به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) یک جهتی را در مورد شخصیت ایشان بیان میکنیم که ضمن اینکه تکریم و بزرگداشت شخصیت ایشان هست، اما در عین حال برای ما جنبه تذکر هم دارد.
در حدیث قدسی اینگونه بیان شده که: «لولاک لما خلقت الأفلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما» خداوند تبارک و تعالی خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: اگر تو نبودی من افلاک را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه(س) نبود، نه تو و نه علی را خلق نمیکردم.
بحث در این حدیث زیاد واقع شده که آیا اساساً این حدیث از نظر سند درست است یا نه؟ اشکالات سندی نسبت به این روایت شده است، اما از نظر دلالت مضامینی که در این روایت وجود دارد، همه قابل دفاع و قابل استدلال است. قسمت اول حدیث که در رابطه با خود پیامبر(ص) است، این در روایات دیگری هم وارد شده است و در جوامع روائی مختلف ذکر شده و کسانی که در مورد این روایت تأمل دارند بحثشان در مورد ذیل روایت میباشد. اما به نظر ما این مضمون قابل دفاع است. اگر بخواهیم به طور خلاصه بیان کنیم میتوانیم به همان منطقی که این مسئله را در مورد پیامبر(ص) میپذیریم، میتوانیم به همین منطق ذیل حدیث را که فرموده «لولا فاطمة لما خلقتکما» را اثبات کنیم. اگر صدر حدیث که «لولاک لما خلقت الأفلاک» است پذیرفته بشود که مورد پذیرش هست، ذیل حدیث هم که میگوید: اگر فاطمه(س) نبود، نه علی(ع) و نه پیامبر(ص) خلق نمیشدند هم کاملاً سخن درستی است. ببینید در اینجا وقتی تعبیر میشود «لولاک لما خلقت الأفلاک» در واقع پیامبر مکرم اسلام غایت خلقت معرفی شده یعنی علت غایی برای خلقت معرفی شدهاند، حال چطور پیامبر(ص) غایت خلقت معرفی شده و چطور علت غایی خلقت بر شمرده شده است؟ اگر ما گفتیم هدف از خلقت انسان کمال مخصوص انسانی است و اگر انسان خلق شده برای اینکه به کمال و عالیترین کمالات و درجات کمال برسد برای حرکت به آن نقطهی کمالیة نیازمند این است که درجاتی را طی کند تا به درجات عالیه برسد. آخرین درجه کمال انسانی در انسان کامل متجلی شده که آن نقطه بلند و قلهای است که انسان برای رسیدن به آن دارد تلاش میکند و اگر این قله در زندگی و در هندسه زندگی بشری تعریف نشده بود، اصلاً حرکت به سمت آن کمال معنی نداشت. کجا برویم و چه بکنیم؟ مثلاً وقتی انسان از دامنه کوه بالا میرود و قله را میبیند، حرکت را به سمت قله تنظیم میکند قدم به قدم به سمت آن حرکت میکند. حال اگر قلهای نباشد و نقطهی هدفی نباشد که اسمش را بتوانیم کمال بگذاریم، این حرکت به چه سمتی و به کجا خواهد بود؟ و آن قله که کمال انسانیت است تجلی در وجود پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) پیدا کرده است. انسانهای کامل یعنی چهارده معصوم(علیهم السلام) اینها در عالیترین درجه کمال انسانی و قلهی حرکت انسان هستند. اگر حدیث قدسی میفرماید «لولاک لما خلقت الأفلاک» برای این است که پیامبر(ص) علت غایی خلقت است. در همه خلقت انسان محور است و در بین انسانها هم محور انسان کامل است.
منتهی بعضی مقداری از این بالاتر هم گفتهاند بعضی از بزرگان و عرفا و حکما معتقدند که انسان کامل نه تنها علت غایی خلقت است بلکه علت فاعلی خلقت هم هست.
ملاصدرا در ذیل این حدیث شریف «بنا اینعت الأثمار» میفرماید که ما غیر از نقل از راه عقل و برهان هم برایمان روشن است که پیامبر(ص) و اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) در ردهی علت فاعلی خلقت هستند نه فقط علت غایی یعنی اینطور نیست که فقط عالم طبیعت به هدف آنها خلق شده باشد بلکه آنها علت تحقق عالم خلقت هم هستند. حال اینکه چطور میشود تصویر کرد پیامبر مکرم اسلام علت خلقت عالم طبیعت هم باشد این در جای خودش بیان شده که انوار مقدسهی پیامبر(ص) و اهل بیت(علیهم السلام) در واقع واسطهی ایجاد عالم و واسطهی تکامل موجودات این عالم و جبران نقصهای اختیاری و غیر اختیاری انسان بودهاند. پس پیامبر(ص) هم علت فاعلی و هم علت غایی میتواند باشد، آن وقت در این مسیر امیرالمؤمنین(ع) را اگر ملاحظه کنیم در طول شخصیت پیامبر(ص) هم در عالم تکوین و هم در عالم تشریع و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) هم در عالم تکوین و هم در عالم تشریع نقشهایی که داشتهاند کاملاً میتواند این را اثبات کند که اگر فاطمه نبود و دفاع فاطمه از ولایت حضرت علی(ع) نبود چه مشکلاتی پیش میآمد و اگر ولایت و امامت علی(ع) نبود نبوت ابتر بود. استکمال حرکت پیامبر(ص) به ولایت و امامت اهل بیت و امیرالمؤمنین(ع) است و رمز ماندگاری ولایت اهل بیت و امیرالمؤمنین آن دفاعی است که فاطمه زهرا از امیرالمؤمنین(ع) کرده است. پس این «لولا فاطمة لما خلقتکما» صرف نظر از اینکه این روایت سند معتبری دارد یا نه، مضمون آن یک مضمون قابل دفاع و قابل استدلال است به همان منطقی که در مورد پیامبر(ص) گفته شد. ما روایاتی داریم در مورد حضرت زهرا(س) که اصلاً علت اینکه حضرت فاطمه(س) زهرا نامیده شده این است که عالم خلقت به نور وجود حضرت زهرا(س) روشن شد و با آن نور پاک از تاریکی و ظلمت خارج شد. البته منظور وجود مادی آن شخصیت نیست بلکه این وجود مادی مستظهر است به آن نور وجودی واسعه و به هرحال در واقع منشأ آن یک نور پاک میباشد.
لذا حضرت زهرا(س) هم نور عالم تکوین است و هم نور عالم تشریع، روایات در اینجا زیاد است مثلاً شیخ صدوق(ره) در علل الشرایع از پیامبر(ص) روایتی را نقل میکند که می فرماید: خداوند تبارک و تعالی ما را قبل از خلقت دنیا آفریده، از حضرت سؤال میکنند که شما در آن موقع کجا بودید که میگوئید ما را قبل از خلقت عالم آفریده؟ حضرت(ص) میفرماید که ما در برابر عرش خدا تسبیح و تحمید و تقدیس و تمجید او میکردیم. باز سؤال میکنند به چه صورت؟ میفرمایند: ما به صورت هیاکل و اشباه نور بودیم.
پس به نظر میرسد اینکه گفته میشود اگر فاطمه زهرا(س) نبود، علی و پیامبر هم خلق نمیشدند این یک مطلب قابل دفاعی است و ما اگر بخواهیم در یک جملهی کوتاه حضرت زهرا(س) را معرفی کنیم میگوییم «حضرت زهرا(سلام الله علیها) نور عالم تکوین و تشریع هستند» و وقتی میگوییم نور عالم تکوین و تشریع هستند این برای ما خیلی معنی دارد و مسئولیت میآورد، در ایام فاطمیه ضمن اینکه عزاداری میکنیم و ضمن اینکه از مظلومیتهای حضرت زهرا(س) می گوییم، باید حواسمان باشد که این شخصیت متعالی و انسان کامل قلهای است که زندگی ما و مسیر حرکت ما باید به سمت رسیدن به آن کمالات باشد که در آن شخصیت بزرگ وجود داشته است.
نظرات