امام باقر ع می فرمایند : إذا قام قائمنا وضع يده على رؤس العباد فجمع به عقولهم وأكمل به أخلاقهم [۱]
وقتی که قائم خاندان ما ظهور میکند دستی به سر بندگان خدا میکشد و عقل آنها را جمع میکند و اخلاقشان را به کمال میرساند. این اشاره به یک مسئله بسیار مهم در دوران ظهور و جامعه مهدوی دارد. اینکه حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداه وقتی ظهور میکنند با ظالمان و مستکبران، آنهایی که حقوق مردم را پایمال کردند، آنهایی که نخوت و تکبر در این دنیا به خرج دادند، مبارزه میکنند و به یاری مظلومان و محرومان و کسانی که حقوقشان پایمال شده، میشتابند، یکی از برجسته ترین وجوه جامعه مهدوی است. امام زمان(ع) متصدی چنین مسئولیت مهمی هستند. اما یکی از ویژگیهای مهم جامعه مهدوی که در دوران ظهورمشاهده میشود رشد عقلانی و کمال اخلاقی است. اینکه امام باقر(ع) می فرماید: حضرت دستی به سرعباد میکشند و اخلاقها کامل میشوند و عقل ها به فعلیت می رسد و جمع میشود، یعنی به حد اعلی خودش میرسد، مسلما منظور تصرف تکوینی نیست، اینطور نیست که حضرت واقعا با کشیدن دست تکوینا اخلاق جامعه را کامل کنند یا تکوینا با تصرف ولایی عقل مردم را رشد دهد. بلکه معنای روایت این است که در دوران حکومت امام عصر(ع) شرایطی فراهم میشود که اخلاق و عقل رشد میکند. حاکم و حکومت با تمام توان برای رشد عقلانی و اخلاقی، رفاه، امنیت، آبادانی و کمال مردم آن جامعه تلاش میکنند. اگر قرار باشد با تصرف تکوینی این اتفاق بیفتد این چه فضیلتی برای امام و مردم است؟ امام در یک شرایطی ظهور میکنند که جامعه از این دو جهت مشکل دارد هم از نظر عقلی و هم از نظر اخلاقی. هم از حیث حکمت نظری و هم از حیث حکمت عملی. مجهولات مکشوف میشوند، چه در دایره تشریع و چه در عالم تکوین، بسیاری از مجهولات این عالم معلوم میشود، برای اینکه او خودش علم کل است، علم لدنی دارد، حقایق را بیان میکند، خیلی از حقایق شریعت را بیان میکند، اگر خاطرتان باشد در بحث اصول گفتیم که امام خمینی معتقد است که حکم انشایی یعنی حکمی که زمینه فعلیت آن فراهم نشده و زمان ظهور فعلیت پیدا میکند یعنی احکام انشایی احکامی هستند که تا زمان ظهور حضرت ولی عصر(عج) در مرحله انشاء باقی میماند. طبیعتا در آن مقطع از زندگی بشر دیگر استعدادهای انسانی چه از حیث اخلاقی و نفسانی باید به صورت جمعی بروز پیدا کند و الا افراد جداجدا، اولیاء، مومنین و پرهیزگاران و معصومین و انبیاء همه در این دو جهت تلاش میکنند. انسان ها منفردا در طول تاریخ چه برگزیده و چه غیر برگزیده تلاش کردند این استعدادها را به فعلیت برسانند، رشد عقلانی داشتند به عالم هستی، معرفت دقیق و صحیح پیدا کردند، از نظر فضائل اخلاقی و حکمت عملی تمام قوای سرکش درونی خودشان را اعم از قوه غضبیه و شهویه در سیطره عقل و معرفت خودشان قرار دادند. اما آن روز دیگر مسئله کمال یک فرد یا افراد به تنهایی منظور نیست، جامعه و اجتماع بشری یعنی انسانها به صورت جمعی به کمال عقلانی و رشد اخلاقی میرسند و امام زمان(ع) یکی از مسئولیتها و رسالتهای مهمش به کمال رساندن جامعه اسلامی و مهدوی است، این یکی از مهمترین مختصات جامعه مهدوی است. جامعه مهدوی جامعهای است که در آن عمل به مناسک و پایبندی به احکام شریعت جریان دارد ولی این پایبندی از درون کمالات اخلاقی و عقلانی سرچشمه میگیرد. آن جامعه یک جامعهای است که تمام افراد انسانی در آن با معیار عقل به معنای واقعی کلمه نه عقل ناقص بشری و عقل تجربی زندگی میکنند. با هم تعامل دارند، با هم مناسبات دارند و همدیگر را قضاوت میکنند و ارزیابی دارند با معیار فضیلتهای اخلاقی الهی با هم زندگی میکنند و تعامل دارند این جامعه مهدوی است،
ما چقدر با این جامعه نزدیکیم و چقدر به این جامعه شناخت داریم، ما که مدعی انتظار هستیم و خودمان را منتظر میدانیم تا چه اندازه بر این میزان حرکت میکنیم؟
باید بگویم ما خیلی فاصله داریم از این معیار مهم جامعه مهدوی، این مایه تأسف است که در جامعه ما جامعهای که نیمه شعبان جشن ولادت امام عصر(ع) را میگیرد، جامعهای که مدعی دل بستگی و سرسپردگی به حضرت ولی عصر(ع) است از کمالات اخلاقی دور باشد. این که احساسات، اینکه توهمات و هیجانات حاکم بر ما شود، اینها با جامعه مهدوی فاصله دارد.
ما طلاب، ما که در حوزه هستیم اگر میخواهیم به مردم برای دل بستگی به آن جامعه آرمانی کمک کنیم و این روحیه را تقویت کنیم راهش این است که در کنار آن رسالت اصلی یعنی ایستادگی در برابر ظلم و ظالم و دفاع از مظلوم که این خودش بزرگترین فضیلت است به این کمالات اخلاقی خودمان را پایبند کنیم. این دلبستگی مردم را تقویت میکند یعنی اگر کسی که مدعی سربازی امام زمان(ع) است سمبل کمالات اخلاقی باشد، سمبل صداقت و صدق و صفا باشد، سمبل مهر و مهربانی دیگران و خیرخواهی باشد. این عملاً مردم را به سوی آرمان مهدویت سوق میدهد. این فقط به زبان و شعار نیست، واقعاً ما تا چه حد به مسئله صدق و راستی در مقابل دروغ و کذب پایبندیم، چقدر ما در این موضوع اهتمام داریم که به هم دروغ نگوییم؟ این خیلی عجیب است، واقعا آدم گاهی می بینید که کسانی که علم سربازی امام زمان بر دوششان است (این ها آزمون و امتحان است) و این مدال بر سینه آنها است و این نشان بر پیشانی آنها است که به عنوان سرباز امام عصر(ع) شناخته میشوند با این امور به شدت بیگانه هستند. این چه انتظاری است که در آن دروغ و تهمت و ناسزا و اینها در صدر همه امور قرار دارد؟ واقعا به کجا میرویم و چه می کنیم؟ ما ناخواسته تیشه به ریشه اعتقادات مردم میزنیم، جامعه آرمانی جامعهای است که در آن عدالت و رشد عقلی و کمال اخلاقی موج میزند و اینها نه اینکه تکوینا با یک نگاه و با یک دست کشیدن، یک دفعه و در یک لحظه و یک شبه محقق شود و جامعه زیر و رو شود و همه انسانهایی که پر از آلودگی بودند انباشته از نقص جهل و آلوده به رذائل اخلاقی بودند یک دفعه انسانهای خوبی شوند، نه، ارکان جامعه و خود امام زمان تمام تلاشش معطوف به این امور است، برپایی عدالت، رشد عقلی، تکمیل فضائل اخلاقی اینها مشخصهها و ویژگیهای جامعه مهدوی است.
انتظار و آماده سازی زمینه برای ظهور حضرت به همین امور بستگی دارد. ما چطور میتوانیم با دروغ مردم را به امام زمان(ع) متوجه کنیم؟ ما چطور میتوانیم با این رفتارها مردم را به امام زمان متوجه کنیم؟ لذا ما مسئولیتمان بسیار سنگین است و امیدوارم خداوند متعال به ما این توفیق را بدهد که بتوانیم زمنیههای آن جامعه آرمانی را که چشم امید همه مردم به آن است، فراهم کنیم.
[۱] بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۶
نظرات