امام زین العابدین (ع) میفرماید: «علامات المؤمن خمس: الورع فی الخلوة و الصدقة فی القلة و الصبر عند المصیبة و الحلم عند المصیبة و الحلم عند الغضب و الصدق عند الخوف».[۱]
پنج چیز نشانه ایمان واقعی و حقیقی است: یکی ورع از محارم الهی در خلوت و دوم صدقه در تنگ دستی (کسی که مالش زیاد است صدقه دادن خیلی برایش هنر محسوب نمیشود) و سومین نشانه این است که مؤمن در وقتی که مصیبت به او میرسد، صابر است (صبر بر مصیبت) و چهارمین نشانه حلم و بردباری و خویشتن داردی و کظم غیظ در هنگام عصبانیت و غضب و پنجمین آن صدق عند الخوف میباشد یعنی در شرایط سخت صدق و راستگویی را ترک نمیکند با اینکه ممکن است خسارتی برای او داشته باشد.
ما در روایات از این تعابیر کم نداریم؛ اگر در جوامع روائی جستجو کنید یک سری امور را به عنوان نشانههای مؤمن ذکر کردهاند گاهی پنج و گاهی سه مورد و امثال آن را بر شمردهاند گاهی یک سری رفتارهای ظاهری را به عنوان علامات مؤمن بر شمردهاند مثلاً التختم بالیمین و امثال آن؛ اگر کسی مجموعهی این روایات را با هم تحلیل نکند قطعاً برداشت درستی از این روایات نخواهد داشت. سطحی نگری در معارف دینی و فهم روایات، عدهای را دچار اشتباه و خطا میکند که گاهی دیده میشود که مثلاً انگشتر دست کردن میشود همه نشانه مؤمن. ما باید کلمات ائمه را با هم تفسیر و تحلیل کنیم. نمیتوانیم یک روایت و یک بخش از روایتی را اخذ کنیم و جهات و بخشهای دیگرش را نادیده بگیریم. مؤمن هم ظاهرش باید آراستگی داشته باشد و هم باطنش اگر یک جایی توجه به ظاهر مؤمن میدهند مثل انگشتر و نظافت و مسواک کردن و امثال اینها این جزئی از اجزاء شخصیت ایمانی مؤمن است چرا که انسان مؤمن نباید هیئت و لباسش به گونهای باشد که در اذهان دیگران باعث تنفر شود. وقتی یک مؤمن را میبینند همه چیز اعم از ظاهر و خصلت اخلاقی او جاذبه داشته باشد.
لذا همه این مسائل با همدیگر باید دیده شود و جدای از هم نیست. لذا طبق فرمایش امام (ع) نشانه ایمان قلبی، ایمانی که در قلب و روح انسان رسوخ کرده باشد این است که ورع داشته باشد در خلوت، این معلوم میکند انسان مؤمنی است. کسی که در خلوت خودش خدا را ناظر میداند و گناه نمیکند و حیا میکند، مؤمن است.
نشانه دیگر «الصدقة فی القلة» است؛ چنانچه گفتیم کسی که پول دارد اگر بذل و بخشش بکند هر چند خوب است، ولی به نسبت انسانی که دستش تنگ است و توان مالی چندانی ندارد و بخشش میکند، کمال نخواهد بود کمال انسان در این است که از آنچه دارد و کم است به دیگران بدهد و از خودش بگذرد. لذا ممکن است یک نیازمندی مقداری صدقه به کسی بدهد و رفع نیاز او را بکند و ارزشش از کسی که صدها برابر صدقه میدهد، بیشتر باشد چون آن زیاد برای آن فردی که وسعت مالی دارد نسبت به کسی که دستش تنگ است ولی در عین حال بخشش میکند، کمتر است. آنچه مهم است این است که چه مقدار از خودش میگذرد و به دیگران میدهد.
«و الصبر عند المصیبة» در حالات معمولی شاید همه ما صبور باشیم لکن وقتی که مصیبتی پیش میآید آنجاست که ایمان حقیقی خودش را نشان میدهد.
چهارمین علامت خویشتن داری در موقع غضب است؛ وقتی انسان عصبانی میشود، میخواهد انرژی ذخیره شده خود را تخلیه کند اگر کسی غضب ناک شد ولی حلیم بود و خودش را نگه داشت و رفتار و گفتار ناشایستی از او سر نزد این نشانه ایمان است.
«و الصدق عند الخوف» باید گفت بسیاری از ما عند عدم الخوف متأسفانه صدق در گفتار نداریم چه رسد به وقت خوف؛ چیزی که متأسفانه در بین مسلمین کمتر به آن توجه میشود. این صفت و نشانه ایمان در بین ما ضعیف و مورد توجه نیست. به راحتی دروغ میگوییم و به راحتی خلاف میگوییم و اگر متشرع باشیم پوشش و توجیه هم برای آن درست میکنیم.
صدق یکی از ارکان ایمان است؛ واقعاً باید خودمان را عادت دهیم، راست بگوییم حتی اگر به ضرر ما باشد و حتی اگر جایی منفعتی را از ما دور میکند باید در گفتار صادق بود. این در بین ما طلبهها خاصةً باید تقویت شود و در زندگی شخصی و جامعه باید این رکن را رعایت کنیم و از آن مراقبت کنیم. ما دروغ نگوییم که اگر دورغ بگوییم مردم صد برابر دروغگوتر میشوند. رفتار تأثیر دارد؛ کسی که در خانه و محلهاش او را فقط میشناسند دروغش در آن محدوده اثر دارد اما یک روحانی که در یک شهر و یا در کشور او را میشناسند در کل آن شهر و آن کشور این اثر گذار است و تعلیم یک رفتار نادرست میدهد.
خداوند إن شاء الله به همه ما توفیق طی درجات ایمان را روز به روز بیشتر عنایت بفرماید.
[۱]. بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۹۳، حدیث۱۵.
نظرات