جلسه بیست و دوم
اخلاص مهمترین شرط عبادت – معنای اخلاص
۱۳۹۸/۰۹/۱۳
اخلاص مهمترین شرط عبادت
بحث ما در این جمله امام سجاد(ع) بود که «فاما حق الله الاکبر تعبده و لا تشرک به شیئا»؛ درباره عبادت که چرا حق الله اکبر است و اینکه اساسا عبادت چیست و ارکان و مقدمات آن چیست، مطالبی را عرض کردیم، البته در حد وقتی که داشتیم. با مقدماتی که بیان شد تا کنون نزدیک به بیست جلسه گذشت،
مسئله مهم این است که در همین جمله امام زین العابدین(ع)میفرماید: عبادت باید همراه با اخلاص باشد و کسی دیگر را در عبادت با خدا شریک نکنید، یعنی مهمترین ویژگی عبادت اخلاص است، اگر اخلاص نباشد عبادت هیچ است، کالعدم است و همه آنچه که تا به حال پیرامون اضلاع سه گانه عبادت (اصل و حقیقت عبادت، معبود، عابد) و ارتباط این سه ضلع با هم گفتیم وتوضیح دادیم، منوط به اخلاص است، یعنی خدا عبادت شود آن هم مخلصانه و الا عبادتی که مخلصانه نباشد و شریک در آن وارد شود هیچ ارزشی ندارد، این خیلی مهم است، این مسئله و اینکه هشدار داده میشود که ممکن است برای انسان بعد از مرگ مکشوف شود که این همه کار و تلاش و عمل در زندگی داشته باشد اما وقتی که سرائر و نهان آشکار میشود و انسان به کردههای خویش آگاه میشود، میبیند که در این پرونده هیچ نیست، در آیات و روایات وارد شده است که وقتی پرونده خالی خودش را می بیند سوال میکند که من عمل بسیاری داشتم، پس کجا هستند؟ ندا میرسد که آنها برای دیگران بود، برای مقاصد دیگر بود که به آنها رسیدی، میخواستی شهرت پیدا کنی و نامت مطرح شود و مورد توجه قرار بگیری، میخواستی به دنیا برسی، به مقاصدت رسیدی، ولی برای ما چیزی نبود که بخواهیم به تو پاداش دهیم. لذا اخلاص در عبادت مسئله بسیار مهمی است. اینجا نمیتوانیم هر چه مطلب پیرامون اخلاص است را بیان کنیم، اینکه حقیقت اخلاص چیست؟ اینکه اخلاص نقطه مقابلش چیست؟ مراتبش چیست؟ آثار و نتایج اخلاص چیست؟ مطالبی است که خیلی مفصل میشود به آن پرداخت، ما اینجا در حدی که این جمله را توضیح دهیم و از کنارش عبور نکنیم، چند محور از این محورهای که اشاره کردم را متعرض میشویم. در درجه اول باید ببینیم معنای اخلاص چیست.
معنای اخلاص
اخلاص در لغت به معنای پاک و ویژه کردن از هر چیزی غیر از خود آن چیز است، هر چیزی را که بخواهند خالص کنند، یعنی آن را پاک کنند از هر چیزی که غیر از آن است، مثلا طلا که عیارهای مختلفی دارد، هر چه عیار بالاتر میرود خلوصش بیشتر میشود و گرانتر میشود، لذا میگویند: خلوصش بیشتر است، به چه معنا است؟ یعنی از هر چه غیر از جنس طلا است پاکتر شده است، هر چه آن غیر خودش ،غیر طلا در آن بیشتر باشد خلوصش بیشتر است، هر چه غیر خودش کمتر باشد خلوصش بیشتر است. خلوص کامل و تام این است که هیچ ذرهای و چیزی از غیر آن شئ در آن شئ یافت نشود، این در رابطه با همه اشیاء در عالم صدق میکند، این معنای لغوی است.
در اصطلاح یک معنای کلی برای اخلاص گفتند، پاک کردن قصد و نیت و عمل از غیر خدا. این ساحتهای مختلفی میتواند داشته باشد، خلوص در اعتقاد، خلوص در اخلاق و عمل، هر کدام در ابعاد و ساحتهای مختلف خلوص میتواند تبلور پیدا کند، عمدهاش نیز به قصد و نیت انسان بر میگردد. حال من اجمالا به برخی از تعاریفی که برای خلوص ذکر کردهاند اشاره میکنم.
شیخ بهایی در کتاب چهل حدیث اقوالی را برای تعریف خلوص بیان کرده است از جمله:«تنزیه العمل ان یکون لغیر الله فیه نصیب» اینکه عمل را از اینکه برای غیر خدا در آن نصیبی باشد پاک کنیم، یا در همان جا اشاره میکند به یک قول دیگر: «قیل ان لایرید عامله علیه عوضا فی الدارین» این دیگر خیلی خلوص درجهاش بالا است. طبق این تعریف خلوص یعنی اینکه عامل هیچ عوضی را نه در دنیا و نه در آخرت قصد نکند، اگر این باشد، معنای خلوص مثل پیدا کردن مورچه سیاه روی سنگ سیاه در شب تاریک است. نگاهها را ببینید، اینها در واقع حقیقت خلوص نیست بلکه مراتب خلوص است.
خواجه عبدالله انصاری در تعریف خلوص میگوید: «الاخلاص تصفیة العمل من کل شوب» اخلاص عبارت است از تصفیه عمل از هر خلطی، از هر شائبهای؛ اعم از اینکه شوق به رضای خود باشد یا شوق به رضای مخلوقات دیگر، این کلی است، اینکه میگوییم: تصفیة العمل من کل شوب، یک وقت ممکن است کسی عملی را انجام دهد مشوب به رضایت خودش باشد، یعنی انسان برای رضایت خودش کاری را انجام دهد، اینکه برای رضای دیگران انجام دهد قابل درک و فهم است و ناخالصی آن اشکار است، اما اینکه انسان کاری را انجام دهد که مشوب به رضایت خودش باشد این یعنی چه؟ خلوص این است که انسان کاری انجام دهد که حتی شوق رضایت خویشتن هم در آن نباشد، یعنی این یک مرتبه بالایی است از اخلاص.
یا مثلا بعضی گفتهاند که مخلص کسی است که عبادت خدا کند به نحوی که نه خود را در عبودیت ببیند و نه عالم را و نه اهل عالم را و تجاوز نکند از حد عبودیت در مشاهده ربوبیت، خلوص این است که انسان نه خودش را ببیند، نه عالم را و نه دیگران را و این به واسطه شهود حق تعالی است که ربوبیت خدا را که مشاهده میکند اصلا اجازه از حد بندگی از او را خودش به خودش نمیدهد.
این تعابییر و تفاسیر و تعاریف از خلوص لزوما بیان حقیقت خلوص نیست بلکه بعضی از اینها به مرتبه اعلای خلوص اشاره دارد و برخی نیز قدر مشترک در بین مراتب را بیان کرده است.
نظرات