جلسه بیست و ششم
اخلاص بعد از عمل
۱۳۹۸/۱۰/۱۷
اخلاص بعد از عمل
عرض کردیم طبق فرمایش امام سجاد(ع) حق الله الاکبر بر انسان این است که خدا را خالصانه عبادت کند. در عبادت خدا کسی را شریک قرار ندهد. بحث ما رسید به اخلاص؛ حقیقت اخلاص را و اساسیترین راه اخلاص بیان شد. اینکه چگونه انسان میتواند مخلص شود؛ ریشه مسأله بیان شد. عرض کردیم مهمترین راه تخلیص، اصلاح نفس است و لاغیر. اگر ساختمانی از بنیان اصلاح نشود، شما به رنگ آمیزی این ساختمان مشغول شوید، از درون پوسیده است. مشکل خیلی از ما این است که برای تخلیص و خالص شدن به جای اینکه به ریشه شرک بپردازیم، به شاخ و برگهای شرک میپردازیم و شاخ و برگها را قطع میکنیم اما ریشه شرک در درون ما میماند. به جای اینکه ساختمان شرک را خراب کنیم و ساختمانی از نو با شاکله اخلاص بنا کنیم، آن ساختمان را حفظ میکنیم لکن با رنگ و لعاب میخواهیم پوسیدگی و خرابی آن را پنهان کنیم. دلمان خوش میشود به اینکه اعمال ما رنگ اخلاص دارد، در حالی که شاکله و بنیان آن سست است. گفتیم اولین قدم و مهمترین قدم برای اصلاح نیت که اعمال هم تابع آن است، این است که شاکله نفسمان را اصلاح کنیم. عرض کردیم اعمال تابع نیات است، نیات شاکله ثانوی نفس هستند اما شاکله اولیه نفس، ملکات نفسانی هستند؛ تا این شاکله اولیه تغییر نکند، شاکله ثانویه (نیت) تغییر نمیکند.
اکثر ما سعی میکنیم شاکله ثانویه را اصلاح کنیم؛ واقعا اینجا جای فریب است، شیطان ما را وادار به اصلاح شاکله ثانویه نفس و نیاتمان میکند، دلمان خوش میشود که نیات ما خالصانه است اما اجازه دست زدن به شاکله اولیه نفس را نمیدهد. میگوید بیکاری که این ساختمان را خراب کنی، هزینه دارد، سخت است، یک رنگ و لعاب به آن بزن و در آن زندگی کن؛ ما را اینطور فریب میدهد و ما با همان نفسانیاتمان و حب دنیا که اساس نفسانیات ما را شکل میدهد، مشغول میکنند. با یک لعاب ظاهری و رنگ و لعاب زیبا میخواهیم خالص شویم و این نمیشود. خدای نکرده یک عمر میگذرد و بعد چشم ما باز میشود به عالم دیگر و میبینیم هیچ در بساط نداریم؛ چرا؟ چون آن شاکله اولیه اصلاح نشده، ملکات، حب دنیا، حسادتها و کینهها، اینها هست اما در عین حال خودمان فکر کردیم که خیلی خالصانه عمل کردیم.
این یک مسأله خیلی مهم است؛ واقع مطلب این است که از کسانی که واقعا به ریشههای اخلاقیات توجه کرده، امام(ره) است. کمتر کسی از علمای اخلاق این چنین به ریشههای مسائل اخلاقی توجه کرده است؛ لذا امام خودشان در مقدمه کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل میفرماید بسیاری از کتابهای اخلاقی خیلی هم خوب است از نظر نظری، ولی اینکه نسخهای به انسان بدهند که راه شفای قلوب ما را بیان کند کم است. علم اخلاق خوب بیان شده ولی اخلاقی که مؤثر در نفوس انسان باشد، کمتر بیان شده است.
به هر حال عرض کردیم یکی از نکاتی که در باب اخلاص بسیار باید مورد توجه قرار گیرد و کمتر به آن توجه میشود، اخلاص بعد العمل است. اینها هر چه بود راجع به اخلاص حین العمل بود؛ اما اخلاص بعد العمل بسیار سختتر و مهمتر است. روایتی از امام باقر(ع) نقل شده که فرمودهاند: «الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ. قَالَ: وَ مَا الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ؟ قَالَ(ع): يَصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ وَ يُنْفِقُ نَفَقَةً لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ فَكُتِبَ لَهُ سِرّاً ثُمَّ يَذْكُرُهَا وَ تُمْحَى فَتُكْتَبُ لَهُ عَلَانِيَةً ثُمَّ يَذْكُرُهَا فَتُمْحَى وَ تُكْتَبُ لَهُ رِيَاء» . امام باقر(ع) میفرماید: مراعات عمل و حفظ عمل و نگهداری عمل بسیار مشکلتر است از خودِ عمل. راوی سؤال میکند منظور از ابقاء بر عمل و مراعات عمل چیست؟ امام باقر(ع) میفرماید مثل اینکه کسی در راه خدا صله میکند یا انفاق میکند و واقعا در عمل او ریا وجود ندارد، خالصانه انفاق میکند. وقتی که خالصانه انفاق میکند، خداوند عمل او را مینویسد؛ یعنی فرشتگان مینویسند آن عمل را برای او پنهانی و ثواب پنهانی به او میدهند. معلوم میشود بالاترین ثوابها، ثواب عمل پنهانی است. یعنی اینکه فقط خدا بداند و لاغیر. بعد این عمل را برای دیگران ذکر میکند؛ عمل را خالصانه انجام داده و بعد نقل میکند و میگوید ما مثلا اینجا این کار را کردیم. آنگاه آن عمل سرّی محو میشود و پاک میشود و برای او عمل آشکار و علنی نوشته میشود. معلوم میشود درجه عمل آشکار پایینتر از عمل پنهانی است. آن وقت ثواب عبادت و عمل آشکار را به او میدهند؛ یعنی یک ثواب کمتری است. بعد همین را هم ذکر میکند؛ همین هم محو میشود و آن وقت نوشته میشود این عمل او ریاءً بوده است.
اصل عمل خالصانه بوده، بعد این را آمده آنقدر تنزل داده که محو شده و مبدل شده به عمل ریایی. فکر نکنیم که اگر عمل و عبادتی انجام دادیم، ولو در وقت خودش با خلوص تمام انجام دادیم، دیگر بعدش آزاد هستیم و میتوانیم آن عمل خالصانه را همه جا نقل کنیم. حالت تمایل به نشان دادن و اظهار آن برای دیگران باعث میشود که عملی که در گذشته با خلوص انجام داده بوده به یک عمل ریایی تبدیل شود. این است که امام باقر(ع) میفرماید ابقاء بر عمل سختتر است از خودِ عمل. این خیلی مهم است؛ واقعا شیطان دست از سر انسان برنمیدارد، انسان را رها نمیکند. تا قبل از عمل انسان را وادار میکند که اصلا عمل نکند، با انواع وساوس و دسایس. بعد که میخواهد عمل را انجام دهد باز یک مرحله وارد میشود و یک کاری میکند که این را آلوده به شرک و ریا کند. از آنجا که او را بیرون میکنی و واقعا خالصانه انجام میدهی، بعدش دوباره سراغ انسان میآید که انسان آن را مطرح کند. میگوید چرا عمل خوب را دیگران نفهمند؛ بگذار بفهمند و برای دیگران الگو شوی. بعد تازه همه این کارها را که انجام بدهد و موفق نشود، باز هم دست برنمیدارد؛ انسان را وادار میکند برود یک کار دیگر کند که این عملش هبط شود. اگر توانست مانع ایجاد کند در برابر انسان که کار خیر و عبادتی را انجام بدهد تا به آنجا که مبدلش کند به ریا بعد از عمل، اگر از این مرحله هم عبور کند، انسان را وادار می کند به کاری که این عمل را هبط کند. پرونده آن بسته شده، اما میگذارد انتقامش را در جای دیگری میگیرد. کینهورزیاش را در محل دیگری نشان میدهد. شیطان دست از سر انسان برنمیدارد.
به قول امام(ره) گاهی وقتها شیطان انسان را وادار میکند به اظهار بالکنایة و الاشارة. شب بیدار شده و نماز شب خوانده، آن موقع هیچ کسی نبوده و در خلوت و تاریکی و بعد هم به کسی نمیگوید من نماز شب خواندم. اما برای اینکه به گونهای به دیگران بفهماند، میگوید صبح صدای اذان از فلان جا میآمد؛ یا میگوید نیمه شب عجب بارانی میآید، یا میگوید عجب هوایی بود موقع سحر. یعنی بالکنایة و الاشارة یک جوری میخواهد به دیگران این را بفهماند. خیلی از ما در کارهایی که انجام میدهیم، در عباداتمان، چه آنهایی که جنبه مالی دارد و جنبه غیر مالی، بالاخره به گونهای ولو به حرکت دست و اشاره و قیافه و حالتهای صورت و چشم، میخواهیم این را به دیگران بفهمانیم. این عمل را خراب میکند.
لذا اخلاص بعد العمل به تعبیر امام باقر(ع) مشکلتر است از خود عمل که خالصانه انجام شود. خلوص یک امری نیست که بگوییم عمل را که خالصانه انجام دادید، دیگر تمام شد و بگذارید کنار. نخیر، خلوص عمل و پاکی عمل باید تا آخر حفظ شود؛ هر عمل عبادی ما امکان فرو ریختن و آلوده شدن و ناپاک شدن دارد. این را تا میتوانیم باید حفظ کنیم از شرک؛ شرک اعظم محبت دنیا است یعنی این که انسان بخواهد نزد دیگران موقعیت پیدا کند. اینکه انسان بخواهد انظار اهل دنیا را جلب کند به خودش. از این به شرک اعظم تعبیر کردهاند و راه رهایی از آن خیلی سخت است. بالاخره ما مخصوصا گرفتار این مشکل هستیم؛ جلب انظار اهل دنیا و اینکه موقعیت پیدا کنیم. آن وقت برای کسب موقعیت و جلب انظار اهل دنیا همه کار میکنیم. دیگران را تخریب میکنیم برای اینکه خودمان موقعیت پیدا کنیم به یک کسی که همکار و هملباس ماست تهمت میزنیم. برای اینکه خودمان را در نزد دیگران موجه جلوه دهیم، فکر میکنیم با تخریب دیگران میتوانیم این کار را انجام دهیم. این شرک اعظم است. باید به خدا پناه برد.
نظرات