پیامبر اسلام (ص) می فرماید: «اِقْبَلِ الْحَقَّ مِمَّنْ اَتاكَ بِهِ، صَغيرٍ اَوْ كَبيرٍ، وَ اِنْ كانَ بَغيضا، وَ ارْدُدِ الْباطِلَ عَلى مَنْ جاءَ بِهِ، مِنْ صَغيرٍ اَوْ كَبيرٍ وَ اِنْ كانَ حَبيبا»[۱]
حق را از هر کسی که برای تو آورد بپذیر چه کوچک باشد و چه بزرگ، هر چند آورنده حق دشمنت باشد و باطل را چه کوچک و چه بزرگ هر کس گوید به خودش برگردان هر چند دوست تو باشد.
این فرمایش پیامبر گرامی اسلام اگر از سوی مسلمانان و امت پیامبر رعایت شود آن امت یک امت آسمانی است یک امت بهشتی است. اگر کسی حق مدار باشد، قهرا ارزش و اعتباری که به حسب واقع پیدا می کند و کمالی که در پرتو این حق مداری برای او حاصل می شود چیز کمی نیست. همیشه باید فضیلت های انسانی را از دو زاویه بررسی کنیم یکی از حیث آثار شخصی که چگونه وقتی یک فضیلتی در یک انسان استوار و مستقر می شود باعث کمال و تعالی او می شود و او را بالا می برد. معنای قرب به حق تعالی اتصاف به این کمالات است. هر درجه این اتصاف حاصل شود و رنگ و بوی کمال پیدا کنیم به همان میزان حب مابه حق تعالی بیشتر می شود. چه کسی بفهمد و چه کسی نفهمد فضیلت این ارزش ذاتی را دارد. اگر هیچ کس در این عالم نفهمد که من این فضیلت را دارم، آن اثر واقعی خودش و استکمالی که در این مسیر برای انسان ایجاد می کند را دارد. مثلا کسی اهل عبادت و بندگی خدا باشد و کسی از آن اطلاع نداشته باشد و یا کسی اهل کار خیر است و کسی نفهمد این به هر حال آن اثر واقعی خودش که گام برداشتن در مسیر سعادت و طی پله ها و مراتب کمال است را خواهد داشت. این که شما خودت بدانی و خدا، مهم این است که انسان مقرب به حق تعالی شود و این قرب این گونه پیدا می شود.
یک آثاری نیز این فضیلت ها در جامعه دارد. بعضی از آثار جنبه شخصی دارد و بعضی جنبه اجتماعی. این فرمایش پیامبر گرامی اسلام هر دو اثر را دارد هم اثر شخصی دارد کسی که حق را قبول کند ولو از دشمنش این یعنی خودخواهی و منیت را کنار گذاشته است. کسی که باطل را رد کند ولو از دوستش یعنی پیوندها واتصالات نفسانی خودش را قیچی کرده است. چون دوست من است اگر حرف باطل هم زد من آن را قبول کنم این به چه معناست؟ چون همراه و هم خط هستیم ولو این که حرف باطلی می زند من حرف او را قبول کنم این چه معنی می دهد؟ یعنی چون به من مربوط است این یعنی خودخواهی این یعنی منیت این سقوط می آورد اما آن جا که دشمنم حرف حقی بزند من قبول کنیم یعنی این که من نگاه می کنم آن واقعیت و حق چیست. ولو این که دشمن من آن را بگوید. آن جا اگر حق را پذیرفتی یعنی پا روی نفس گذاشتی. این انسان را بالا می برد. جامعه ای که حق مدار باشد جامعه ای که پیوند ها در آن از بین برود و باطل در هر شرایطی محکوم باشد و حق همیشه مدار امور باشد این جامعه یک جامعه اخلاقی و ایمانی است. حال واقعا ما با این معیارها خیلی فاصله داریم. این کار را چون فرزند من کرده ولو غلط اما از آن دفاع می کنیم و آن کار را چون رقیبم کرده است ولو حق به آن حمله می کنیم. واقعا احساس می شود که ما خیلی با این تعالیم فاصله داریم و به جای این که روز به روز رشد کنیم متاسفانه پایین و پایین تر می رویم.
[۱] کنز العمال، ح ۴۳۱۵۲
نظرات