که می­گوید من با واسطه نقل کرده­ام در اجازه­ای که به فاضل مشهدی داده می­گوید من خودم بالمباشرة از این کتب نقل کرده­ام و این دو با هم سازگار نیست. ما در رد این شبهه دو توجیه عرض کردیم؛ یکی اینکه بگوییم زمان اجازه از زمان تألیف کتاب وسائل متأخر بوده لذا منافاتی وجود ندارد؛ چون اینکه ایشان می­گوید من بعضی از کتب را با واسطه نقل می­کنم مربوط به زمانی بوده که به این کتب دسترسی نداشته و بعد که به آنها دسترسی پیدا کرده می­گوید من خودم مباشرةً از این کتب نقل می­کنم. توجیه دوم هم این بود که به گونه­ای کلام ایشان را تفسیر کنیم که قسم سومی برای کتب نباشد و یا ملحق به قسم اول ­شود و یا به قسم دوم؛ بخاطر اینکه اگر از راه تواتر یا به کمک قرائن به اعتبار آن کتب یقین پیدا کرده باشد داخل در قسم اول است و اگر از جهت طریق خاصی به آن کتب رسیده باشد داخل در قسم دوم خواهد بود.

بحث جلسه آینده: پاسخ این سؤال را که آیا روایات وسائل بررسی می­خواهد یا خیر إنشاء الله در جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»