جلسه هفتاد و دوم – مسأله ۱۳-جهات شش گانه – جهت دوم: ادله اختصاص حکم به دائمه و بررسی آن

جلسه ۷۲ – PDF

جلسه هفتاد و دوم
مسأله ۱۳-جهات شش گانه – جهت دوم: ادله اختصاص حکم به دائمه و بررسی آن
۱۷/۱۱/۱۳۹۷

  خلاصه جلسه گذشته
در مسأله سیزدهم عرض شد جهت دوم بحث این است که آیا حکم عدم جواز ترک وطی بیش از چهار ماه، شامل زوجه منقطعه هم می‎شود یا نه. دو قول در مسأله بیان کردیم؛ قول اول که امام(ره) به آن فتوا داده‎اند این است که این حکم شامل
زوجه موقت نیز می‎شود و از این جهت فرقی بین دائم و موقت نیست.
ادله اختصاص حکم به دائمه
از آنچه درباره بیان ادله و مؤیدات این قول گفتیم و نیز پاسخ به اشکالاتی که بعضاً به این ادله شده بود، ادله و مؤیدات قول دوم یعنی اختصاص حکم به زوجه دائمه نیز استفاده می‎شود. همچنین اشکالاتی که به این ادله وارد است، اینها هم از بیانات گذشته ما معلوم می‎شود. اما اجمالاً برای اینکه بحث تکمیل شود، ادله‎ای که این گروه به آن استناد کرده‎اند را مرور می‎کنیم و إن‎شاء الله وارد بحث از جهت سوم می‎شویم.
از لابه‎لای مطالب گذشته معلوم می‎شود که برای قول کسانی مثل صاحب جواهر و نیز مرحوم شیخ می‎توانیم سه دلیل ذکر کنیم.
دلیل اول
دلیل اول آن است که صحیحه صفوان بن یحیی که مهم‎ترین دلیل لزوم مواقعه در چهار ماه است، منصرف به خصوص زوجه دائمه است. در روایت درباره زن جوانی سؤال شده بود که شوهرش وطی با او را ترک کرده و این کار او به قصد اضرار نیست بلکه به خاطر مصیبت و مشکلی است که برای آنها پیش آمده است. امام(ع) فرمود اگر بیش از چهار ماه ترک کند، گناهکار و آثم است. این عمده دلیلی بود که در این بحث به آن استناد شد.
مستدل در اینجا می‎گوید این کلام امام(ع) اطلاق ندارد و به زوجه دائم منصرف است و شامل زوجه موقت نمی‎شود؛ چون متعه در آن ایام نادرة الوجود بود؛ به خاطر شرایطی که در آن زمان بود، شاید خیلی کم و آن هم مخفیانه این کار صورت می‎گرفت. به علاوه، به طور کلی در روایات در جایی که از یک موضوع سؤال می‎شود، این سؤال و جواب را حمل بر متعارف می‎کنیم؛ این مطلبی است که در عرف نیز این چنین است. از مرأة شابه سؤال شده (تکون شابة عنده)، این ظهور در آن دارد که مورد متعارف را می‎گوید که زوجه دائمه است. بدین جهت ادعای انصراف کرده‎اند و گفته‎اند این روایت اطلاق ندارد و شامل مانحن فیه ـ یعنی زوجه موقته ـ نمی‎شود.
بررسی دلیل اول
پاسخ به این دلیل از مطالب گذشته معلوم است.
اولاً: انصراف حتماً محتاج منشأ و سبب است. ندرت در وجود منشأ انصراف نیست؛ آنچه منشأ انصراف است، مسأله استعمال است. اینکه در این مورد وجود خارجی نادر است، سبب انصراف به زوجه دائم نمی‎شود. تحقق خارجی غیر از استعمال لفظ در معناست.
ثانیاً: بر فرض که این ندرت در وجود منشأ انصراف شود، اصل اینکه این نادر الوجود بوده معلوم نیست. در اینجا از امام رضا(ع) سؤال شده و شرایط در زمان حضرت مثل دوران خلافت بنی امیه یا اوایل خلافت بنی عباس نبود؛ به هرحال مقداری شرایط متفاوت‎تر بود. لذا اصل ندرت متعه در آن زمان معلوم نیست. لذا به نظر می‎رسد که مجموعاً مانعی از اخذ به اطلاق این روایت نیست.
دلیل دوم
دلیل دوم همان مطلبی است که صاحب جواهر فرموده‎اند؛ ایشان فرمودند قدر متیقن از روایات به خصوص روایت صفوان بن یحیی، زوجه دائمه است. البته این غیر از مسأله انصراف است؛ انصراف ناشی از یک عامل است و اخذ به قدر متیقن ناشی از یک عامل دیگری است. استدلال صاحب جواهر بر عدم شمول این حکم نسبت به زوجه موقت آن است که به هر حال به واسطه اجمالی که در این کلام هست و قرائنی که وجود دارد، ما نمی‎توانیم به اطلاق آن اخذ کنیم. در این روایت و همچنین در دلیلی که برای ایلاء ذکر شد، گفته شده که یک سری احکام درباره زوجه موقت ثابت نیست؛ از جمله احکامی که در زوجه موقت نفی شده، نفقه، ارث و کسوت است. با توجه به اینکه این امور در زوجه موقت جاری نیست چون به تعبیر صاحب جواهر: «لأنهن مستأجرات». ما در مورد صحیحه صفوان نمی‎توانیم بگوییم که اطلاق دارد؛ چون در شمول بسیاری از احکام زوجیت نسبت به زوجه موقت تردید داریم. لذا ایشان گفته در اینجا باید به قدر متیقن اخذ کرد و قدر متیقن، زوجه دائم است.
بررسی دلیل دوم
پاسخ این دلیل در گذشته بیان شد؛ در جلسه قبل عرض کردیم که درست است بین زوجه موقت و زوجه دائم فرق است ـ مثلاً ایلاء در زوجه دائم ثابت است اما در زوجه موقت ثابت نیست؛ همچنین نفقه و ارث نیز از احکامی هستند که در مورد زوجه موقت ثابت نیست اما در زوجه دائم ثابت است ـ ولی مسأله این است که با اینکه این احکام در متعه ساقط می‎شود، اما غرض اصلی از متعه، استمتاع است. این حق برای زوجه به عنوان ارضاء غرایز جنسی و التذاذ قرار شده است؛ این یک نیاز طبیعی است که برای زن به این عنوان قرار داده شده است. اگر این حق نادیده گرفته شود و تفویت شود، با توجه به ادله، در زوجه دائم مستلزم اثم و گناه بر زوج است. این حق و این نیاز در زوجه منقطعه نیز وجود دارد؛ مخصوصاً اینکه غرض اصلی در متعه، استمتاع است. لذا اینکه احکام ایلاء، زوجیت و امثال آن در زوجه موقت ساقط است، این موجب اختصاص این حکم به زوجه دائمه نمی‎شود؛ مخصوصاً با ملاحظه نکته‎ای که عرض شد. لذا به نظر می‎رسد که اینجا مانعی از اخذ به اطلاق صحیحه صفوان نیست و دلیلی ندارد که ما اینجا بخواهیم به قدر متیقن اخذ کنیم.
سؤال:
استاد: من این را به عنوان مؤید می‎آورم نه اینکه دلیل باشد. می‎گویم مخصوصاً با ملاحظه این نکته، ما نمی‎توانیم نسبت به این موضوع در مورد زوجه موقت بی‎تفاوت باشیم.
سؤال:
استاد: اتفاقاً همین را دلیل بر این قرار می‎دهند که در مورد زوجه موقت، مثل آن مواردی که ثابت نیست، این هم ثابت نیست.
سؤال:
استاد: می‎گوید صحیحه صفوان اطلاق ندارد و ما باید به قدر متیقن اخذ کنیم. سؤال ما این است که چرا باید به قدر متیقن اخذ کنیم؟ رجوع و اخذ به قدر متیقن در جایی است که در کلام مجمل باشد یا قرینه‎ای وجود داشته باشد که موجب اجمال کلام شود؛ به صرف اینکه این احکام در باب موقت ساقط شده، دلیل نمی‎شود که ما بگوییم این حکم هم ساقط می‎شود.
سؤال:
استاد: اگر چنین شرطی کند، این داخل در محدوده اذن و رضایت زن می‎شود و این استثنا شده است.
سؤال:
استاد: محور اصلی در این مسأله استمتاع است. آن مسائل جانبی و حاشیه‎ای را کنار بگذارید؛ بالاخره ما هستیم و روایت صفوان و این روایت اطلاق دارد و ما این اطلاق را پذیرفتیم. یک وقت است که شما می‎گویید که این روایت در مورد دائم نیز ثابت نمی‎کند ـ کما اینکه برخی این را می‎گویند ـ این جا تکلیف روشن است. ولی به چه دلیل به قدر متیقن از این روایت اخذ کنیم؟ عبارت صاحب جواهر را برای شما خواندم: «ان المتیقن منهما النکاح الدائم فلا یجب ذلک فی المنقطع الساقط فیه الایلاء و احکام الزوجیة من النفقة و غیرها کأنهن مستأجرات». این تشبیه کار را خراب کرده است؛ مثل اینکه کسی اجیر شده خیاطی کند یا دیوار بچیند. بالاخره این یک نکاح است؛ خودِ اینکه بگوییم لانهن مستأجرات، این جای بحث دارد.
دلیل سوم
اما دلیل سوم این گروه، آن است که حکم ایلاء اجماعاً مختص به دائم است و اساساً ایلاء در متعه جریان پیدا نمی‎کند. در جلسه قبل هم اشاره شد که اینجا نه تنها ادعای شهرت شده، یعنی گفته‎اند مشهور در ایلاء، بین زوجه موقت و زوجه دائم تفصیل داده‎اند و گفته‎اند ایلاء در نکاح دائم واقع می‎شود، بدین معنا که اگر  کسی بر ترک وطی زوجه قسم خورد، چهار ماه به او مهلت داده می‎شود که یا به زن رجوع کند و قسم خود را کنار بگذارد یا او را طلاق دهد. اما در مورد زوجه موقت این چنین نیست و اینجا ایلاء واقع نمی‎شود. ما حتی گفتیم بعید نیست که بتوانیم بگوییم مسأله محل وفاق است، یعنی بالاتر از شهرت؛ ولو اجماعی هم نباشد ولی ظاهراً محل وفاق است؛ حتی برخی گفته‎اند که اجماعی است. خلاصه در مورد ایلاء بین زوجه دائمه و زوجه موقت فرق گذاشته شده است.
اینها می‎خواهند از این تفصیلی که در باب ایلاء بین زوجه دائم و موقت داده شده، در مانحن فیه استفاده کنند و بگویند آن مهلتی که در ایلاء برای نکاح دائم مطرح شده، آن مدت در مانحن فیه ـ که ربطی به ایلاء ندارد ـ مورد قبول است. ولی در مورد زوجه موقت نمی‎توانیم از آن حکم استفاده کنیم؛ چون اساساً ایلاء در نکاح موقت جریان ندارد. به عبارت دیگر وقتی در خودِ ایلاء که مدت آن می‎خواهد به عنوان مستند قرار گیرد نکاح منقطع خارج است، اینجا هم قهراً نکاح منقطع خارج می‎شود.
بررسی دلیل سوم
اشکال این دلیل از بیانات گذشته معلوم می‎شود. در جلسه گذشته گفتیم ممکن است ما به این نتیجه برسیم ایلاء در متعه نیز جریان دارد، ولی فرض می‎گیریم که ایلاء در نکاح دائم جاری است ولی در متعه جاری نیست اما عرض کردیم اصل اشکال به این دلیل آن است که این مدت چهار ماه که به عنوان مهلت در باب ایلاء مطرح شده، ولو اختصاص به زوجه دائم داشته باشد، این از باب رعایت حق زوجة است. لذا تجاوز از این مدت، تفویت حق زوجه است. یعنی اگر ما این را در زوجه دائمه به عنوان حق مسلّم زن بدانیم و این حقّ مسلم را برای این جهت بدانیم که خداوند متعال و شارع خواسته توجهی به نیازهای طبیعی زن داشته باشد، آن وقت چه فرقی بین دائم و منقطع وجود دارد؟ همین نیاز طبیعی در مورد موقت نیز وجود دارد؛ مخصوصاً در جایی که مدت ازدواج موقت طولانی باشد، مثلاً چند سال. لذا همانگونه که در زوجه دائمه ترک وطی بیش از چهار ماه تفویت حق زوجه است، در زوجه موقت نیز این چنین است و بلکه در اینجا اشدّ است؛ چون اینجا از همه چیز محروم است و هیچ دلخوشی ندارد؛ حق لباس، نفقه، ارث و… هیچ‎کدام نیست، اگر این هم نباشد که دیگر چیزی نیست.
لذا با توجه به اینکه غرض اصلی در نکاح موقت استمتاع و التذاذ است، چه بسا اگر بیش از چهار ماه ترک وطی شود، این اشد است نسبت به زوجه دائمه. بالاخره این مسأله را نباید نادیده گرفت؛ از آن طرف این همه احکام داریم که زن باید تمکین کند و هر وقت زوج مطالبه کند، زوجه باید تمکین کند. این همه احکام بر اساس رفع نیازهای زوج وجود دارد اما از این طرف بگوییم هیچ حکمی نسبت به این جهت نیست. به نظر می‎رسد که این مقداری مغفول واقع شده و بیشتر باید به آن توجه شود. نه خصوص این موضوع، بلکه کلاً باید مورد توجه قرار گیرد.
لذا مجموعاً هیچ یک از این سه دلیل نمی‎توانند اختصاص این حکم را به نکاح دائم اثبات کند.
نتیجه کلی بحث در جهت دوم
نتیجه بحث ما در جهت ثانیه این است که همان طور که امام(ره) در تحریر فتوا داده‎اند، خلافاً لصاحب الجواهر و للشیخ الانصاری و چه بسا خلافاً  للمشهور علی ما نسب الیهم ـ البته مشهور متأخرین ـ عدم جواز ترک وطی اکثر من أربعمأه، شامل نکاح موقت نیز می‎شود.
هذا تمام الکلام فی الجهة الثانیة. هنوز چهار یا پنج جهت دیگر در این مسأله باقی مانده که إن‎شاء الله عرض خواهیم کرد.
چهلمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي
به مناسبت چهلمين سال پيروزی انقلاب اسلامی نکاتی را عرض ميکنم البته در اين فرصت کوتاه نمی شود خيلی صحبت کرد.
آن چه که در اين مجال اندک می خواهم عرض کنم اين است که واقعا با همه مشکلات نابسامانی ها و سختی ها و کاستی ها ما نمی توانيم عظمت انقلاب را ناديده بگيريم واقعا من به دور از هر گونه تعصب چه تعصب صنفی و چه تعصب دينی عرض می کنم که انقلاب اسلامی ايران يک کار بسيار بزرگ بود و دست آوردهای بسيار بزرگ داشته است البته اين احتياج به يک بحث مبسوط دارد که ما يکايک امور را بررسی کنيم که کجا موفقيت و پيشرفت داشتيم و کجا ناکامي.
شايد خيلی از شما شرايط پيش از انقلاب را درک نکرديد برای شما ملموس نبوده، شايد بسياری از شما مواجه با برخی از تحليل های سطحی از انقلاب می شويد. متاسفانه برخی وقتی می خواهند انقلاب را تحليل کنند ارزش ها و شاخص های انقلاب را تنزل می دهند در يک حد معمولي، مفاسد و غده های سرطانی که در رژيم گذشته بود الان نيست. نمی گويم الان مشکل نيست الان مشکل خيلی هم زياد است ولی واقعا خودباوری در گذشته اساسا در ذهنيت و فرهنگ جامعه ايرانی جايی نداشت اين خود باوری مسئله مهمی است اين که ملتی اعتقاد داشته باشند که می توانند به قله های رفيع و بلند پيشرفت و تمدن برسند يا يک ملتی که گمان کنند که امکان ندارد که ما بتوانيم به جايی برسيم، خيلی در آينده آن ملت مؤثر است. گزارش های تاريخی و خاطراتی که از آن ايام منتشر شده است شخص اول اين مملکت، از کوچکترين امور تا بحران هايی که در اين کشور پيش می آمد، هر چه می شد می گفت با آمريکايی ها مشورت کنيد و نظر آن ها را بپرسيد. رابطه ما و آمريکا رابطه دو کشور هم عرض و هم طراز نبود آن ها به هر حال استيلاء داشتند بر عالم و بر منطقه و بر ما، اين کار شاه در حقيقت يک استيذان و استجازه و نظر خواهی برای اين که نظر آن ها اعمال شود بود. اما ما بعد از انقلاب واقعا امام خمينی و بعد ايشان رهبر معظم انقلاب به اتکاء خداوند و پشتيبانی ملت تصميم گيری می کردند و می کنند. همه آن ها که اشکال هم می کنند بالاخره نمی توانند اين را انکار کنند که شخص اول اين مملکت زير بليط هيچ کس در اين دنيا نيست اين که مثلا از فلان کشور آمريکا يا فلان ابر قدرت بخواهد دستور بگيرد اين اصلا در قاموس انقلاب نيست. مقامات اصلی اين کشور با همه ضعف ها و فراز ها و فرودهايی که داشتند بالاخره اين مسئله که خودشان تصميم بگيرند و اعتقاد و اعتماد داشته باشند به خداوند و مردم در مورد آن ها وجود داشته و دارد. اين يک مسئله کوچکی نيست. ريشه های مفاسد اين ها است. اين که شاه بگويد ببينيم آن ها چه ميگويند ما هم اين کار را بکنيم اين اوج بدبختی يک ملت است چهل سال هم که از انقلاب گذشته با همه اين گرفتاری ها که امروز به اوج هم رسيده و همه جا مشاهده می کنيد اعتراضات و مشکلات است، اما اين آسيب نديده اين ها سرمايه هايی است که بايد حفظ شود اين ها ارزش هايی است که نمی شود آن را ناديده گرفت.
استقلال اين کشور بسيار مهم است. اين کشور مستقل است اين ها چيزهای مهمی است تاريخ کشورها و ملت ها را ببينيد که بخاطر فقدان خود باوری و به خاطر وابستگی به چه سرنوشتی گرفتار شدند.
عزت طلبی مسئله بسيار مهمی است. اين ملت دلش می خواهد عزيز باشد و دنبال عزت اين مملکت و اين وطن است در حالی که در گذشته اين طور نبود.
مسئله ديگر حاکميت دينی است حاکميت دينی در سطح کلانش را عرض می کنم نه اين که بگويم الان حاکميت دينی است قطعا ما با حکومت دينی ايده آل خيلی فاصله داريم حتی در خيلی از جاها عقب گرد هم داشتيم شکی در اين نيست ولی حاکميت دينی از آرزوهای ديرين روحانيت و متدينين و مومنان در طول تاريخ بوده است اين ها کارهای مهمی است که در انقلاب اتفاق افتاد تحول عظيمی که در فکر و فرهنگ مردم ايجاد شد نگاهی که به دين داری و ديانت ايجاد شد.
همه اين ها مهم است. در اين سال ها کارهای زيادی شده، اين استقلال طلبی و خود باوری مظاهر و جلوه های بسيار زيادی هم داشته است الان توان مندی های ايران و دانشمندان ايرانی در حوزه های مختلف قابل ستايش است در همين حوزه علميه کارهای بسيار بزرگی انجام شده اين که بعضا حوزه و روحانيت و طلاب را رمی به بيکاری و تنبلی می کنند اين بی انصافی است به اذعان کسانی که در حوزه ها در گذشته بودند و الان هم هستند کارهای مهمی صورت گرفته است. شما ببينيد توليد فکر و علم و انديشه در اين حوزه چقدر است کتاب هايی که منتشر می شود بله ما همگام با تحولات دنيا پيش نرفتيم حرکت کُند است ولی اين به معنا نيست که کار نشده باشد.
در همه حوزه ها واقعا عظمت انقلاب و عظمت کاری که مردم کردند قابل مشاهده است. تاثيراتی که انقلاب در اين کشور داشت تاثيراتی که در منطقه داشت تاثيراتی که در کل دنيا داشت تاثيراتی که برای مذهب اهل بيت داشت شما ببينيد الان در گوشه و کنار اين عالم کسانی و جمعيت هايی به عنوان تشيع و پيروان اهل بيت هستند از آفريقای جنوبی گرفته تا اندونزی و چين و مالزی که اين ها همه افراد انگشت شماری بودند که مقارن با پيروزی انقلاب و تحت تاثير شخصيت امام خمينی شيعه شدند و الان خودشان تبديل شدند به يک جمعيت های قابل توجه، اين ها آثار مهمی است
لذا واقعا اگر کسی گمان کند که اين مشکلات باعث کاسته شدن از آن عظمت است اشتباه است هيچ کس نبايد به ذهنش خطور کند که مثلا چون اين مشکلات است پس آن کار اشتباه بوده است.
اگر اظهار پشيمانی شود يعنی اين که حقيقت اين موضوع اصلا درک نشده است.
اما در کنار اين ها حفظ اين سرمايه ها هم خيلی مهم است گمان نکنيم با اين سرمايه ها تا ابد می توانيم ادامه دهيم اگر ما بتوانيم اين سرمايه ها را حفظ کنيم روز به روز پيشرفت ها بيشتر می شود اگر اين سرمايه ها را نتوانيم حفظ کنيم طبيعتا روز به روز ضعيف تر می شويم.
قدرت های بزرگ در گذشته تاريخ بخاطر بی توجهی به همين مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم می کردند گرفتار زوال شدند الان به هر حال شرايط بسيار حساسی است و بايد به دور از حب و بغض با دلسوزی تمام به سمت اين برويم که ضعف ها و نابسمانی ها را برطرف کنيم آن چيزهايی که مردم را رنج می دهد را ريشه هايش را از بين ببريم مردم ما ثابت کردند که اهل تحمل مشکلات و سختی ها هستند ولی به شرط اين که تبعيض و فساد و دزدی و اختلاس نباشد راه مسئله اين است که ما تا می توانيم واقعا به اين که قانون حاکم شود کمک کنيم شفافيت در امور بالاترين مسئله است اين دولت الکترونيک که گفته می شود مسئله کمی نيست دخالت ها و زمينه های دخالت عوامل انسانی با انگيزه های مختلف را بايد به حداقل برسانيم يعنی همه چيز شفاف باشد بايد قانون و خرد جمعی و سيستم حاکم شود. منتهی با نگرش درست، الان مثلا برای اشتغال و کار شما حساب کنيد واقعا اگر کسی ميخواهد سر کار برود بيايند و شايستگی افراد را نگاه کنند هر کسی شايسته تر و توانمند تر و متعهد تر برود سر کار نه اين که با توصيه افرادی شايستگان جا بمانند و آدم هايی که شايستگی ندارند سر کار بروند اين پارتی بازی ها مردم را واقعا رنج می دهد من معتقدم اگر اين امور اصلاح شود تبعيض و پارتی بازی و دزدی و اختلاس و اين فساد ها کم شود و مردم همه را به قول اهل مطبوعات در اتاق شيشه ای و تحت نظر ببينند حاضرند تحمل کنند مردم درک می کنند مردم واقعا مردم نجيبی هستند ولی اگر در کنار اين مشکلات آن زمينه های فساد از بين نرود معلوم نيست همراهی ها ادامه پيدا کند.
من در عين حال اميد دارم که اين دوران به عنوان دوران گذار بايد طی شود الان حساسيتی که مجموعا مقابل فساد و مقابل اشرافی گری و مقابل اين ها پيش آمده اميدوار کننده است ولی اين حساسيت ها بايد همه جانبه باشد نه گزينشی مقابل انحراف مقابل فريب دادن و مقابل دور زدن مردم همه بايد حساس باشند. اين‎ها باعث شده مجموعا مقداری يک عده دست و پايشان را جمع کنند در گذشته شايد اين ها اصلا خيلی بيان نمی شد ولی الان به مدد اين شبکه های مجازی و فضای مجازی با همه مخاطراتی که دارد اما بالاخره تا حدودی تاثير خودش را می گذارد.
معتقدم به مرور اين تاثير گذاری خواهد داشت و از اين مرحله عبور خواهيم کرد الان کشورهای پيشرفته دنيا را که نگاه می کنيد الان می گويند در فلان کشور مسئولی برای کار شخصی تلفن از اموال عمومی زده است و مورد بازخواست قرار گرفته است.
آن جا نيز مفاسد بسيار است و خيلی هايش برملا نمی شود به علاوه آن ها اين شرايطی که الان ما در آن هستيم را گذراندند آن ها هم سال های سال اين گرفتاری ها را داشتند هر چه اين نظارت عمومی يا همان امر به معروف و نهی از منکر يا مطبوعات و رسانه ها تقويت شود منتهی در چارچوب اخلاق و شرع کمک می کند که اين مفاسد ريشه کن شود.
آخرين جمله اين است که امروز روحانيت وظيفه بسيار سنگينی دارد مسئولين وظيفه بسيار سنگينی دارند راه چاره اين است همه مردم دلسوزانه و برادرانه دست محبت و آشتی به هم بدهيم کينه ها را دور کنيم اينقدر به دنبال حذف يکديگر نباشم اين قدر به دنبال تخريب و از ميدان به در کردن هم نباشيم اگر همه با هم دست به دست هم دهيم باز هم زمان برای حل مشکلات کم داريم همه با يک پارچگی و وحدت و دلسوزی حول محور رهبری حرکت کنيم که بدون اين محور ما نمی توانيم از اين گردنه ها عبور کنيم همه با هم حول اين محور برای حل مشکلات قدم برداريم و هر کسی نيز به سهم خودش اين مسئوليت را دارد که برای حل مشکلات تلاش کند.