امیرالمؤمنین علی(ع) می¬فرماید: «مَن نصب نفسه للناس اماماً فعلیه أن یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه و معلم نفسه و مؤدبها أحق بالاجلال مِن معلم الناس و مؤدبه» حضرت می¬فرمایند: کسی که خودش را برای مردم پیشوا و قائد و راهنما قرار می¬دهد – امام یعنی کسی که پیشرو است که مراتب متفاوت دارد؛ گاهی امام کل جامعه است، گاهی امام یک شهر است و گاهی امام یک مسجد است و منظور از امام هم الگو است یعنی کسی که مردم از او اثر می¬پذیرند و فعل و قول او در مردم اثر گذار است و به نحوی هدایت و امامت گروهی در اختیار اوست- بر او لازم است که قبل از تعلیم دیگران خودش را تعلیم کند و ابتدا به خودش یادآوری کند و بعد به دیگران و باید تأدیب دیگران به عملش باشد قبل از آنکه با زبان بخواهد دیگران را تأدیب کند، اگر کسی به زبان نصحیت کند و توصیه اخلاقی کند و مثلاً بگوید ایها الناس نماز شب بخوانید، تهمت نزنید، غیبت نکنید و به دنیا دل نبندید نفس گفتن این امور خوب است ولی اگر قبل از تأدیب به لسان مردم این امور را در او تجلی یافته ببینند و ببینند که خود آن شخص اهل غیبت و تهمت نیست و خودش اهل نماز شب است و اهل حرص و ولع نسبت به دنیا نیست طبیعتاً این اوقع فی النفوس است همان گونه که در روایت است که می¬فرماید: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» حال خدای نکرده اگر بین عمل و قول تناقض باشد و مردم ببینند که زبان یک چیز می¬گوید و عمل چیز دیگری است نباید امید داشت که در مردم تأثیرگذار باشد. بعد حضرت می-فرمایند: کسی که نفس خودش را تعلیم می¬دهد و در مقام تأدیب نفس خودش است سزاوارتر است به گرامی داشتن از کسی که فقط مردم را تعلیم می¬دهد و در مقام تأدیب مردم است یعنی در دوران امر بین کسی که اهل تعلیم و تأدیب دیگران نیست و به تعلیم و تأدیب خود مشغول است و کسی که فقط در مقام تعلیم و تأدیب دیگران است، شخصی که به تعلیم و تأدیب خود مشغول است سزاوار تعظیم و تکریم است و شایسته گرامی داشتن است، البته اگر کسی معلم نفس خود باشد و معلم و مؤدب مردم هم باشد طبیعتاً برای تعظیم و تکریم شایسته¬تر است. نمی¬گوییم هر چه را انسان به دیگران می¬گوید باید خودش عمل کند چون انسان معصوم نیست و امکان ندارد هر آنچه را می¬گوید ابتدا خودش عمل کند و منظور این نیست که انسان نباید هیچ گناهی مرتکب شود تا بعد از آن بتواند به تعلیم و تأدیب دیگران بپردازد و فقط انبیاء و معصومین(ع) به هدایت مردم بپردازند بلکه منظور این است که انسان باید سعی کند ابتدا خودش عامل به آنچه می¬گوید باشد تا قول او در دیگران تأثیرگذار باشد. در روایتی از پیامبر گرامی اسلام(ص) وارد شده که حضرت می¬فرمایند: «یطلع قومٌ من اهل الجنّة علی قوم من اهل النّار و یقولون ما أدخلکم النار و قد دخلنا الجنّة لفضل تأدیبکم و تعلیمکم فیقولون إنّا کنّا نأمر بالخیر و لانفعله» گروهی از اهل بهشت بر گروهی از اهل جهنم می¬گذرند و به اهل جهنم می¬گویند شما چرا در آتشید در حالی که ما به خاطر تعلیم و تأدیب شما به بهشت آمده¬ایم، اهل نار در پاسخ می¬گویند ما به خیر و نیکی امر می¬کردیم اما خود عمل نمی¬کردیم. این خیلی سخت است که انسان با تعلیم و تأدیب دیگران سبب دخول آنان در بهشت گردد اما خودش در جهنم سقوط کند. امیدواریم که خداوند متعال به ما لطف و عنایت داشته باشد که مبادا از کسانی باشیم که به سبب قول و گفته ما دیگران اهل بهشت شوند و خود ما اهل جهنم گردیم و انشاء الله خداوند متعال به ما توفیق عمل و فعل خیر عنایت کند و به ما توفیق دهد که بتوانیم خودمان را قبل از دیگران تأدیب کنیم و معلم نفس خود باشیم.
نظرات