قال رسول الله صل الله علیه و آله وسلّم: «ما من عبدٍ یخطب خطبةً الا الله سائلها عنها ما اراد بها».
هیچ بندهای از بندگان خدا خطبهای نمیخواند مگر اینکه خداوند تبارک و تعالی از آن خطبه سؤال میکند که چه چیزی به آن خطبه اراده کرده است.
اولاً روی این سخن با کسانی است که اهل خطبه و منبر هستند خطیب هستند؛ اینجا سخن از این نیست که یک گفتگوی معمولی صورت بگیرد (هر چند هر فعل و عملی مورد سؤال قرار میگیرد) از او سؤال شود. کسی که بر منبر وعظ و خطابه مینشیند چون دارد برای مردم سخن میگوید، در مورد او غیر از اینکه حرف و سخنش مورد سؤال میگیرد انگیزهی اصلی از طرح این سخن هم مورد سؤال قرار میگیرد. ممکن است خطیبی بر منبر وعظ و خطابه بنشیند و به خوبی سخن بگوید و هر چه بگوید سخن پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت باشد اما آنچه که مهم است این است که چه چیزی او را وادار کرده که این سخن را بگوید و غرض او از این سخنان خوب چیست؟ برای اینکه خودت را خوب جلوه دهی یا برای مردم از تو تعریف کنند و برای اینکه غیر مستقیم دیگری تخطئه کنی و دیگری را تنقیص کنی و یا برای اینکه مردم را از توجه به دیگران باز داری؟ همه اینها مورد سؤال قرار میگیرد؛ صرف اینکه کسی به نحو زیبا و دلنشینی سخنان خوبی بگوید این کفایت نمیکند. انسان خودش به حال خودش واقف است؛ خودش خاستگاه اصلی طرح این سخنان را میداند و آگاه است به چه دلیل این سخنان را میگوید. لذا این خیلی مهم است کسانی که اهل خطبه و منبر و وعظ و نصیحت هستند، علاوه بر اینکه سخن خوب میگویند باید قصد و غرض و نیت آنها از ایراد آن سخنان خیر و خوب باشد. اگر خطیبی با این نیت و قصد سخن بگویند، کلامش هم در بین مردم نافذتر میباشد. إن شاء الله خداوند متعال به ما توفیق سخن خوب گفتن و خوب سخن گفتن و نیت و غرض خوب و خیر عنایت بفرماید.
نظرات