جلسه دوازدهم
فی المراد بالغنیمه (امر اول: غنيمت در لغت)
۱۳۹۲/۰۷/۰۹
جدول محتوا
بحث در تبیین معنای غنیمت به دلائلی که بیان شد، بود؛ گفتیم بحث ما حول این کلمه در پنج امر تعقیب میشود که سخن در بررسی امر اول بود اینکه اهل لغت غنیمت را به چه معنایی میدانند.
امر اول: غنيمت در لغت
اگر کلمات لغویین را دست بندی کنیم چهار موضع در رابطه با معنای غنیمت ملاحظه میکنیم به عبارت دقیقتر اهل لغت در نحوه بیان معنای غنیمت چهار دسته شدهاند:
معناي اول
بعضي از اهل لغت غنیمت را به این معنی دانستهاند: غنیمت چیزی است که به دست انسان میرسد بدون مشقت؛ غنیمت از غُنم است در تبیین معنای غُنم میگویند «الفوز بالشیء فی غیر مشقةٍ.» کتاب العین که از قدیمیترین کتب لغت است غُنم را این گونه معنی کرده «الغُنم الفوز بالشيء في غير مشقةٍ» در لسان العرب هم مثل همين تعبير ذكر شده لكن اضافهاي دارد كه در حديث كلمه غنيمت و مغنم و غنائم زياد بكار رفته و تصريح ميكند كه معناي غنيمت در حديث عبارت است از «ما اصيب من اموال اهل الحرب و اوجف عليه المسلمون الخيل و الركاب» آن اموالي كه در جنگ بدست مسلمين ميافتد به آن غنيمت ميگويند.
پس در لسان العرب هم مثل كتاب العين «الفوز بالشيء في غير مشقةٍ» بيان شده و آن را هم كه ميگويد در جنگ بدست ميآيد ميگويد در حديث به اين معني وارد شده و گرنه لغت همين معناست.
تاج العروس همين معني را براي غنم ذكر كرده است «والغُنم الفوز بالشيء بلامشقةٍ أو هذا الغنم و الفيءُ الغنيمة».
دقيقاً مانند همين مطلب را در قاموس المحيط هم مشاهده ميكنيم.
كساني كه غُنم را به اين معني گرفتهاند، از بزرگان اهل لغت هستند.
معناي دوم
دسته دوم از لغويين بر اصابه و فوز بشيءٍ تأكيد كردهاند ولي يك اضافهاي نسبت به دسته اول دارند به عبارت ديگر يك تفاوتي نسبت به دسته اول دارند. صاحب معجم مقاييس اللغة غُنم را اين گونه معني كرده است: »الغين و النون و الميم اصلٌ صحيحٌ واحد يدلّ علي افادةٍ شيءٍ لم يملك من قبل ثمّ يختص به ما اخذ من مال المشركين بقهرٍ و غلبةٍ» معناي غنم اين است: بدست آوردن چيزي كه قبلاً مالك آن نبوده و بعد اختصاص پيدا كرده به آنچه كه به قهر و غلبه و جنگ از مال مسلمين اخذ ميشود.
فيومي در مصباح المنير غُنم را اين گونه معني ميكند: «غنمتُ شيءَ اغنمه غنماً اصبته غنيمةً و مغنماً و الجمع الغنائم و المغانم و الغنم بالغرم أي مقابلٌ به فكما أنّ المالك يختص بالغنم و لايشاركه فيه احد فكذلك يتحمل الغرم و لا يتحمل معه احدٌ».
در مصباح المنير هم همان دو خصوصيتي كه مقاييس ذكر شده بود،بيان شده؛ يكي اينكه اصلاً غُنم به معناي اصابه است و ديگري اينكه و لايشارك به احدٌ يعني هيچ كس با او در اين مال شريك نيست يعني اين قبلاً ملك او نبوده يا شريكي ندارد كه اين به حسب ظاهر با عدم مملوكيت من قبل فرق ميكند ولي هر دو در واقع ميخواهند بگويند اين مال اين شخص است و مال شخص ديگري نيست پس در بين اين دسته اصابه و افادة شيء است در حالي كه قبلاً مال آنها نبوده است.
فرق دسته اول و دوم در چيست؟ از يك جهت هيچ فرقي ندارند؛ دسته اول ميگفتند الفوز بالشيء دسته دوم ميگويند الاصابة بالشيء يا افادة الشيء اينجا پس يك تفاوتي دارند دسته اول ميگويند بلا مشقةٍ دسته دوم قيد مشقت را نياوردهاند فقط اينكه قبلاً مملوك اينها نبوده اين در واقع همان ظفر و اصابه و فوز به شيء است چيزي كه انسان به آن ميرسد و فوز پيدا ميكند مال كس ديگري نيست لذا از اين جهت ميتوان گفت بين دسته اول و دسته دوم فرقي نيست.
ولي يك تفاوت وجود دارد و آن هم مسئله مشقت است كه در كلمات دسته اول قيد بلامشقةٍ ذكر شده در حالي كه در دسته دوم اين قيد نيامده است و شامل هم مع مشقةٍ و هم شامل بلا مشقةٍ ميشود.
عدهاي از اهل لغت كه غنم را به معناي اصابت و ظفر ميدانند لكن بعد ميگويند استعمال شده در هر چيزي كه مظفور به است (انسان به آن ظفر پيدا ميكند) راغب اصفهاني در مفردات اين گونه بيان ميكند «و الغنم اصابته و الظفر به ثم استعمل في كل مظفور به من جهة العدي و غيرهم قال تعالي واعلموا أنما غنمتم من شيء الي آخر الآية و قوله تعالي فكلوا مما غنمتم حلالاً طيباً و المغنم ما يغنم به و جمعه مغانم قال فعند الله مغانم كثيرة».
راغب اصفهاني ريشه غُنم را بيان كرده و ميگويد معنايش اصابت و ظفر به شيء است لكن استعمال شده در هر چه كه انسان به آن ظفر پيدا ميكند چه از جهت دشمنان و چه غير دشمنان؛ فرق آنچه كه راغب اصفهاني ميگويد با آنچه كه مقاييس اللغة ميگويد اين است كه او ميگويد: «ثمّ يختص به ما اخذ من مال المشركين بقهرٍ و غلبةٍ» يا مثلاً در لسان العرب اشاره كرد به اينكه در حديث به اين معني آمده است اما معجم مقاييس اللغة ادعاي اختصاص ميكند به آن چيزهايي كه در جنگ با قهر و غلبه و زور بدست آورده ميشود اما در مفردات راغب ميبينيم مطلق الاصابة و الظفر را نميگويد بلكه ميگويد غُنم اصابه و ظفر به شيء است ولي اُستعمِل في كل مظفور به چه از جهت از دشمنان و چه غير دشمنان.
يا مثلاً در نهايه ابن اثير نظير آنچه كه در معجم مقاييس اللغة آمده است بيان شده يعني مدعي شدند كه اختصاص به غنائم جنگي پيدا كرده است؛ «و هو ما اصيب من اموال اهل الحرب و اوجف عليه المسلمون بالخيل و الركاب و منه الحديث الصوم في الشتاء الغنيمة الباردة إنّما سماه غنيمةً لما فيه من الاجر و الثواب».
پس عدهاي آن ريشه لغوي را گفتهاند ولي ادعاي اختصاص به غنائم دار الحرب دارند.
سؤال: دسته دوم هم همين بود.
استاد: بله اينها ريشه لغوي را ذكر ميكنند و ميگويند به غنائم جنگي اختصاص پيدا كرده ولي گاهي معناي لغوي را ذكر نميكنند از جمله كساني كه اصلاً ريشه لغوي را ذكر نكرده صاحب مجمع البحرين است؛ در مجمع البحرين اين گونه وارد شده «الغنيمة ما نيل من اهل الشرك غلبةً و قهراً و الحرب قائمة و الفيءُ ما نيل منهم بعد أن تضع الحرب اوزارها» مجمع البحرين از ابتدا غنيمت را به معناي آنچه از اهل شرك در حالي كه جنگ برپاست گرفته ميشود و آنچه بعد از جنگ گرفته ميشود در حالي كه جنگ تمام شده فيء ميشود.
پس مجموع اقوال لغويين اين شد:
يك دسته گفتند الغُنم الفوز بالشيء و الاصابة بالشيء بلا مشقةٍ و يك دسته گفتند الفوز بالشيء و ديگر مقيد به عدم المشقة نكردند و يك عده گفتند غنم در واقع ظفر و اصابه به شيء است ولي استعمل في كل مظفور به چه در جنگ و چه در غير جنگ و دسته ديگر فقط آن موردي را ميگويند كه فقط در جنگ بدست ميآيد و اصابه و ظفر را نميگويند.
آيا اين اقوال با هم قابل جمع هست يا نه؟
تقريباً به غير صاحب مجمع البحرين همه اتفاق دارند بر اينكه معناي لغوي غُنم و غنيمت الاصابه و الفوز و الظفر بالشيء است اينكه بعداً استعمال شده در غنائم دار الحرب يا اختصاص به آن پيدا كرده اين در واقع معناي لغوي نيست و يك معناي اصطلاحي است يعني چون در روايات و احاديث بسيار وارد شده به تدريج در بين عرف اين كلمه از آن معناي لغوي در اين معني هم استعمال شده است ولي استعمال در اين معناي اصطلاحي به اندازهاي نبوده است كه آن معناي لغوي ترك شود. اين معناي اصطلاحي از غنيمت هست ولي هيچ وقت باعث نشده كه اين لفظ در معناي اصلي خودش استعمال نشود لذا موارد زيادي در آيات و روايات ميبينيم كه درمعناي اصلي خودش استعمال شده است بله استعمال در آنچه در جنگ بدست ميآيد هم يك استعمال شايع و رايجي ميباشد. پس كساني كه ميگويند ثم يختص به غنائم جنگي در واقع همان معناي اصطلاحي را بيان ميكنند.
يك اختلاف اساسي بين اهل لغت است كه عدهاي ميگويند الفوز بلا مشقةٍ و قيد عدم المشقة را جزء معناي غنيمت و غُنم اخذ كردند و عدهاي قيد عدم المشقة را به عنوان جزئي از معناي غنيمت نميدانند.
نتيجه: پس اگر ما بخواهيم نظر اهل لغت درباره غنيمت و غُنم از نظر لغوي دسته بندي كنيم (به معناي اصطلاحي آن كار نداريم) ميتوانيم بگوييم دو نظر وجود دارد يكي الفوز بالشيء بلا مشقةٍ و يكي مطلق الفوز بالشيء. حال اگر غنيمت چيزي است كه بدون مشقت بدست انسان ميرسد و آن را هم شامل ميشود پس چگونه در غنائم جنگي بكار ميرود؟ اين يك سؤال است كه بايد پاسخي براي آن پيدا كنيم ولي طبق نظر دوم مشكلي وجود ندارد و شامل غنائمي كه با مشقت هم بدست ميآيد ميشود چه در جنگ و چه در غير جنگ.
بحث جلسه آينده: حال استعمالات قرآني غنيمت را هم بايد بررسي كنيم و ببينيم در قرآن به چه معني بكار رفته است و بعد در روايات به چه معني بكار رفته و مفسرين و فقها چه تفسيري از غنيمت دارند تا بعد إنشاء الله اينها را در مباحث آينده مورد استفاده قرار دهيم.
نظرات