خارج اصول – جلسه پنجاه و دوم – امر دوم: استقلال بحث صحیح و اعم

جلسه ۵۲ – PDF

جلسه پنجاه و دوم

امر دوم: استقلال بحث صحیح و اعم

۱۳۹۲/۱۰/۲۱

 

خلاصه جلسه گذشته

عرض کردیم در بحث صحیح و اعم اموری به عنوان مقدمه لازم است بیان شود، امر اول پیرامون عنوان بحث بود که نتیجه بحث در امر اول این شد که بر خلاف مشهور که عنوان بحث را این گونه مطرح کرده که آیا الفاظ عبادات و معاملات برای خصوص صحیح وضع شده‏اند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟ و بر خلاف مرحوم آخوند که گفتند عنوان بحث این است که الفاظ عبادات و معاملات اسم برای خصوص صحیح هستند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟ ما عرض کردیم تبعاً للامام (ره) و محقق اصفهانی حق این است که بگوییم عنوان بحث این است که اصل در استعمال الفاظ عبادات و معاملات توسط شارع خصوص عبادات و معاملاتِ صحیح است یا اعم از صحیح و فاسد؟ البته امام (ره) معتقد است این عنوان خالی از اشکالاتی است که به نظر مشهور و مرحوم آخوند وارد است لکن ما عرض کردیم این عنوان هم خالی از اشکال نیست و نظر باقلانی را در بر نمی‏گیرد اما علیرغم این اشکال، اولی این است که ما عنوان بحث را عنوانِ مطرح شده از طرف امام (ره) قرار دهیم که اصل در استعمالات شارع خصوص صحیح است یا اعم از صحیح و فاسد؟

امر دوم: استقلال بحث صحیح و اعم از بحث حقیقت شرعییه

منظور این است که بحث صحیح و اعم متفرع بر بحث حقیقت شرعیه نیست و از توابع آن محسوب نمی‏شود بلکه یک بحث مستقل است.

اینکه چرا بحث صحیح و اعم به عنوان یک بحث مستقل ذکر می‏شود به خاطر این است که گمان شده در نزاع بین صحیحی و اعمی فقط کسانی می‏توانند شرکت کنند که قائل به حقیقت شرعیه باشند، یعنی این نزاع که آیا الفاظ عبادات و معاملات در خصوص صحیح استعمال می‏شوند یا در اعم از صحیح و فاسد؟ فقط مختص به کسانی است که حقیقت شرعیه را قبول دارند یعنی فقط کسانی می‏توانند در این نزاع وارد شوند که قائل باشند الفاظ عبادات و معاملات از طرف شارع برای معانی شرعی وضع شده‏اند- حقیقت شرعیه یعنی وضع الفاظ از طرف شارع برای معانی شرعی- و قائلین به حقیقت شرعیه فقط می‏توانند بحث کنند که الفاظ عبادات و معاملات فقط برای عبادات و معاملات صحیح وضع شده‏اند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟ لذا در این صورت این نزاع طبق سایر اقوال قابل تصویر نخواهد بود.

مقدمه: مروری بر اقوال در باب حقیقت شرعیه

در مورد الفاظ عبادات و معاملات چند قول وجود دارد:

قول اول: این که الفاظ عبادات و معاملات از طرف شارع برای معانی مخصوص وضع شده‏اند و این کار یا به وضعِ تعیینی بوده که ما آن را رد کردیم و یا به وضع تعیّنی و یا به وضع بالاستعمال صورت گرفته است، یعنی خودِ قائلین به حقیقت شرعیه سه گروه هستند که هر سه گروه می‏گویند: الفاظ عبادات و معاملات برای معانی شرعی وضع شده‏اند لکن بعضی می‏گویند این کار به وضع تعیینی صورت گرفته، بعضی دیگر می‏گویند به وضع تعیّنی وضع شده و گروه سوم می‏گویند بالاستعمال این وضع صورت گرفته است.

قول دوم: این که شارع وضع خاصی برای الفاظ عبادات و معاملات نداشته و این الفاظ را برای معانی شرعی وضع نکرده بلکه شارع همان معنای لغوی را حفظ کرده ولی در مقام استعمال قرینه‏ای آورده و یک معنای مجازی را از آن اراده کرده مثل اینکه شما کلمه «اسد» را استعمال کنید و بگویید «رأیتُ اسداً یرمی» که «یرمی» قرینه است برای اینکه منظور از «اسد» رجل شجاع است لذا استعمال «اسد» در رجل شجاع استعمالِ مجازی است. در نظریه دوم هم وقتی مثلاً شارع می‏گوید: «اقیموا الصلوة» لفظ «صلاة» را در یک معنای مجازی استعمال کرده چون معنای حقیقی این لفظ دعاست ولی قرینه‏ای آورده که دلالت می‏کند بر اینکه این لفظ مجازاً در معنای عبادت مخصوص استعمال شده لذا شارع وضع جدیدی نکرده است، پس منکرین حقیقت شرعیه می‏گویند اصلاً شارع وضع جدیدی ندارد  نه به وضع تعیینی، نه به وضع تعیّنی و نه به وضعِ بالاستعمال بلکه هر جا این الفاظ را در معنای شرعی بکار برده مجازاً و به واسطه قرینه این کار را انجام داده است.

البته بعضی می‏گویند بعضاً به مرور زمان این قدر این استعمال مجازی زیاد شد که بدون قرینه لفظ معنای شرعی خود را افاده می‏کرد که از آن به حقیقت متشرعه تعبیر می‏شود.

قول سوم: نظریه منسوب به باقلانی است. ایشان می‏گوید شارع الفاظ عبادات و معاملات را به هیچ کدام از اقسام وضعِ تعیینی، تعیّنی و وضع بالاستعمال برای معانی شرعی وضع نکرده، همچنین استعمال این الفاظ در معنای شرعی استعمال مجازی هم نیست بلکه شارع این الفاظ را در همان معنای لغوی استعمال کرده ولی قرینه‏ای به آن ضمیمه کرده که این لفظ که به معنای لغویِ خودش است همراه با قرینه به نحو تعدد دال و مدلول معنای شرعی را افاده می‏کند.

فرق نظریه دوم و سوم در این است که نظریه دوم می‏گوید الفاظ عبادات و معاملات مجازاً در معانی شرعی استعمال شده‏اند اما نظریه سوم این را نمی‏گوید بلکه می‏گوید این الفاظ در معانی لغویِ خودشان استعمال شده‏اند ولی این الفاظ به همراه قرینه‏ای که در کنار آنها آمده به نحو تعدد دال و مدلول معنای شرعی را افاده می‏کند، در حالی که طبق نظریه دوم تعدد دال و مدلول در کار نیست.

گمان شده فقط گروه اول (قائلین به حقیقت شرعیه) می‏توانند در نزاع در بحث صحیح و اعم شرکت کنند اما امکان تصویر نزاع بین صحیحی و اعمی در مورد گروه دوم و سوم وجود ندارد. حال اگر کسی این گمان را داشته باشد باید بگوید بحث صحیح و اعم مستقل از بحث حقیقت شرعیه نمی‏باشد بلکه وابسته به آن بحث است، یعنی هر کسی که حقیقت شرعیه را پذیرفت می‏تواند در بحث صحیح و اعم شرکت کند اما اگر کسی حقیقت شرعیه را نپذیرفت نمی‏تواند در بحث صحیح و اعم شرکت کند.

اما حق آن است که بحث صحیح و اعم مستقلِ از بحث حقیقت شرعیه است؛ به عبارت دیگر همه انظار سه‏گانه مذکور می‏توانند در بحث صحیح و اعم شرکت کنند و به عبارت سوم امکان تصویر نزاع بنا بر قول منکرین حقیقت شرعیه و قول باقلانی هم وجود دارد لذا نزاع صحیحی و اعمی منحصر در قول اول (قائلین حقیقت شرعیه) نیست.

موضوع بحث

استقلال یا عدم استقلال بحث صحیح و اعم از بحث حقیقت شرعیه.

حق در مسئله

بحث صحیح و اعم مستقل از بحث حقیقت شرعیه است.

دلیل

برای اینکه این مدعا اثبات شود فقط یک راه وجود دارد و آن این است که نزاع در مسئله صحیح و اعم طبق همه اقوال و انظار سه‏گانه تصویر شود و بگوییم امکان این نزاع بنا بر هر سه نظریه وجود دارد.

پس ما باید نزاع را هم طبق نظریه ثبوت حقیقت شرعیه، هم طبق نظریه انکار حقیقت شرعیه و هم طبق نظریه باقلانی تصویر کنیم.

تصویر نزاع طبق قول اول (ثبوت حقیقت شرعیه)

تصویر نزاع طبق این قول کاملاً واضح و روشن است و حتی کسانی هم که بحث صحیح و اعم را مستقل نمی‏دانند می‏گویند فقط قائلین به حقیقت شرعیه می‏توانند در بحث صحیح و اعم شرکت کنند لذا این مسئله روشن است و نیاز به توضیح ندارد.

نزاع بین صحیحی و اعمی در این است که آیا الفاظ عبادات و معاملات خصوص صحیح را شامل می‏شود یا اعم از صحیح و فاسد؟ تصویر نزاع در بحث صحیح و اعم بنا بر قول به ثبوت حقیقت شرعیه روشن است؛ به این بیان که شارع زمانی که می‏خواسته الفاظ را برای معانی شرعیه وضع کند؛ مثلاً وقتی خواسته لفظ «صلاة» را برای عبادت مخصوص وضع کند آیا لفظ «صلاة» را برای خصوصِ نماز صحیح که تام الاجزاء و الشرائط است وضع کرده یا برای اعم از صحیح و فاسد (غیر تام الاجزاء و الشرائط).

تصویر نزاع طبق قول دوم (انکار حقیقت شرعیه)

گفتیم بعضی منکر حقیقت شرعیه هستند یعنی می‏گویند شارع الفاظ عبادات و معاملات را برای معنای شرعی آنها وضع نکرده بلکه این الفاظ توسط شارع و به کمک قرینه، مجازاً در معانی شرعی استعمال شده‏اند.

ممکن است گفته شود بنا بر قول به انکار حقیقت شرعیه نزاع بین صحیحی و اعمی معنی ندارد و بعضی از عبارت مرحوم آخوند در کفایه این مطلب را استفاده کرده‏اند، چون مرحوم آخوند ابتدا فرموده: «و غایة ما یمکن ان یقال فی تصویره…» یعنی ایشان نخست نزاع بین صحیحی و اعمی را بنا بر قول به انکار حقیقت شرعیه تصویر کرده ولی در پایان فرموده: «و انّی لهم باثبات ذالک» ؛ یعنی این کلام را نمی‏توان اثبات کرد یعنی تصویر نزاع ثبوتاً ممکن است ولی اثباتاً ممکن نیست و نمی‏توان برای آن دلیل آورد.

بحث جلسه آینده: حال باید ببینیم آیا طبق نظر منکرین حقیقت شرعیه نزاع صحیحی و اعمی قابل تصویر است یا نه؟ چند تصویر برای نزاع در بحث صحیح و اعم از طرف محقق خراسانی، محقق نائینی و محقق اصفهانی ارائه شده که انشاء الله در جلسه آینده به آن خواهیم پرداخت.