جلسه پنجاه و چهارم-تنبیهات

جلسه ۵۴ – PDF

جلسه پنجاه و چهارم

تنبیهات

۱۳۸۹/۱۰/۲۰

 

خلاصه جلسه گذشته

نتیجه بحث­هایی که تا کنون مطرح کردیم این شد که مسئله اول تحریر که فرموده بودند احتیاط و عمل به احتیاط ولو اینکه مستلزم تکرار باشد علی الأقوی جایز است این مسئله به همین شکل مورد قبول است و حاشیه و تعلیقه بر این مسئله نمی­شود زد چون که گفتیم که احتیاط در معاملات بالمعنی الأعم و معاملات بالمعنی الأخص و عبادات چه تمکن از امتثال تفصیلی باشد و چه نباشد و چه عمل مستلزم تکرار باشد و چه نباشد جایز است یعنی احتیاط مطلقا جایز است. در معاملات بالمعنی الأخص یعنی عقود و ایقاعات که یک اشکالی مطرح بود عرض کردیم و پاسخ دادیم و در باب عبادات هم چندین اشکال مطرح بود که آنها را بررسی کردیم و جواب دادیم لذا مسئله اول تمام شد.

تنبیهات

تنبیه اول

تنبیه اول پیرامون مطلبی است که مرحوم سید در مسئله دو عروة آن را بیان کرده­اند و امام(ره) هم در ضمن مقدمه به آن اشاره کرده­اند. مسئله دوم در عروة این است:

ایشان فرموده­اند: «الأقوی جواز العمل بالإحتیاط مجتهداً کان أو لا لکن یجب أی یکون عارفاً بکیفیة الإحتیاط أو التقلید» بخش اول فرمایش سید این است که عمل به احتیاط جایز است چه برای مجتهد و چه برای غیر مجتهد که سابقاً هم به این مسئله اشاره کرده­ایم. اما عمده بحث در بخش دوم فرمایش سید است که فرموده «لکن یجب أن یکون عارفاً بکیفیة الإحتیاط أو التقلید» یعنی اینکه کسی که می­خواهد احتیاط بکند باید موارد احتیاط و کیفیت احتیاط را بشناسد و معرفت کیفیت احتیاط از راه اجتهاد یا تقلید می­باشد، یعنی در کیفیت احتیاط یا باید خودش صاحب نظر باشد که در اینجا چگونه احتیاط کند یا اینکه حداقل تقلید بکند و معرفت پیدا کند نسبت به کیفیت احتیاط. این مطلبی بود که مرحوم سید فرمودند.

امام(ره) در مقدمه به دنبال «أو محتاطاً» که می­گویند کسی که مجتهد نیست یا باید مقلد باشد یا محتاط این جمله را دارند «بشرط أن یعرف موارد الإحتیاط» به شرط اینکه موارد احتیاط را بشناسد «و لا یعرف ذلک الا القلیل» و این را جز عده­ی اندکی نمی­داند. پس ببینید عمده بحث این است که برای احتیاط یک شرطی ذکر کردند و آن شرط معرفت کیفیت احتیاط می­باشد یعنی هر کسی نمی­تواند همینطوری احتیاط کند بلکه باید برای احتیاط یا خودش طریق احتیاط را بشناسد احتمالاً یا حداقل برود و تقلید کند.

آیا غیر از این دو طریق راه، دیگری هم هست یا خیر؟

ببینید چرا می­گویند کیفیت احتیاط باید معلوم شود؟ احتیاط عبارت است از اتیان به محتملات یعنی کسی همه محتملاتی که در یک موضوع وجود دارد را اتیان بکند تا یقین کند واقع را احراز کرده، اتیان به همه محتملات فرع این است که آن محتملات را بشناسد و بداند که چه محتملاتی در مسئله وجود دارد. این محتملات را چگونه بشناسد؟ می­گویند فهمیدن محتملات یا به اجتهاد است یا به تقلید مانند کسی که مردد بین قصر و اتمام است در اینجا احتیاط به این است که جمع بین قصر و اتمام بکند؛ هم نماز شکسته بخواند و هم نماز تمام. اما یک مواردی هست که انسان معمولی نمی­تواند این موارد را بشناسد فرض کنید کسی در ظهر جمعه می­داند وظیفه او نماز ظهر است لکن مردد است بین جهر و اخفات، در اینجا احتیاط در این موضوع چگونه تصویر می­شود و محتملاتی که می­شود در نظر گرفت کدامند؟

وجوه مختلفی وجود دارد یک وجه این است که یکبار نماز بخواند و در آن حمد و سوره را جهراً بخواند و نماز دومی هم بخواند که در آن حمد و سوره اخفاتاً خوانده شود. اما آیا محتملات همین مقدار است و به همین وجوه است یا وجوه دیگری هم هست؟ مثلاً یک نماز سومی بخواند که در این نماز سوم یکبار حمد و سوره را جهراً بخواند و یکبار اخفاتاً بخواند. پس شناخت محتملات در این فرض به سادگی موضوع و مسئله اول نیست. در اینجا می­گویند که برود یا اجتهاد بکند و این محتملات را از لابلای ادله بدست بیاورد یا حداقل از عارف به احتیاط و آشنای به محتملات سؤال کند و تقلید کند پس احتیاط اما یرجع الی الإحتیاط و اما یرجع الی التقلید».

آیا مسئله اینچنین است؟ یعنی برای احتیاط باید معرفت به مواضع احتیاط داشت یا نه؟

فرض مقابل این را تصویر بیان می­کنیم تا اشباهاتی که در این مقام رخ داده بر طرف شود. و آن این است که اساساً معرفت کیفیت احتیاط لازم نیست و چه کسی ادعا کرده است که ما باید به موارد احتیاط عارف باشیم و بعد احتیاط کنیم؟ اگر معرفت کیفیت احتیاط و طریق احتیاط لازم نباشد چه کاری می­توان کرد؟ یعنی در خود همین کیفیت احتیاط هم احتیاط بکنیم، لازم نیست موارد احتیاط را بشناسیم. بلکه همه محتملات ممکن را اتیان بکنیم تا در این عمل احراز بکنیم که به واقع اصابت کرده است. پس یک طرف معرفت کیفیت احتیاط است و یک طرف عدم لزوم معرفت می­باشد.

اگر ما بگوییم معرفت کیفیت احتیاط لازم است و شناخت طرق احتیاط و محتملات لازم است آن وقت راه آن یا اجتهاد است و یا تقلید. اما اگر بگوییم که اساساً شناخت کیفیت احتیاط لازم نیست، بلکه می­توان از راه احتیاط در طریق احتیاط به آن رسید و هر آنچه که احتمال دارد را انجام بدهیم یعنی احتیاط در طریق احتیاط در مقابل معرفت نسبت به طریق احتیاط.

موضوع بحث

این است که آیا کیفیت احتیاط لازم است شناخته شود از راه اجتهاد یا تقلید یا اینکه در خود کیفیت احتیاط هم می­شود احتیاط کرد؟ این را بیان کردیم که موضوع بحث در اینجا روشن شود و چنانچه برخی به اشتباه افتاده­اند دچار اشتباه نشویم.

برخی گفته­اند که در اینجا دو مسئله و مطلب وجود دارد: یک مطلب اصل معرفت موارد و کیفیت احتیاط است و مطلب دوم اینکه طرق شناخت کیفیت احتیاط چه طرقی می­باشد؟

گفته­اند: در مسئله اول ظاهراً بین فقها اختلافی نیست و همه موافقند نسبت به لزوم معرفت به کیفیت احتیاط ولی در مسئله دوم بحث و اختلاف است که آیا شناخت موارد احتیاط منحصراً از راه اجتهاد یا تقلید تحقق پیدا می­کند یا نه؟

طبق این تبیین در واقع اصل لزوم معرفت موارد احتیاط و معرفت کیفیت احتیاط قطعی می­باشد منتهی بحث در طرق آن است.

در حالی که مسئله این نیست یعنی اگر ما راه احتیاط در کیفیت احتیاط را جایگزین اجتهاد و تقلید بکنیم دیگر به این معرفت به موارد احتیاط نمی­گویند. اصلاً احتیاط در کیفیت احتیاط مقابل معرفت و شناخت می­باشد. وقتی ما می­گوییم که در کیفیت احتیاط ما احتیاط بکنیم یعنی شناخت به موارد احتیاط و معرفت به آن لازم نیست. و این اشتباه است بگوییم که در اصل آن اختلافی نیست اما در طریق آن اختلاف است و احتیاط را به عنوان یک راهی در مقابل اجتهاد و تقلید قرار دهیم برای شناخت کیفیت احتیاط، در حالی که احتیاط خودش یک راهی است در مقابل اصل معرفت.

اقوال در مسئله

در اینجا سه قول در مسئله وجود دارد:

قول اول: باید طریق احتیاط و کیفیت احتیاط بوسیله اجتهاد و تقلید معلوم شود مطلقاً.

قول دوم: اجتهاد و تقلید مطلقاً برای شناخت موارد احتیاط لازم نیست. یعنی در خود کیفیت احتیاط و طریق احتیاط هم می­توان احتیاط کرد.

قول سوم: تفصیل در مسئله است، گفته­اند در مسائل نظری، کیفیت احتیاط باید با اجتهاد و تقلید شناخته شود اما در مسائلی که محتاج نظر و استدلال نیستند، اجتهاد و تقلید لازم نیست و می­توان در مورد کیفیت احتیاط هم احتیاط کرد.

ظاهر عبارات کسانی که عروة حاشیه زدند تبعاً للسید این است که باید معرفت به کیفیت احتیاط از راه اجتهاد و تقلید حاصل شود، عبارت مرحوم سید این است «لکن یجب أن یکون عارفاً بکیفیة الإحتیاط بالإجتهاد أو التقلید» لازم است که موارد احتیاط را بشناسد از راه اجتهاد و تقلید.

امام(ره) اشاره­ای به اجتهاد و تقلید نکرده­اند؛ گفتیم تعبیر امام این است «أو محتاطاً بشرط أن یعرف موارد الإحتیاط و لا یعرف ذلک الا القلیل» به شرط اینکه موارد احتیاط را بشناسد، مگر اینکه بگوییم این عبارت «ولا یعرف ذلک»، مشعر به این معنی است که باید اجتهاداً یا تقلیداً بدست بیاید که بعید به نظر می­رسد. اما بهرحال مرحوم سید و کثیری که از علما راه شناخت کیفیت احتیاط را اجتهاد یا تقلید می­دانند.

توضیح قول سوم: تفصیلی که بعضی داده­اند و در ذیل عبارت مرحوم سید «لکن یجب أن یکون عارفاً بکیفیة الإحتیاط بالإجتهاد أو التقلید» حاشیه زده­اند این است: «إن کانت الکیفیة من المسائل النظریة» گفته­اند که ما در صورتی لازم است به موارد احتیاط معرفت داشته باشیم که مسئله از مسائل نظری باشد. مفصل که مرحوم سید عبدالهادی شیرازی می­باشد و تعلیقه­ای در اینجا دارند منظورشان این است که اگر کیفیت احتیاط از مسائل نظری بوده و محتاج بحث و استدلال باشد در اینجا باید از راه اجتهاد و تقلید آن را بشناسد. اما اگر این کیفیت احتیاط از مسائل نظری نبود بلکه هر شخصی می­توانست آن را بفهمد اجتهاد و تقلید لازم نیست. مثلاً در احتیاط مربوط به اشتباه قبله در نماز صبح که یک نماز است روشن است و نیازی به اجتهاد و تقلید نیست. اما در مواردی مسئله پیچیده­تر و مشکل­تر است و نظری است مانند نماز ظهر و عصر که کیفیت احتیاط آن باید معلوم گردد چون اینجا یک مسئله­ای وجود دارد که در نماز صبح نیست و آن ترتیب بین نماز ظهر و عصر است که باید در این صور رعایت شود. این شخص می­تواند اول نمازهای ظهر به چهار جهت و بعد نمازهای عصر را به چهار جهت بخواند. و در یک طرف نماز ظهر را و سپس نماز عصر و بعد در طرف دیگر هم به این شکل تا جهت چهارم در این فرض و حالت ممکن است مشکلی پیش بیاید و آن هم رعایت مسئله ترتیب بین نماز ظهر و عصر است چه در اینجا محتمل الظهر را بدنبال محتمل العصر آورده نه اینکه ظهر را به دنبال عصر آورده باشد حال تشخیص این مسئله که آیا به این طریق می­شود احتیاط کرد باید از راه اجتهاد معلوم شود یا از راه تقلید.

بالاخره قول به تفصیل حرفشان این است که در اینجا ما کیفیت احتیاط را در بعضی از موارد باید از راه اجتهاد و تقلید بدست بیاوریم و آن مواردی است که از مسائل نظری باشد اما اگر اینچنین نبود نیازی به اجتهاد و تقلید نیست.

بحث جلسه آینده

این سه قول در مسئله وجود دارد که باید بررسی کنیم که قول حق کدام است إن شاء الله.

«والحمد لله رب العالمین»