جلسه سیزدهم-مقدمه واجب- مباحث مقدماتی مقدمه چهارم- تقسیمات مقدمه(۱.مقدمات داخلیه و خارجیه-جهت دوم- کلام امام د


دانلود-جلسه سیزدهم-PDF

مقدمه واجب- مباحث مقدماتی مقدمه چهارم- تقسیمات مقدمه(۱.مقدمات داخلیه و خارجیه-جهت دوم- کلام امام دجلسه سیزدهم
مقدمه واجب- مباحث مقدماتی مقدمه چهارم- تقسیمات مقدمه(۱.مقدمات داخلیه و خارجیه-جهت دوم- کلام امام د
۰۳/۰۸/۱۳۹۵

خلاصه جلسه گذشته
مطابق مبنای مشهور که مختار ما نیز موافق با ایشان است، اگر ملازمه مورد بحث در مقدمه واجب را، بین وجوب شرعی ذی المقدمه و وجوب شرعی مقدمه قرار دهیم، به واسطه دو اشکالی که محقق خراسانی بیان کردند قطعا باید قائل شویم که مقدمات داخلیه از محل نزاع خارج می باشند. به عبارت دیگر نمی توانیم بحث از تعلق امر مرکب به اجزاء مرکب نماییم و بگوییم آیا اجزاء مرکب نیز وجوب غیری پیدا می کنند یا خیر؟
محقق خراسانی فرمودند: تعلق امر به اجزاء هم از ناحیه مقتضی و هم از ناحیه مانع دارای اشکال است که به تفصیل اشکالات محقق خراسانی و جواب هایی که هم خود ایشان و هم شاگردان ایشان به این مسئله دادند را به تفصیل بیان و مورد بررسی قرار دادیم و با توجه به مطالبی که بیان شد مقدمات داخلیه از محل نزاع در بحث مقدمه واجب خارج شدند و معلوم گردید که این بحث تنها مربوط به مقدمات خارجیه می¬باشد.

کلام امام خمینی(ره) در ورود مقدمات داخلیه در محل نزاع
ایشان برخلاف مشهور معتقدند مقدمات داخلیه داخل در محل نزاع می باشند. قبل از اینکه سخن و دلیل امام خمینی(ره) توضیح داده شود نکته ای از باب یاد آوری خدمت شما تقدیم می کنم، به عقیده امام خمینی(ره) با اینکه بحث مقدمه واجب، در واقع بحث در مورد یک ملازمه و یک مسئله عقلی است؛ ولی به نظر ایشان طرفین ملازمه دو وجوب نیستند؛ بلکه طرفین ملازمه عبارتند از دو اراده. یعنی امام خمینی(ره) معتقدند نزاع در مقدمه واجب در این است که آیا از اراده مولا که متعلق به ذی المقدمه شده اراده به مقدمه نیز لازم می آید یا خیر؟ به عبارت دیگر تفاوت سخن امام خمینی(ره) با قول مشهور در این است که ایشان طرفین ملازمه را دو اراده می¬دانند، اما مشهور طرفین ملازمه را دو وجوب و دو بعث می دانند. اراده، مرحله¬ای قبل از بعث و وجوب است. طبق نظر مشهور بحث در این است که: آیا از وجوب نفسی نماز، وجوب غیری رکوع و سجود قابل کشف می باشد یا خیر؟  اما طبق نظر امام خمینی(ره)نزاع در این است که: آیا از اراده شارع به نماز، یک اراده غیری به رکوع و سجود قابل استکشاف می باشد یا خیر؟) بر این اساس امام خمینی(ره) معتقدند، مقدمات داخلیه بالمعنی الاخص همانند مقدمات خارجیه داخل در محل نزاع می باشند. ایشان ابتدا مسئله اراده نفسی و اراده غیری را در مورد اراده فاعل یعنی شخصی که خودش قصد انجام کار را دارد مطرح می کند و سپس نتیجه را بر اراده آمر منطبق می سازد. زیرا همانطور که مشخص است ما نحن فیه در مورد اراده شخص آمر است که ممکن است این اراده، اراده شارع مقدس باشد یا موالی عرفی. اما همانطور که بیان شد به جهت روشن شدن مطلب، امام خمینی(ره) ابتدا بحث را در مورد فاعل یعنی شخصی که خودش قصد انجام کاری دارد مطرح و سپس به سراغ اراده آمر می روند.

تحلیل مطلب بر اساس اراده فاعل
فرض کنید شخصی قصد ساختن مسجدی را دارد (البته این مثال مربوط به مرکبات صناعی است و بعدا این مسئله را در مرکبات اعتباری نیز مطرح خواهیم کرد. به عبارت دیگر ابتدا از اراده فاعل در مرکبات غیر حقیقی صناعی سخن می گوییم سپس بر همین وزان بحث را در مرکبات غیر حقیقی اعتباری مطرح می کنیم. مرکبات غیر حقیقی صناعی مثل مسجد از اجزایی مثل در، آجر و همه آن چیزی که باعث شده یک شئ عنوان مسجد پیدا کند تشکیل شده است اما مرکبات حقیقی فقط شامل جنس، فصل، در ماهیات و ماده صورت، در وجودات خارجیه می باشند) وی ابتدا اراده اش متعلق به ساختن مسجد می گردد اما این اراده به دنبال یک مبادی، تحقق پیدا می کند. به بیان دیگر انسان ابتدا چیزی را تصور می کند و بعد فایده آن را تصدیق می کند سپس شوق و میل نسبت به آن فائده در او پیدا می¬شود که این شوق اکید تبدیل به اراده می گردد؛ البته این مراحل به سرعت در ذهن انسان اتفاق می افتد. مانند زمانی که انسان در خیابان مشغول قدم زدن است و ناگهان قصد خوردن غذایی می کند. یعنی ابتدا اراده خوردن غذا را می کند و سپس فعل غذا خوردن را انجام می¬دهد. ولی مبادی این اراده به سرعت در ذهن شخص تحقق پیدا می¬کند و منجر به اراده و اراده سبب تحریک عضلات او می شود. پس اراده هنگامی که به یک مرکب تعلق می گیرد مبتنی بر مبادی¬ است که بیان شد. این مبادی عبارتند ازتصور فائده و تصدیق به فائده و شوق و میل به تحقق مراد و نهایتا بعد از تحقق اراده موجب تحریک عضلات انسان به سمت مراد می شود.
اراده اولی که به ساختن مسجد یا مدرسه در نفس انسان شکل می گیرد یک اراده نفسی است لذا شخص هیچ توجهی به اجزاء مرکب ندارد. یعنی نه به آهن و نه به سیمان نه به هیچ کدام از اجزاء تشکیل دهنده مسجد یا مدرسه فکر نمی کند بلکه فقط و فقط اراده ساختن مسجد در نفس او شکل می¬گیرد. گاهی بین اراده و مراد خیلی فاصله می شود و گاهی هم اراده خیلی سریع منجر به فعل می شود. سپس هنگامی که شخص شروع به محقق کردن مراد می کند متوجه می شود که اراده نفسی او نیاز به یک سری از مقدمات دارد و تا آن مقدمات انجام نشود غرض اصلی و اراده نفسی او تحقق پیدا نمی¬کند. لذا به این نتیجه می رسد که برای ساختن مسجد و مدرسه به زمین،آجر، سیمان و… نیاز دارد. لذا اراده¬هایی به تک تک این اجزاء تعلق می¬گیرد که به این اراده¬ها، اراده¬های غیری می¬گویند. اراده غیری اراده¬ای است که ناشی از اراده ساختن مسجد است و اگر شخص اراده می کند که آجر تهیه کند به این جهت است که قصد ساختن مسجد را دارد. این اراده¬ها یعنی اراده نسبت به اجزاء مرکب غیرحقیقی و صناعی و اراده ساختن مسجد هر کدام مستقل هستند. یعنی اراده نفسی یک مراد دارد و اراده غیری مراد دیگر. نمی¬توانیم بگوییم اینجا یک اراده است ولی مرادات متعدد است. نمی توانیم بگوییم در ما نحن فیه یک اراده بیشتر نیست که عبارت است از اراده به ساختن مسجد ولی مراد آن اراده چند چیز است. این محال است، هر اراده¬ای متعلق به یک مراد است و هر اراده¬ای مراد خاص خود را می خواهد. اصلا تعین اراده و تشخص اراده به مراد است. لذا کسی نمی تواند بگوید یک اراده در من شکل می¬گیرد و این اراده چند مراد را در بر میگیرد، این خلاف وجدان و برهان است.  اراده¬ای که متعلق به مراد یعنی مسجد و مدرسه شده است مسلما متفاوت با اراده¬ای است که به خرید مصالح و سیمان و آجر و امثال آن¬ها متعلق شده است.
پس ما دو اراده داریم؛ اراده اول یک اراده نفسی است و استقلالا و راسا به خود مسجد و به ساختنش تعلق گرفته. اراده دوم، اراده هایی غیری هستند که به اجزاء این مرکب صناعی تعلق گرفته اند. و اگر از شخص فاعل سوال کنند که آیا شما خودت به این سیمان، آهن و دیوار اراده¬ای مبتنی بر یک اشتیاق داری؟ می گوید: خیر این¬ها به تنهایی برای من مهم نیستند بلکه به این خاطر برای من مهم هستند که اجزاء تشکیل دهند مدرسه یا مسجد هستند.
پس اراده اول اراده نفسی و اراده متعلق به مقدمات مراد اراده نفسی، اراده غیری نامیده می شود.
با توجه به مطالب بیان شده مشخص می شود که  بین این دو اراده تغایر می باشد؛ زیرا یک اراده متعلق به خود مرکب است که اراده نفسی نامیده می شود و یک اراده متعلق به اجزاء مرکب است که اراده غیری نامیده می شود و این دو اراده مستقل از هم لحاظ می گردند.

تحلیل بحث بر اساس اراده آمر

همان¬طور که بیان شد تا به حال آن چه گفته شد از باب تقریب به ذهن در مرکبات صناعی پیرامون اراده فاعل بود حال مطالبی که در مرکبات غیر حقیقی صناعی بیان کردیم را به عینه منطبق بر اراده آمر می¬نماییم.
فرض کنید مولایی به عبدش دستور می¬دهد «ابن مسجدا» و قصد دارد با امر به عبدش این مسجد ساخته شود. در اینصورت اراده آمر تعلق به ساختن مسجد گرفته که یک اراده نفسی است ولی این مبتنی بر یکسری مقدمات نیز می¬باشد. یعنی شخصی که به ساختن مسجد دستور می¬دهد و اراده می کند که عبدش این مسجد را بسازد، یک اراده¬ای هم به خرید زمین و تهیه مصالح و امثال اینها در نفس او شکل می¬گیرد. ولی آیا این اراده یک اراده غیری است؟ اگر دو اراده داشته باشیم اینجا اجتماع مثلین پیش می آید و«اجتماع الحکمین المتماثلین علی شی واحد محال».
اما اگر دو اراده به دو شئ متعلق شوند دیگر محذور فوق پیش نمی¬آید. اجتماع مثلین وقتی است که دو اراده به موضوع واحد متعلق شوند در حالیکه در ما نحن فیه متعلق اراده نفسی مسجد و مدرسه و مرکب است و متعلق اراده غیری اجزاء آن¬¬ها مثل آجر و سیمان در و پنجره و… است؛ لذا به هیچ عنوان اجتماع مثلین پیش نمی¬آید.

تطبیق بحث در مرکبات اعتباری
حال از آنجا که موضوع بحث ما مرکبات اعتباری است بحث را در مرکبات اعتباری ادامه می دهیم. فرض کنید معتبری مثل شارع دستور می¬دهد «اقیموا الصلوة» که یک مرکب اعتباری و دارای اجزایی است. در این مثال یک اراده¬ای از طرف شارع تعلق به بعث به نماز گرفته یعنی شارع اراده می کند دیگران را تحریک کند به خواندن نماز ، البته همانطور که مشخص است اراده به خود نماز تعلق نمی¬گیرد زیرا نماز یک چیز کلی است و مردم تکوینا نماز نمی¬خوانند بلکه شارع قصد دارد مردم را تحریک به نماز کند. لذا اراده شارع تعلق می¬گیرد به امر، بعث و تحریک به سوی نماز، لذا می¬فرماید: «اقیموا الصلوة» این اراده شارع که به نماز تعلق گرفته است یک اراده نفسی است.
اما شارع یک اراده¬ای هم دارد که به اجزاء این مرکب تعلق می¬گیرد. یعنی وقتی شارع تحریک مردم به سمت نماز را اراده می کند در واقع یک اراده¬ای هم به سمت اجزاء این نماز مثل رکوع، سجود،قرائت و… دارد که به آن اراده غیری می گویند.
پس در ما نحن فیه دو اراده وجود دارد؛ یک اراده، اراده نفسی به بعث به مرکب مثل نماز و یک اراده به بعث به اجزاء مرکب مثل رکوع و سجود و قرائت. و این مستلزم محذور اجتماع نیست.
با توجه به این مطالب هیچ اشکالی ندارد که ما جزء را داخل در محل نزاع کنیم.(البته همانطور که کرارا اشاره شد  ایشان قصد ندارند بگویند آیا اراده¬ای هست یا نیست؟ ایشان نمی¬گویند یک اراده غیری به این اجزاء هم متعلق شده است. بلکه می¬فرمایند این احتمال هست و می¬شود روی آن بحث کرد و گفت آیا از اراده به ذی المقدمه یک اراده غیری به مقدمات داخلیه کشف می شود یا نه؟ لذا امام خمینی(ره) معتقدند مقدمات داخلیه در محل نزاع داخل می باشند) به تعبیر دیگر نزاع هم شامل مقدمات داخلیه می شود هم شامل مقدمات خارجیه.
توجه: بعضی از بزرگان و شاگردان امام خمینی(ره) ادعا می کنند این بیان نه تنها بر مبنای امام خمینی(ره) بلکه بر مبنای مشهور نیز قابل جریان است. یعنی حتی اگر طرفین ملازمه را وجوبین قرار دهیم باز هم متعلق آن¬ها متفاوت است. یعنی متعلق وجوب غیری با متعلق وجوب نفسی دو چیز است و«اجتماع مثلین علی موضوع واحد» پیش نمی¬آید. زیرا اساسا وجوب نفسی به مرکب متعلق شده و بعث به مرکب به این نماز متعلق شده و به سبب بعث و تحریک به مرکب یعنی نماز بعثی هم به اجزاء صورت گرفته است که به آن بعث غیری می¬گویند. البته این حرف به این معنا نیست که این بعث متولد از آن مرکب شده باشد بلکه وجود این بعث به خاطر آن است که آن مرکب متولد شود. قهرا بعث به کل و مرکب بعث به اجزاء هم هست.
یعنی شارع با امر«اقیموا الصلوة» اراده کرده مکلفین را تحریک کند به خواندن نماز، لذا یک وجوب نفسی به نماز تعلق گرفته است. حال اگر فرض کنیم یک وجوب غیری نسبت به اجزاء یعنی رکوع و سجود وجود دارد مشکلی پیش نمی آید. البته به اعتبار مرکب یک وجوب غیری پیدا می¬شود. پس اینجا متعلق وجوب دو چیز است. متعلق وجوب نفسی نماز است و متعلق وجوب غیری جزء است لذا اجتماع مثلین پیش نمی آید.

بررسی کلام امام خمینی(ره)
به گمان ما این فرمایش امام خمینی(ره) تمام نیست. اینکه اساسا اشکالی که محقق خراسانی مطرح نمودند و دیگران نیز مثل محقق عراقی و محقق نایینی و محقق خویی به آن پرداختند، این است که جزء عین کل است و بین آن ها اصلا دوئیتی نیست. اگر جزئی را عین کل بدانیم، وقتی اراده نفسی متعلق به کل و مرکب می شود، همان اراده نفسی به جزء نیز متعلق می شود. لذا اگر بدنبال این باشیم که آیا یک اراده غیری نیز به جزء متعلق شده یا نه؟ معنایش این است که بدنبال این هستیم که آیا می-شود دو اراده بر موضوع واحد اجتماع پیدا کنند یا نه؟ و این همان اجتماع مثلین است.
به عبارت دیگر می گوییم اراده نفسی متعلق به کل شده، این اراده مرادی به نام نماز دارد. حال سوال می کنیم که حقیقتا مراد ما از نماز چیست؟ آیا چیزی جز اجزاء نماز مثل رکوع و سجود و قرائت است؟
به عبارت دیگر اراده نفسی شارع تعلق به نماز گرفته که این نماز یک چیز کلی خارجی جدا از اجزاء خودش نیست. لذا اراده شارع تعلق به کل گرفته و مرادش این است که کل با همه اجزائش در کنار هم تحقق پیدا کند. پس اگر اراده¬ تعلق به این کل گرفته باشد در حقیقت هر جزء آن متعلق آن اراده نفسی نیز هست.
این مطلب را حتی این طور می¬شود بیان کرد که اراده متعلق به نماز یعنی اراده متعلق به اجزاء. زیرا این اجزاء وقتی کنار هم باشند مراد شارع محسوب می شوند و مراد شارع این است که این اجزاء همه در کنار هم و با هم اتیان شوند.
 لذا حتی اگر ما این نظر امام را بر اساس مبنای خودشان یعنی ملازمه بین الارادتین بپذیریم، طبق مبنای مشهور که ملازمه بین وجوبین است، قابل پذیرش نیست و به نظر می رسد این فرمایش امام جای تامل دارد.

«والحمد لله رب العالمین»