جلسه بیست و دوم-روش صاحب وسائل در نقل اسناد و متون روایات

دانلود-جلسه بیست و دوم-PDF

جلسه بیست و دوم
روش صاحب وسائل در نقل اسناد و متون روایات
07/۱۲/۱۳۹۰

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در کتاب وسائل الشیعه بود، مطالبی درباره خود کتاب و مؤلف آن بیان شد، مطالب دیگری در مورد این کتاب باقی مانده که عمدتاً مربوط به روش صاحب وسائل در نقل روایات و اسناد آنهاست، البته ما در بحث مستقلی تحت عنوان مزایا و معایب کتاب وسائل الشیعه به مزایا و مشکلات این کتاب اشاره خواهیم کرد. مزایا؛ یعنی خصوصیاتی که در این کتاب وجود دارد و در سایر کتب نیست. وقتی هم سخن از اشکالات کتاب به میان می­آید منظور نقص­هایی است که در این کتاب وجود دارد. البته این به این معنی نیست که این نقص­ها در سایر کتب نباشد؛ چون ممکن است در بقیه کتب هم این اشکالات وجود داشته باشد. قبل از این که به مزایا و معایب کتاب وسائل الشیعه بپردازیم خوب است با روش صاحب وسائل در نقل روایات و اسناد آنها آشنا شویم. البته این روش می­تواند مشترک با مؤلفین جوامع روایی گذشته باشد و اختصاص به ایشان ندارد.

روش صاحب وسائل در نقل اسناد و متون روایات:

به طور کلی در کتاب وسائل الشیعه عناوین ابواب توسط خود صاحب وسائل فهرست شده است، عرض کردیم فهرستی که در ابتدای وسائل آمده توسط خود صاحب وسائل تنظیم شده است. ایشان در ذیل عنوان هر باب ابتدا روایات و احادیثی را ذکر کرده­ که از حیث دلالت و سند أقوی از سایر روایات است، سپس به ترتیب قوت دلالی و سندی، روایات دیگر را نقل کرده تا می­رسد به جایی که روایات از قوت دلالی و سندی کمتری برخوردار هستند یا حتی ممکن است ضعیف باشند و در آخر هم روایات متعارض را ذکر کرده­اند، اینکه در نقل روایات این ترتیب لحاظ شود در کافی هم واقع شده و ما قبلاً در مورد کتاب کافی به این مطلب اشاره کردیم.

از جمله کارهای دیگر صاحب وسائل این است که اگر در مواردی در متن روایت اختلاف باشد معمولاً آن متنی را که کامل­تر است نقل و بعد به اختلاف متون اشاره می­کند، بهرحال در نقل روایات اختلاف وجود دارد و اگر روایت متعدد باشد روات عبارات مختلفی را نقل می­کنند، گاهی روایات به حسب ظاهر متعدد است ولی فی الواقع متعدد نیست. ولی یک روایت ممکن است به چند عبارت نقل شده باشد که صاحب وسائل متنی را که کامل­تر است ابتدا ذکر می­کند و سپس به اختلافی که در متن وجود دارد اشاره می­کند.

کار دیگری که صاحب وسائل انجام داده این است که سعی کرده از تکرار احادیث پرهیز کند و اگر هم روایت را در جایی نقل کرده باشد می­گوید ما این روایت را در گذشته هم ذکر کرده­ایم یا در آینده هم خواهیم آورد و احادیث را تکرار نمی­کند و فقط به گذشته یا آینده ارجاع می­دهد.

مهمترین مشکل کتاب وسائل الشیعه تقطیع روایات است، صاحب وسائل در موارد زیادی برای جلوگیری از تطویل، روایات را تقطیع کرده و حتی به تقطیع آنها هم اشاره نکرده؛ یعنی اگر بخواهیم به برجسته­ترین مشکل کتاب وسائل اشاره کنیم همین مسئله تقطیع روایات است که بعداً در بخش مشکلات کتاب وسائل بیشتر به آن خواهیم پرداخت، منظور از تقطیع این است که صاحب وسائل هر قسمت از روایت را که مربوط به باب مورد نظر بوده آورده و صدر و ذیل روایت را نیاورده و به تقطیع هم اشاره نکرده لذا این کار باعث شده بسیاری از قرائن موجود در روایت که به فهم و دلالت روایت کمک می­کند مخفی بماند و این مشکل بزرگی است که قابل اغماض نیست.

صاحب وسائل متخصص رجال بوده؛ یعنی در علم رجال و درایه اهل فن محسوب می­شده اما با وجود اینکه خودش صاحب نظر بوده در مقام نقل اسناد روایات، رعایت امانت را کرده؛ یعنی وقتی می­خواهد سند یک روایتی را بیان کند علیرغم اینکه ممکن است خود او نسبت به قسمت­هایی از سند اشکال داشته باشد اما وقتی در مقام نقل است عین همان سندی را که در کتاب مصدر وجود دارد نقل می­کند و البته بعضاً اگر اشکالاتی در سند روایت به نظرشان بیاید در کنار آن یک سند صحیح را مثلاً با تعبیر کذا یا با علامت رمز«خ ل»؛ یعنی نسخه بدل اشکال سند را مورد اشاره قرار می­دهد.

ایشان با وجود امانت داری در نقل اسناد، سندها را هم مختصر کرده است. وی برای اختصار سند چند کار انجام داده است:

یکی از کارهایی که ایشان برای اختصار در سند انجام داده این است که نحوه تحمل و نقل روایت را حذف می­کند چون گاهی در مقام نقل روایات تعابیر مختلفی بکار می­رود؛ مثلاً می­گوید أخبرنا، حدّثنا، قال و… البته ما بعداَ راجع به طرق تحمل روایت بحث خواهیم کرد که چند طریق برای تحمل و اخذ روایات وجود داشته است، ایشان این تعابیر را از اسناد حذف کرده و در مورد اشخاصی هم که نام آنها در سند روایت آمده به حداقل­هایی که معرف آن اشخاص بوده اکتفاء کرده؛ یعنی صرفاً به ذکر نام راوی اکتفاء کرده و از ذکر القاب، کنیه­ها و امثال آن خود داری کرده است که ما در اینجا به یک نمونه اشاره می­کنیم؛ مثلاً بجای اینکه بگوید: عبدالله بن جعفر حمیری فقط به عنوان حمیری اکتفاء کرده البته حذف القاب و کنیه­ها تا جایی است که موجب اشتباه و اختلاط نشود؛ یعنی اگر عنوانی مشترک بین چند نفر باشد حتماً قرینه­ای که آنها را از هم جدا کند ذکر کرده است. پس صاحب وسائل برای اختصار در اسناد روایات از ذکر بعضی تعابیر و همچنین القاب و کنیه­ها خود داری کرده ولی سندهای روایاتی که در مصادر خودش وجود داشته بعضاً به صورت ناقص یا کامل نقل شده است، بنای بعضی از صاحبان جوامع روایی مثل مرحوم کلینی بر این بوده که اسناد را به نحو کامل ذکر کنند اما بنای شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه و شیخ طوسی در تهذیبین بر خلاف مرحوم کلینی بر حذف اسناد بوده لذا در آخر این کتب بخشی به نام مشیخه آورده شده که طرق اتصال روایت را تا معصوم از کسی که نقل کرده­اند بیان می­کنند، یک سوم روایات کتاب من لایحضره الفقیه احادیثی است که به صورت مرسل نقل شده ولی معروف است که می­گویند مرسلات شیخ صدوق مثل مسانید اوست؛ چون فی الواقع این احادیث مرسل نیست و مرحوم شیخ صدوق به جهت اختصار، اسناد روایات را در متن کتاب ذکر نکرده و در بخش آخر کتاب که مشیخه کتاب است اسناد کامل روایات را آورده است.

اما روش صاحب وسائل این است که اگر در مصدر اصلی، سند ناقص نقل شده باشد او هم به همان شکل نقل کرده و اگر کامل نقل شده باشد ایشان هم سند را به طور کامل نقل کرده است؛ چون هدف ایشان این بوده که حفظ امانت شود لکن در خاتمه کتاب برای تکمیل اسنادی که ناقص آورده شده­اند بخشی از اسناد مشیخه تهذیبین و فهرست را آورده تا این کمبود جبران شود.

سؤال: شما از یک طرف فرمودید صاحب وسائل در ذکر اسناد روایات به حداقل­ها اکتفاء کرده و از ذکر القاب و کنیه­ها خود داری نموده است و از طرف دیگر می­فرمایید سند را طبق مصدر اصلی نقل کرده­اند؛ یعنی اگر سند کامل نقل شده ایشان هم به طور کامل نقل کرده و اگر ناقص نقل شده ایشان هم ناقص نقل کرده است و این دو با هم سازگار نیست.

استاد: اینکه صاحب وسائل اسناد را به همان شکلی که در مصدر اصلی نقل شده نقل می­کنند از باب رعایت امانتداری بوده است و این کار منافات با مختصر کردن سند از طرف ایشان ندارد؛ چون اختصار در سند غیر از نقص سند است و این دو با هم منافات ندارد؛ چون ممکن است سندی کامل باشد ولی مختصر باشد و در مقابل، سندی طولانی باشد ولی ناقص باشد، اختصار در سند؛ یعنی حذف الفاظ غیر ضروری که به اتصال سند هیچ آسیبی نمی­رساند پس اینکه می­گوییم صاحب وسائل در ذکر سند به حداقل­ها اکتفاء کرده منظور این است که الفاظ غیر ضروری اسناد را حذف کرده اما اتصال سند حفظ شده است.

بهرحال صاحب وسائل روایاتی را که نقل می­کند گاهی از کتب اربعه و گاهی از غیر کتب اربعه است، در روایاتی که از کتب اربعه نقل شده ابتدا نام مؤلفان آن کتب آورده شده؛ مثلاً می­گوید: محمد بن یعقوب عن فلان که منظور از محمد بن یعقوب مرحوم کلینی است و یا می­گوید: محمد بن علی بن الحسین که منظور شیخ صدوق است و یا می­گوید: محمد بن الحسن که منظور شیخ طوسی است، پس صاحب وسائل در روایاتی که از کتب اربعه نقل می­کند نام مؤلف کتاب را ذکر می­کند و نام کتاب را ذکر نمی­کند اما در مورد غیر کتب اربعه هم نام مؤلف و هم نام کتاب را ذکر می­کند.

در بعضی از موارد هم صاحب وسائل از یکی از کتب اربعه روایت نقل می­کند بعد به دنبال آن از همان کتاب چند روایت دیگر را نقل می­کند که در این صورت که چند روایت دیگر را از همان کتاب نقل می­کند نام مؤلف را تکرار نمی­کند بلکه فقط می­گوید: عنه، در این مواردی که از تعبیر عنه استفاده کرده باید به روایت قبل از آن روایت رجوع شود تا سند اولیه روایت مشخص شود، برای اینکه مطلب روشن شود به این نمونه توجه کنید؛ مثلاً در یک سندی آمده: محمد بن الحسن بإسناده عن موسی بن القاسم عن إبن أبی عمیر عن حماد عن الحلبی قال: سئلت أبا عبدالله(ع)… که محمد بن الحسن(شیخ طوسی)از طریق موسی بن قاسم نقل می­کند، در روایت بعد می­گوید: و عنه عن محمد عن سهل عن ابیه عن ادریس بن عبدالله قال: سئلت أبا عبدالله(ع)، باز در روایت بعدی می­گوید: و عنه عن صفوان بن یحیی عن معاویة بن عمار عن أبی عبدالله(ع)… این سه روایت با هم مختلفند لکن در اولی محمد بن الحسن بإسناده عن موسی بن القاسم آمده ولی در روایت دوم و سوم فقط می­گوید: و عنه عن…، عنه در این دو روایت اخیر به محمد بن الحسن بإسناده عن موسی بن القاسم برمی­گردد؛ یعنی محمد بن الحسن از طریق موسی بن القاسم روایت را نقل می­کند که از این روش به تعلیق در سند تعبیر می­کنند؛ یعنی این دو روایت اخیر هم، از کتاب شیخ طوسی نقل شده است پس ضمیر عنه در ابتدای این دو سند اخیر به موسی بن قاسم برمی­گردد.

بحث جلسه آینده: مزایا و اشکالات کتاب وسائل الشیعه را انشاء الله در جلسه آینده اشاره خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»