کسی که خیر دیگران را نخواهد راه خیر به سوی خود او هم بسته می‎شود

به مناسبت شهادت امام موسی بن جعفر(ع) روایتی از این حضرت می‎خوانیم که إن شاء الله این سخنان چراغ راه ما و چراغ زندگی ما باشد و از این نصایح و توصیه‎ها بهره ببریم.

امام کاظم(ع) می‎فرماید: «قَلِيلُ‏ الْعَمَلِ‏ مِنَ‏ الْعَاقِلِ‏ مَقْبُولٌ مُضَاعَفٌ وَ كَثِيرُ الْعَمَلِ مِنْ أَهْلِ الْهَوَى وَ الْجَهْلِ مَرْدُودٌ» . اعمال و کارهای شخصِ عاقل مقبول است و اجر مضاعف و چند برابری دارد، هر چند قلیل باشد. اما کسی که نادان و جاهل است و اهل هوی و هوس‎رانی است، هر چند عمل او کثیر باشد و هر چند کار و خدمت و عبادت کند، عمل او پذیرفته نمی‎شود.

این یک معیاری برای سنجشِ عیارِ اعمال ماست. این دنیا، دارِ عمل است. آن‎چه نزد خداوند تبارک و تعالی ارزش دارد، عمل است، اما نه هر عملی! ممکن است به زعم خودمان خیلی کارها انجام دهیم. مثلاً پیش خودمان گمان می‎کنیم اشتغال به فعالیت‎های علمی داریم؛ به دیگران خدمت می‎کنیم؛ اهل عبادت هستیم؛ پس عمر و وقت و زندگی ما صرف کارِ خیر می‎شود، هم برای خودمان و هم برای دیگران. این ارزشمند است و مقتضی را برای کمال و سعادت ما فراهم می‎کند ولی کافی نیست.

آن‎چه در ترازوی الهی به عمل سنگینی می‎دهد و عمل را دارای ارزش می‎کند، عملی است که آمیخته با عقل باشد. عمل عاری از عقل، عملی که با هوی و هوس همراه باشد، عملی که همراه با جهل باشد، از دید خداوند تبارک و تعالی مردود است. بسیاری از ما به این اکسیر توجه نمی‎کنیم؛ بیشتر به صورت عمل توجه داریم تا به محتوا و عمق عمل. عمل فی نفسه ارزش ذاتی ندارد؛ آن چیزی که به عمل رنگِ مقبولیت می‎دهد و کمال و سعادت را به دنبال خواهد داشت، عملی است که با عقل همراه باشد.

منظور از عقل، عقل دنیایی و محاسبه‎گر و چرتکه انداز نیست؛ این عقل در مقابل جهل است؛ همان عقلی که انسان را از عجب، کبر، غرور، کینه، حسد و امثال اینها دور می‎کند. حدیث جنود عقل و جهل را مطالعه بفرمایید که چه خصلت‎ها و صفاتی در انسان، جنود عقل هستند و چه صفاتی جنود جهل. عملی که جنود عقل همراه آن باشند، این عمل مقبولٌ مضاعف است. عملی که جنود جهل همراه آن باشند مردود است. یعنی انسان ممکن است به دیگران خدمت کند یا عبادت کند؛ ولی عملش مردود باشد چون جاهل است و یا اهل هوی و هوس. نگویید که اهل هوی عبادت نمی‎کنند! اتفاقاً شیطان در صدد چیره شدن بر اهل عبادت است؛ هوی و هوس آن‎ها تفاوت دارد. اهل عبادت، مشروب نمی‎خورند و سعی می‎کنند نافرمانی خدا نکنند اما ممکن است درون یک عابد مملو از کینه و حسد و بدخواهی و سوء ظن و امثال این‎ها باشد. اینکه کسی خیر دیگران را نخواهد؛ اگر انسان خیر دیگران را بخواهد ولو خودِ او متوجه نشود، این باعث می‎شود که خداوند تعالی برکاتش را بر انسان نازل کند، یعنی چندین برابر آن خیر را به انسان بدهد. ما نباید همیشه خیرخواهی هایمان را به رخ یکدیگر بکشیم؛ اگر غیر از این باشد، این خیرخواهی را نکنیم. خداوند هم راه آن خیر را به روی ما می‎بندد. گاهی یک کسی از ما سؤال می‎کند که فلانی چطور است؟ می‎بینیم توضیح ما ممکن است به رشد و ارتقاء او کمک کند، به گونه‎ای حرف می‎زنیم کأنّ آن طرف را منصرف کنیم. درست است که آن شخص نیست و متوجه نمی‎شود، اما خداوند که می‎بیند. اگر خداوند ببیند که ما خیرخواه نیستیم، راه خیر را به سوی ما می‎بندد. ولی اگر کسی اهل خیرخواهی باشد، برای رفیقش خیرخواهی کند حتی اگر او متوجه نشود، این صفت ارزشمند است و خداوند برای صفت ارزش قائل است و چندین برابر این خیر را به او عطا می‎کند.

مراقب باشیم که این آلودگی‎ها، وجود ما را فرا نگیرد؛ به نحوی که عمل ما زیاد باشد اما در آخر کار مردود شویم. این همان «خسر الدنیا و الآخرة» است؛ چنین شخصی خود را از لذت‎های دنیا محروم کرده و در پایان هم چیزی بدست نیاورده است. إن شاء الله خداوند تبارک و تعالی به ما عنایت کند تا بتوانیم راه ائمه را ادامه بپیماییم.