جلسه صد و هشتم – مقام چهارم: نصاب خمس کنز

جلسه ۱۰۸ – PDF

جلسه صد و هشتم

مقام چهارم: نصاب خمس کنز

۱۳۹۴/۰۲/۱۵

خلاصه جلسه گذشته

بحث در اعتبار نصاب در وجوب خمس در کنز بود. عرض شد درباره اعتبار نصاب در کنز دو قول وجود دارد؛ یک قول، قول به نصاب بیست دینار است و قول دیگر، قول به نصاب یک دینار است. ظاهراً در مورد کنز، قول به عدم اعتبار نصاب مطرح نیست بر خلاف معدن که در آنجا به جمع زیادی از قدما نسبت داده شده که قائل به عدم اعتبار نصاب در معدن بودند.

علی ای حال، مشهور بر این عقیده‏اند که برای وجوب خمس، نصاب بیست دینار یا دویست درهم در کنز لازم است. ادله‏ای بر این قول اقامه شده که یک دلیل را در جلسه گذشته ذکر کردیم و آن دلیل اجماع بود که گفتیم دلیلیت ندارد.

دلیل دوم: روایت

دلیل دوم روایت است؛ روایت بزنطی که قبلاً هم این روایت را در بحث معدن نقل کردیم: «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَمَّا يَجِبُ فِيهِ الْخُمُسُ مِنَ الْكَنْزِ فَقَالَ مَا تَجِبُ الزَّكَاةُ فِي مِثْلِهِ فَفِيهِ الْخُمُسُ»؛ طبق این روایت، امام در مورد وجوب خمس در کنز فرموده‏اند اگر کنز به مقداری که زکات در آن مقدار واجب می‏شود، برسد، آن گاه خمس واجب می‏شود.

تقریب استدلال

چنانچه قبلاً گفتیم در مورد این روایت اختلاف است که آیا دلالت بر مماثلت در جنس و ماهیت می‏کند یا دالّ بر مماثلت از حیث مقدار و کمیت است. مشهور از این روایت مماثلت در مقدار و کمیت را استفاده کرده‏اند، یعنی می‏گویند راوی سؤال از کنزی کرده که در آن خمس واجب است. چون «ما» در سؤال راوی «عما یجب فیه الخمس» موصوله است و «من الکنز» هم بیان برای «ما» است. طبق این احتمال، معنای روایت این است: “سألته عن الکنز الذی یجب فیه الخمس” لذا معنایش این است که سؤال از کنزی شده که خمس در آن واجب است، امام هم در جواب فرمودند: «ما یجب فیه الزکاة فی مثله ففیه الخمس»؛ طبق این احتمال سؤال از مقدار است، جواب هم بر اساس سؤال راوی مختص به مقدار است یعنی همان مقداری که در آن زکات واجب می‏شود، همان مقدار موجب ثبوت خمس است. وصول به بیست دینار زکات را در طلا و وصول به دویست درهم زکات را در نقره واجب می‏کند. پس سؤال از مقدار است و جواب هم احاله شده به مماثلت در مقدار یعنی آن مقداری که موجب تعلق زکات است، اگر در کنز محقق شود موجب تعلق خمس است. لذا طبق این بیان، این روایت بر اعتبار بیست دینار دلالت می‏کند.

صاحب ریاض تصریح می‏کند که اصحاب از این روایت، مماثلت در مقدار را فهمیده‏اند یعنی مماثلت کنز با آنچه زکات در آن واجب می‏شود از حیث مقدار. مقدار هم بیست دینار است و این ملاک قرار گرفته در باب کنز و در اینجا هم ملاک بیست دینار است.

نکاتی در اینجا وجود دارد که در ادامه عرض خواهیم کرد. اینکه ملاک خصوص بیست دینار است یا شامل دویست درهم، هم می‏شود، این را بعداً بررسی می‏کنیم. اجمالاً فعلاً فقط اصل مقدار نصاب(بیست دینار) که در کلام امام (ره) آمده و مرحوم سید هم ذکر کرده‏اند باید روشن شود تا به جزئیات بعدی برسیم.

این روایت با این تقریب بر اعتبار بیست دینار به عنوان نصاب وجوب خمس کنز دلالت می‏کند لکن بعضی از این روایت برداشت دیگری دارند که عرض می‏کنیم.

اشکال

محقق خویی در دلالت این روایت اشکال کرده؛ ایشان معتقد است که این روایت دالّ بر اعتبار مماثلت از حیث ماهیت است نه از حیث مقدار. ایشان می‏فرماید: بر خلاف صحیحه دیگر بزنطی که در باب معدن وارد شده و در آنجا بحث از مماثلت از حیث مقدار است، در این صحیحه بزنطی بحث از مماثلت در ماهیت و جنس است نه مقدار و کمیت.

برای اینکه این مطلب واضح‏تر شود روایت دیگری که از بزنطی در باب معدن وارد شده را نقل می‏کنیم: «سألت اباالْحَسَنِ (ع) عَمَّا أَخْرَجَ الْمَعْدِنُ- مِنْ قَلِيلٍ أَوْ كَثِيرٍ هَلْ فِيهِ شَيْ‌ءٌ قَالَ لَيْسَ فِيهِ شَيْ‌ءٌ- حَتَّى يَبْلُغَ مَا يَكُونُ فِي مِثْلِهِ الزَّكَاةُ عِشْرِينَ دِينَاراً»؛ طبق این صحیحه، بزنطی سؤال می‏کند از آنچه معدن اخراج می‏کند که آیا در آن چیزی (حقوق مالی) ثابت است؟ امام (ع) می‏فرماید: چیزی ثابت نیست تا اینکه (آن چیزی که در مثل آن زکات است) به بیست دینار برسد.

در مورد این روایت یک بحثی مطرح شد و آن اینکه فاعل «یبلغ» چیست که ما فعلاً با آن کاری نداریم، عمده این است که محقق خویی می‏گوید در این روایت سؤال از مقدار و کمیت آن چیزی است که از معدن خارج می‏شود. ایشان چند قرینه هم ذکر می‏کنند از جمله«عما یخرج المعدن من قلیل او کثیر».

به هر حال به نظر ایشان در این صحیحه بزنطی سؤال از مقدار و کمیت می‏کند یعنی سؤال از این است که معدن به چه اندازه اگر برسد خمسش واجب می‏شود؟ امام می‏فرماید: به بیست دینار اگر برسد خمس آن واجب است. در مورد این صحیحه بین محقق خویی و دیگران اختلاف نیست و همه معتقدند از این روایت مماثلت در مقدار و کمیت استفاده می‏شود اما در صحیحه دیگر بزنطی که مربوط به کنز است اختلاف وجود دارد؛ محقق خویی می‏گوید از صحیحه بزنطی در باب کنز مسئله مقدار و کمیت استفاده نمی‏شود بلکه سؤال از جنس و ماهیت است و هیچ ملازمه‏ای نیست بین این دو صحیحه که اگر صحیحه بزنطی در باب معدن دلالت بر مماثلت از حیث مقدار و کمیت کند، حتماً صحیحه دیگر هم دلالت می‏کند بر مماثلت از حیث مقدار.

 پاسخ اشکال

ما با نظر ایشان موافق نیستیم؛ ظاهر این روایت به همان بیانی که گفتیم، مماثلت از حیث مقدار و کمیت است چون «ما» موصوله است و «من الکنز» هم بیان «ما» است؛ «سألته عما یجب فیه الخمس من الکنز». یعنی: “سألته عن الکنز الذی یجب فیه الخمس” آن کنزی که خمس در آن واجب است چه مقدار است؟ امام می‏فرماید: همانی است که در زکات است. قرینه مهمی که تأیید می‏کند این سخن را و اینکه صحیحه بزنطی در باب کنز دلالت بر مماثلت از حیث مقدار می‏کند، جواب امام (ع) در هر دو صحیحه است؛ مهمترین اشکال به محقق خویی این است که چگونه شما یک جواب امام را با یک تفاوت مختصر در جایی حمل بر مماثلت از حیث جنس و ماهیت می‏کنید و در جای دیگر حمل بر مماثلت از حیث مقدار می‏کنید؟

جواب امام در صحیحه اول: «فقال: ما یجب فیه الزکاة فی مثله ففیه الخمس»

جواب امام در صحیحه دوم: «قال: لیس فیه شیء حتی یبلغ ما یکون فی مثله الزکاة عشرین دیناراً»

تفاوت این دو جواب از دو جهت است: یکی از حیث اضافه بودن «یبلغ» در جواب در صحیحه دومی لکن در صحیحه اول کلمه یبلغ را ندارد. دیگری از حیث تصریح به «عشرین دیناراً» که در روایت اول «عشرین دیناراً» را نگفته و فقط گفته «ما یجب فیه الزکاة فی مثله ففیه الخمس» اما در صحیحه دوم کلمه «عشرین دیناراً» را آورده است. ذکر این قید از جهتی تأثیر دارد ولی در اصل مسئله، «ما یکون فی مثله الزکاة» با «ما یجب الزکاة فیه الزکاة فی مثله» یکی است. ما اگر روایت دوم را بر مماثلت در مقدار حمل می‏کنیم، قهراً صحیحه اول را باید به همین معنا بگیریم.

پس مسئله این است که ما نمی‏توانیم این جواب را در باب معدن حمل بر مماثلت از حیث مقدار و در باب کنز حمل بر مماثلت از حیث ماهیت کنیم.

مماثلت در ماهیت یعنی اینکه همان چیزی که زکات در آن واجب است، در کنز نیز متعلق خمس است. در باب زکات طلا و نقره مسکوک متعلق زکات است، یعنی درهم و دینار کنز هم همین گونه است. طبق بیان محقق خویی در صورتی خمس در کنز واجب است که کنز از جنس طلا و نقره مسکوک باشد، یعنی غیر طلا و نقره مسکوک (درهم و دینار) اگر پیدا شود، خمس در آن واجب نیست یا طلا و نقره غیر مسکوک پیدا شود. اینجا به نظر محقق خویی متعلق خمس نیست. اگر اشیاء عتیقه پیدا شود به نظر محقق خویی متعلق خمس نیست چون این روایت بر اعتبار مماثلت در وجوب خمس در کنز و وجوب زکات از حیث ماهیت دلالت می‏کند. قبلاً هم گفتیم محقق خویی اساساً کنز را فقط به درهم و دینار تفسیر می‏کند. مستند ایشان همین روایت است؛ کأن اگر غیر درهم و دینار از زمین کشف شود عنوان کنز بر آن صدق نمی‏کند. ما سابقاً در بحث معدن گفتیم این نظر باطل است؛ گفتیم به نظر ما مطلق هر چیز دارای ارزش و قیمت که در جایی پنهان شده، عنوان گنج دارد (می‏خواهد طلا و نقره مسکوک یا غیر مسکوک باشد و یا اصلاً غیر طلا و نقره باشد) اما محقق خویی اصطلاحاً کنز را به طلا و نقره مسکوک یعنی درهم و دینار اطلاق می‏کند و احکام کنز را فقط بر درهم و دینار جاری می‏دانند.

پس آنچه که به عنوان اشکال بر این دلیل مطرح شده به نظر ما وارد نیست و صحیحه بزنطی به عنوان یک روایتی که سنداً و دلالتاً مورد قبول است و بر اعتبار نصاب بیست دینار در باب کنز (طبق تقریبی که ما برای استدلال به این روایت گفتیم،) دلالت می‏کند و اشکالی که به این روایت می‏تواند وارد شود همان استظهار محقق خویی است که به نظر ما وارد نیست لذا حق با مشهور و امام (ره) است که نصاب بیست دینار برای وجوب خمس لازم است.

البته غیر از این روایت، روایت دیگری را هم شیخ مفید به صورت مرسل نقل کرده ولی چه بسا آن روایت همین صحیحه بزنطی باشد یعنی اینها دو روایت نیستند و مضمونشان یکی است. هر چند صاحب وسائل اینها را به عنوان دو روایت آورده است. اگر آن روایت شیخ مفید هم همین باشد که مشکلی ندارد و اگر مستقل باشد، آن روایت از نظر سندی اشکال پیدا می‏کند چون شیخ مفید به صورت مرسل نقل کرده است.

نتیجه

و کیف کان به نظر ما دلیل دوم می‏تواند اعتبار نصاب بیست دینار را در مورد کنز اثبات کند، یعنی خمس در کنز وقتی واجب است که ارزش آن به بیست دینار برسد.

شمول نصاب نسبت به دویست درهم

بحثی در اینجا وجود دارد که آیا در اینجا خصوص بیست دینار ملاک است؟ در عبارت امام (ره) به یک نحو مطرح شده و مرحوم سید به گونه‏ای دیگر بیان کرده است. اینجا یک اختلافی وجود دارد که آیا بیست دینار نصاب کنز است؟ یا بیست دینار و دویست درهم؟ یا بیست دینار برای طلا و دویست درهم برای نقره و اقلّهما قیمة برای غیر طلا و نقره؟

اصل نصاب ثابت است اینکه فی الجمله بیست دینار نصاب وجوب خمس در کنز است ثابت شده اما نکاتی باید در اینجا مورد بررسی قرار بگیرد. اینکه دویست درهم هم نصاب محسوب می‏شود یا نه؟ آیا به دویست درهم می‏شود فتوا داد یا اینجا هم باید احتیاط کرد؟ آیا اقلّهما قیمة قابل استفاده است یا نه؟ که إن شاء الله در جلسه آینده بررسی خواهیم کرد.