امام علی(عليه السلام) فرمودند:
«عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ»[۱]
عجب و خود بینی یکی از حسودان عقل آدم است. به عبارت دیگر خود بینی رشک برنده به عقل است. این جمله عجیبی است، اینکه حضرت علی(ع) می فرماید: «عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ». گاهی انسان کارهایی انجام میدهد که باعث عجب و خودبینی و خودپسندی میشود. گاهی انسان کار کوچکی انجام میدهد ولی در ذهنش بزرگ میآید و برایش خودپسندی حاصل میشود، البته عجب، غرور و تکبر اموری هستند که به هم نزدیک هستند ولی با هم فرق میکنند، غرور غیر از عجب است، غیر از تکبر است. اگر انسان کاری انجام دهد و این کار را بزرگ ببیند و باعث خودپسندی او شود که بله، بالاخره ما چنین کاری کردیم، (این میتواند یک عبادت باشد، عبادت به معنای خاص، یا خدمتی به دیگری باشد، یک اقدامی به نفع کسی یا جامعه یا جمعی کرده باشد) اگر این خودبینی برای انسان حاصل شد و این را در میزان عقلش مورد سنجش قرار نداد، باعث گرفتاری اوست. نسبت دو حسود با هم چگونه است؟ یا کسی که به دیگری حسادت میورزد؟ حسود به هیچ وجه محسود علیه را مورد توجه قرار نمیدهد، اصلا حسابش نمیکند، اصلا نمیخواهد به حساب بیاید، میخواهد نادیدهاش بگیرد، میخواهد هرچه بیشتر نقش او را کم رنگ کند و خودش را پر رنگ جلوه دهد، حسود اینطور است، حسود از اینکه آن شخص محسود مطرح شود، نامش، عنوانش یا امکاناتی برایش فراهم شود یا موقعیتی پیدا کند در رنج و عذاب است، تمام تلاش حسود این است که محسود علیه را حتی الامکان محو کند، نام و یادش نادیده گرفته شود، هرچه بیشتر از این جهت محسود متروک شود، برای حسود خوشایندتر است.
حالت عجب و خودبینی برای انسان چنین وضعیتی دارد، کسی که گرفتار عجب است در واقع به عقل حسودی میکند و عقل را کنار میگذارد، یعنی عقل را نادیده میگیرد و نقش عقل را کم رنگ میکند. اگر انسان عقل داشته باشد، با یک عبادت کوچک گرفتار عجب نمیشود، پیامبر(ص) و حضرت علی و ائمه معصومین (علیهم السلام) با آن عظمت و آن همه کارهایی که میکردند گرفتار عجب و وخودپسندی و خوشنودی نمیشدند، زیرا بر ممکلت وجود آنها عقل حاکم بود، عقل اجازه خودبینی نمیداد، ولی در ما، عجب با حسادتی که به عقل دارد، درب عقل را به روی ما میبندد و میخواهد آن را کم رنگ کند و وقتی میزان عقل در مملکت وجود ما کم رنگ شود و نادیده گرفته شود، انسان گرفتار این خودبینی و غرورها و بزرگ انگاشتن اعمال بسیار بسیار ناچیزش میشود.
[۱] نهج البلاغه، حکمت ۲۰۳.
نظرات