جلسه هفدهم – مسئله ششم – عنبر (معنای عنبر و علت ذکر آن در این باب – اقول در مسئله)

جلسه ۱۷ – PDF

جلسه هفدهم

مسئله ششم- عنبر(معنای عنبر و علت ذکر آن در این باب- اقول در مسئله)

۱۳۹۴/۰۸/۱۲

       

مسئله ششم

«لو اُخرج العنبر بالغوص جری علیه حکمه و إن أُخذ علی وجه الماء أو الساحل فمن ارباح المکاسب، إذا أخذه المشتغل بذلک و مع العثور الإتفاقی دخل فی مطلق الفائدة.»
در مسئله ششم امام (ره) درباره حکم عنبر می‎فرماید: اگر عنبر با فرو رفتن در آب و غوص استخراج شود، حکم غوص را پیدا می‎کند یعنی خمس به عنبر از باب غوص متعلق می‎شود و شروط و نصاب غوص در آن جریان پیدا می‎کند ولی اگر عنبر از روی آب یا در کنار دریا و ساحل اخذ شود، دو صورت دارد: تارةً شغل آخذ این است که کنار ساحل یا روی دریا می‎گردد تا عنبر پیدا کند و بفروشد که در این صورت خمس از باب ارباح مکاسب (نه از باب غوص) به عنبر تعلق می‎گیرد.
و اخری شغل آخذ این نیست بلکه به صورت اتفاقی عنبر را (کنار دریا و یا روی آب) پیدا می‎کند. در این صورت داخل در مطلق فائده می‎شود.
این مطلبی است که امام (ره) در مسئله شش فرموده است. ابتداءً ما باید ببینم که عنبر چیست؟ اصلا موضوع این مسئله را روشن کنیم چون در خودِ موضوع عنبر، اختلاف بسیاری واقع شده است و بعد درباره حکم عنبر بحث کنیم؛ چنانچه در مورد حکمش هم اختلاف زیادی است.

معنای عنبر

همان طور که لغویین گفته‎اند اقوال مختلفی درباره ماهیت عنبر بیان شده و ما در اینجا یک فهرستی از این اقوال را بیان می‏‎کنیم. در برخی کتب لغت، به همه این اقوال  و در برخی کتب لغت ، به بعضی از این اقوال اشاره شده است. شاید جامعترین و کاملترین آنها مطلبی است که در تاج العروس آمده و ما خلاصه آن را بیان می‎کنیم:
بعضی گفته‎اند: عنبر “روث دابة بحریة” است؛ یعنی مدفوع یک حیوان دریایی است.
بعضی گفته‎اند: عنبر “سمکة کبیرة” یعنی یک ماهی بزرگی است که در فارسی به آن باله یا نهنگ می‎گویند لکن آنچه بوی خوش از آن متصاعد می‎شود، آن چیزی است که از او خارج می‎شود. عبارت این است: “والمشموم رجیعها”؛ رجیع هم به مدفوع می‎گویند و هم به چیزی که نُشخوار شده و بیرون آمده است(هر چیز برگردانده شده را رجیع می‎گویند). حال این رجیع است که بو دارد. و قیل یوجد فی بطنها؛ بعضی گفته اند که عنبر چیزی است که در شکم این ماهی بزرگ قرار دارد. پس بعضی می‎گویند “رجیعها” و بعضی می‎گویند “یوجد فی بطنها”.
بعضی گفته‎اند: «نبع عینٍ فی البحر»؛ چیزی است که از چشمه ای از دریا خارج می‎شود. نه اینکه آب خارج شود، بلکه یک محلی در دریا است که از آن یک چیزهایی خارج می‎شوند که این بوی خوش را دارد.
بعضی گفته‎اند: «أنه عیونٌ تنبع فی قعر البحر یصیر منها تبلعه الدّواب و تَقذِفُه»؛ عیون و چشمه‎هایی است در عمق دریا که از آن چیزی بیرون می‎آید و حیوانات دریایی آن را می‎بلعند و سپس بیرون می‏‎اندازند. و شاید همین که بلعیده می‎شود و بیرون انداخته می‎شود، موجب آن بوی خاص شود.
پنجم اینکه: «أنّه نبات فی قعر البحر»؛ اسم یک گیاهی در عمق دریا است.
ششم اینکه: «الأصح أنه شمع عسل ببلاد الهند یَجمُد و یَنزِل البحر و مرعی نحله من الزهور الطیبة یکتسب طیبَه منها»؛ اصح این است که این یک ماده ای مثل موم عسل است که در بلاد هند وجود دارد و سفت می‎شود و در دریا قرار می‎گیرد و بوی خود را از گِل‎های خوش‎بو کسب می‎کند.
هفتم اینکه: «هو مادة صلبة لا طعم لها و لا ریح الّا اذا سُحِقت او احرقت»؛ این یک ماده سختی است که نه طعم و نه بو دارد، مگر اینکه مالیده شود و یا سوزانده شود. یعنی در اثر مالش و سوزاندن طعم و ریح پیدا می‎کند.
ابن سینا بنابر آنچه که در تاج العروس آمده عنبر را این چنین معنا کرده است: «المشموم یخرج من الشجر و انّما یوجد فی اجواف السمک الذی تبتلعه»؛ این یک چیز بوییدنی است که در دریا از درخت خارج می‎شود و در شکم ماهی که آن را بلعیده یافت می‎شود
و هشتم آنکه عنبر همان زعفران است.
حال اگر بخواهیم از آنچه که در کلمات لغویین ذکر شده یک جمع بندی کنیم: عنبر عبارت است از یک ماده ای که بوی بسیار خوبی دارد «هو الطیب المعروف»؛ مثل مشک که از آهو گرفته می‎شود. اتفاقا آن هم از ناف آهو اخذ می‎شود و خیلی خوشبو بوده و گران قیمت است.
اما مجمع البحرین قولی را نقل می‎کند که بر اساس آن عنبر از عمق دریا أخذ نمی‎شود. بلکه یا علی وجه الماء قرار دارد یا کنار ساحل است. عبارت مجمع البحرین این است: «و قیل انه یخرج من قعر البحر، یأکله بعض دوابّه لدسومته فیقذفه رجیعاً فیطفوا علی الماء فتلقیه الریح الی الساحل» ؛ عنبر چیزی است که از قعر دریا خارج می‎شود و بعضی از حیوانات دریایی به خاطر پرچرب بودنش آن را می‎خورند و بعد آن را به عنوان فضله و مدفوع بیرون می‎اندازند و سپس روی آب می‎ایستد (چون سبک است)، و پس از آن باد آن را از روی آب به کنار دریا می‎آورد.
شاید اینکه ایشان گفته است: «فیطفوا علی الماء فتلقیه الریح الی الساحل»؛ بخاطر نکته‎ای باشد که ذکر کردم. فرق عنبر با سایر اشیاء قیمتی دریایی همین است که آنها سنگین‎اند و لذا رسوب در ماء می‎کنند اما عنبر، سنگین نیست بلکه غالباً به خاطر اینکه سبک است روی آب می‎آید؛ حال اگر باد جریان پیدا کند، آن را کنار ساحل می‎آورد و اگر باد نیاید روی آب می‎ماند.
به هر حال اجمالاً این مسلّم است که عنبر ماده‎ای بسیار خوشبو است و به یکی از طرقی که گفته شد تکوّن پیدا می‎کند و غالباً علی وجه الماء یا کنار ساحل پیدا می‎شود؛ البته در بعضی موارد ممکن است از داخل آب هم أخذ شود.

علت ذکر عنبر در باب غوص

حال علت اینکه عنبر در کنار غوص در این باب مورد تعرض واقع شده فقط به خاطر صحیحه حلبی است یعنی چون در آن روایت، سائل از امام سؤال کرده درباره حکم عنبر و غوص لؤلؤ؛ امام هم فرموده است: «علیه الخمس». همین ذکر عنبر در کنار لؤلؤ باعث شده است عنبر را در همین باب مورد بررسی قرار دهند. صحیحه حلبی این بود: «سألت ابا عبدالله (ع) عن العنبر و غوص الؤلؤ فقال (ع) علیه الخمس…» . اگر این روایت نبود، در این مقام ذکر نمی‎شد ولی ذکر این دو در کنار هم در روایت شاید باعث شده که اصحاب اینها را از باب واحد قلمداد کنند مخصوصاً این‎که هر دو دریایی اند و تکوّن هر دو هم در دریا است و ریشه‎اش هر چه که باشد در دریا پیدا می‎شود و بعضی موارد هم با غوص استحصال می‎شود لذا مجموعه اینها باعث شده که عنبر را در کنار آن چیزهایی که قیمتی است و از دریا خارج می‎شود، قرار دهند و حکمش را بیان کنند.
این مطلبی است که راجع به موضوع عنبر و ماهیت عنبر اجمالاً لازم بود گفته شود.
حال در اینکه عنبر در هر صورت متعلق خمس است، اختلافی نیست و اصل تعلق خمس به عنبر، اتفاقی است یا از باب غوص یا از باب ربح کسب و یا از باب مطلق فائده. اما اختلاف در وجه تعلق خمس است که از چه بابی خمس در آن واجب است. چون هر یک که باشد، آثار مخصوص خودش را دارد.
پس تا اینجا ما اجمالاً درباره موضوع این مسئله و اصل تعلق خمس به آن بحث کردیم. عمده بحث همین چیزی است که امام در مسئله ششم متعرض شدند.

نظر امام (ره)

ملاحظه فرمودید که امام (ره) در باب عنبر تفصیل داده‎ و گفته‎اند که تارةً عنبر با فرو رفتن در آب تحصیل می‎شود و اخری علی وجه الماء او علی الساحل، اگر از عمق آب خارج شود، مثل سایر موارد، حکم غوص در آن جاری می‎شود یعنی همان شروطی که برای خمس در باب غوص گفتیم و نصابش، این‎جا هم جریان پیدا می‎کند؛ اما اگر از روی آب گرفته شود یا در کنار ساحل، تارةً توسط کسی اخذ می‎شود که شغلش این است، در این صورت خمس از باب ربح مکاسب است و اخری توسط کسی اخذ می‎شود که اتفاقی آن را پیدا کرده است، در این صورت از باب مطلق فائده باید خمس دهد.

نظر مرحوم سید

مرحوم سید نظرشان با امام (ره) متفاوت است. ایشان در مسئله ۲۷ عروة در کتاب الخمس اینگونه فرموده است: «العنبر اذا اخرج بالغوص جری علیه حکمه» این مثل نظر امام (ره) است «و إن اخذ علی وجه الماء أو الساحل ففی لحوق حکمه له وجهان، والاحوط اللحوق و احوط منه اخراج خمسه و ان لم یبلغ النصاب ایضاً.»؛ مرحوم سید می‎فرماید اما اگر عنبر از روی آب گرفته شود یا در کنار ساحل أخذ شود، آنوقت در اینکه ملحق به غوص شود، دو وجه است: یک وجه این است که ملحق می‎شود و یک وجه این است که ملحق نمی‎شود اما احوط آن است که ملحق می‎شود یعنی احتیاط واجب می‎کند و می‎گوید حکم غوص در آن جاری می‎شود. اینجا با نظر امام متفاوت است. امام فرموده: در این دو صورت، حکم غوص جاری نمی‎شود حال یا خمس از باب مطلق فائده به آن تعلق می‎گیرد یا از باب ربح کسب، ولی ملحق به غوص نمی‎شود؛ اما مرحوم سید فرموده: «الاحوط اللحوق». سپس می‎فرماید با اینکه ملحق به غوص می‎شود و در غوص، نصاب معتبر است اما احتیاط آن است که در باب عنبر، نصاب معتبر نیست.
حال این خودش یک نظر احتیاطی است. عمده این است که به نظر مرحوم سید، به طور کلی و به نحو مطلق، عنبر ملحق به غوص است. حال چه بالغوص خارج شود و چه علی وجه الماء او الساحل اخذ شود، در هر صورت «یجری علیه حکم الغوص». ایشان در فرض اول فتوا می‎دهند و در فرض دوم احتیاط وجوبی می‎کنند ولی بالاخره به نحو مطلق عنبر را ملحق به غوص کرده‎اند.

اقوال در مسئله

با ملاحظه این دو نظر و سایر اقوال مجموعاً پنج قول در اینجا وجود دارد:
قول اول: عنبر به طور کلی از معادن محسوب می‎شود و حکم معدن در آن جاری می‎شود. وقتی می‎گوییم حکم معدن یعنی نصابش بیست دینار است و همه آنچه را که در باب معدن گفتیم در اینجا جاری می‎شود. این قول را علامه حلی به شیخ مفید نسبت داده است.
قول دوم: تفصیل بین اخذ عنبر بالغوص و بین اخذه من سطح الماء او الساحل به این بیان که در صورت اول یعنی اگر از عمق آب بالغوص خارج شود، ملحق به غوص است اما اگر از سطح ماء یا ساحل اخذ شود، حکم معدن در آن جریان پیدا می‎کند. این تفصیلی است که محقق حلی (صاحب شرایع) اختیار کرده  و بسیاری هم به آن ملتزم شده‎اند. خودِ علامه حلی هم به این ملتزم شده است ؛ شهید اول هم نظرشان همین است ؛ نظر شهید ثانی هم همین است .
قول سوم: تعلق خمس به عنبر مطلقاً. یعنی در همه صور چه عنبر بالغوص استخراج شود و چه من وجه الماء و چه از ساحل اخذ شود، در هر صورت باید خمسش داده شود از باب اینکه خودش به عنوان مستقل متعلق خمس است؛ یک عنوانی است که مستقلاً متعلق خمس است در کنار سایر عناوین و اساساً بحث الحاق به غوص مطرح نیست. این قول را صاحب مدارک فرموده است .
قول چهارم: خمس تعلق می‎گیرد به عنبر چون عنبر از مصادیق غوص است و در همه صور ملحق به غوص می‎شود. پس شروط غوص و نصاب غوص هم در آن معتبر است، این را کاشف الغطا فرموده است .
قول پنجم: تفصیل مرحوم امام (ره)؛ تفصیل امام با همه این اقوال متفاوت است. در صورتی که از روی آب یا ساحل اخذ می‎شود، کسی فرقی نگذاشته بین جایی که آخذ شغلش این باشد یا به طور اتفاقی آن را اخذ کرده باشد. اما امام این تفصیل را بیان فرموده‎اند.
حال اگر بخواهیم نظر مرحوم سید را با این اقوال مقایسه کنیم مرحوم سید به کدام یک از این اقول پنجگانه ملتزم شده است؟ قول اول که قطعاً نیست چراکه به طور کلی آن را از باب معدن دانسته است. قول دوم هم در یک فرض از باب معدن دانسته در حالی که مرحوم سید به طور کلی حکمِ غوص را جاری کرده، منتهی در یک جا فتوا داده و در یک فرض احتیاط وجوبی کرده است. پس قول دوم هم نیست. قول سوم یا چهارم باقی می‎ماند؛ قول سوم هم نیست چون قول سوم عنبر را یک عنوان مستقل قرار داده است. اگر قول چهارم باشد که خمس به عنوان غوص به آن تعلق بگیرد (چون مصداق غوص است) دیگر وجهی برای احتیاط نیست و باید در همه حالات فتوا دهد. مرحوم کاشف الغطا فتوا داده است به اینکه خمس در عنبر از باب غوص در همه صور واجب است. لذا اگر بخواهیم نظر مرحوم سید را نسبت به این اقوال در نظر بگیریم به نظر می‎رسد به همین قول چهارم نزدیک تر است ولی باز هم تفاوتی با آن دارد از این باب که در یک صورت احتیاط واجب کرده است.

بحث جلسه آینده

این اجمالی از اقوال در این مسئله بود. حال باید ببینیم که مستند این اقوال چیست و به خصوص مستند تفصیلی که امام در اینجا دادند چیست و سپس حق در مسئله را بیان کنیم.

«الحمد لله رب العالمین»