تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو می‎گوید

امام صادق (ع) می فرماید: «إِنَ‏ لَكَ‏ قَلْباً وَ مَسَامِعَ وَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَهْدِيَ عَبْداً فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَيْرَ ذَلِكَ خَتَمَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ فَلَا يَصْلُحُ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها»[۱]

امام صادق (ع) می فرماید برای شما یک قلبی است و یک راه‎ و طرق و ابزاری برای شنیدن. هرگاه خداوند تبارک و تعالی بخواهد بنده‎ای را هدایت می‎کند، دروازه‎های شنیدن قلب را باز می‎کند؛ گوش قلب او شنوا می‎شود. ولی اگر اراده خدا بر غیر هدایت تعلق بگیرد، دروازه‎های شنیدن و گوش های قلب او را می‎بندد و مُهر می‎کند و چنین کسی به هیچ وجه به صلاح نخواهد رسید و این معنای فرمایش خداوند تبارک و تعالی است که در سوره محمد آیه ۲۴ فرموده «أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها» آیا بر قلوب اینها قفل زده شده.

این نکته و مسأله بسیار مهمی در هدایت و ضلالت انسان است. همه انسان‎ها گوش سر دارند و در شنیدن هیچ فرقی بین انسان و حیوان نیست. حیوان هم گوش سر دارد و صدا را می‎شنود. درست است که خیلی درک ندارد ولی صدا را می‎شنود. شنیدن در یک حدی بین انسان و حیوان مشترک است. در بین انسان‎ها هم کفار نیز می‎شنوند، مسلمانان و مؤمنین می‎شنوند، ظالم و عادل می‎شنوند. گوش سر، بچه و پیر و جوان، سفید و سیاه، عرب و غیر عرب، مؤمن و غیر مؤمن، عارف و غیر عارف ندارد. آنچه که فارق بین انسان‎های هدایت شده و انسان‎های گمراه است، این است که آیا گوش قلب باز است یا بسته؟ آیا قلب، راهی برای شنیدن حق و دریافت حقائق دارد یا خیر.

کار گوش قلب چیست؟ این معلوم است که یک تعبیر استعاری و کنایه‎ای است و الا گوش که به روح ارتباط ندارد. اینکه روح انسان قابلیت و صلاحیت درک حقیقت را داشته باشد، اینکه حقیقت را بفهمد، خیلی مهم است. این همان بصیرت است. آدم بصیر و بینا هم چشم قلب او می‎بیند و هم گوش قلب او می‎شنود و فریب نمی‎خورد. انسانی ‎که خداوند او را هدایت می‎کند، فریب شیطان را نمی‎خورد؛ گمراه نمی‎شود، گرفتار شهوات و محبت دنیا نمی‎شود؛ قلب او نوری دارد که با آن نور زندگی حرکت می‎کند. این خیلی مهم است که هر کاری می‎کنیم مواظب باشیم این مسامع قلب باز بماند ولو در حد یک روزنه. بعضی انسان‎ها دروازه‎های قلب آنان به روی هدایت الهی باز است، البته این عنایت خدا را می‎خواهد. دروازه‎های قلب و روح که باز شود، آن وقت است که انسان به ملکوت راه پیدا می‎کند. حجاب ها کنار می‎رود، این وقتی محقق می‎شود که حجابی در کار نباشد. ولی اگر مسامع قلب بسته شد و قفل زده شد یعنی این قلب را آنقدر حجاب گرفته که ندای فطرت و نور خداوند را در درون خود حس نمی‎کند. این دروازه‎ها در انسان‎های مختلف، کوچک و بزرگ دارد. همه باید مراقب باشیم که ولو در حد یک روزنه این دروازه را حفظ کنیم. خدا نکند این بسته شود که آن موقع اگر عالَم و آدم جمع شوند و بخواهند حقیقت را برای یک نفر بیان کنند، امکان ندارد. این خیلی مهم است ولو یک ارتباط باریک، ولو یک روزنه کوچک ما برای خودمان حفظ کنیم و الا اگر بر قلب ما قفل بخورد، آن وقت است که دیگر به شقاوت رسیدیم و خداوند متعال از ما روی برگردانده است. باید راه عنایت خداوند متعال را باز نگه داریم و کاری کنیم که خدا از ما روی برنگرداند. هر چه خداوند به ما بیشتر عنایت کند، ما بیشتر در مسیر هدایت قرار می‎گیریم.

[۱]. محاسن، ج۱، ص۳۱۸، ح۶۳۳.