جلسه نود و پنجم-قسم سوم وضع- وضع هیئات- نظریه امام (ره) در جمل انشائیه


دانلود-جلسه نود و پنجم-PDF

قسم سوم وضع- وضع هیئات- نظریه امام (ره) در جمل انشائیهجلسه نود و پنجم
قسم سوم وضع- وضع هیئات- نظریه امام (ره) در جمل انشائیه
۲۱/۰۱/۱۳۹۲

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در نظریه امام (ره) پیرامون هیئات جمل تامّه بود،‌ عرض کردیم جُمل تامّه بر دو قسم است؛ جمله خبریه و جمله انشائیه، موضوع بحث این بود که آیا هیأت جمله خبریه و هیأت جمله انشائیه از نظر معنی و موضوع‏له مختلفند یا متّحد؟ و اگر مختلفند به چه معناست و اگر متّحدند به چه معناست؟ چندین نظریه را در این رابطه مورد بحث و بررسی قرار دادیم، نظریه آخر نظریه امام (ره) است، عرض کردیم ایشان در مورد جملات خبریه معتقدند آن دسته از جملات خبریه‏ای که حروف و ادات در آنها بکار برده شده بر نسبت و ربط بین موضوع و محمول دلالت می‏کند ولی جملات خبریه‏ای که حروف و ادات در آنها بکار برده نشده برای دلالت بر اتحاد و هوهویت تصدیقیه وضع شده‏اند. در مورد جملات انشائیه عرض کردیم، جملات انشائیه به نظر امام (ره) بر دو قسم است؛ یک دسته از جملات انشائیه در باب عقود و ایقاعات بکار برده می‏شود و دسته دیگر مربوط به باب اوامر و نواهی است،فعلاً بحث در جمل انشائیه مورد استعمال در باب عقود و ایقاعات است، جمل انشائیه‏ای که در باب اوامر و نواهی بکار برده می‏شود و جملات خبریه فعلیه را بعداً مورد بحث قرار خواهیم داد.

نظر امام (ره) درباره قسم دوم جملات انشائیه:

برای اینکه نظر امام (ره) به طور کامل معلوم و روشن شود به طور اجمالی اشاره‏ای می‏کنیم به نظر ایشان در مورد جمل انشائیه‏ای که در باب اوامر و نواهی بکار برده می‏شوند. درست است که ما در اینجا به «بعتُ» مثال می‏زنیم و همه مدار بحث ما در «بعتُ» خبری و انشائی است ولی این یک مثال است، ما یادآوری کردیم که موضوع بحث مرحوم آخوند در جملات خبریه و انشائیه عمدتاً ناظر به جملاتی است که در ابواب عقود و ایقاعات مورد استفاده قرار می‏گیرند مثل «بعتُ»، «زوّجتُ»، «طلّقتُ» و امثال آن، جملاتی که در غیر ابواب عقود و ایقاعات بکار می‏روند مثل صیغه امر و صیغه نهی را بعداً‌ مورد بحث قرار خواهیم داد ولی اجمالاً می‏گوییم که امام (ره) در مورد هیأت امر می‏فرمایند: «هیئة الامر موضوعةٌ للبعث و الاغراء و تستعمل استعمالاً ایجادیاً لا حکائیاً بخلاف هیئة الماضی و المضارع فإنّها موضوعةٌ للحکایة» [۱] هیأت امر برای تحریک کردن و وادار کردن وضع شده است و به عنوان یک استعمال ایجادی، استعمال می‏شود نه استعمال حکایی بخلاف هیأت ماضی و مضارع که برای حکایت، وضع شده است. پس موضوع‏له هیأت امر با موضوع‏له هیأت ماضی و مضارع متفاوت است، موضوع‏له هیأت امر، ایجادی است ولی موضوع‏له هیأت ماضی و مضارع، حکایت است. به این نکته هم توجه داشته باشید که هیأت امر و هیأت ماضی و مضارع در یک جهت مشترکند و آن اینکه هر دو جمله فعلیه می‏باشند، امام (ره) در بحث مشتق می‏فرماید: «و المشتق فعلیّةٌ و اسمیّةٌ و الفعلیّة منها حاکیات کالماضی و المضارع و منها موجِدات کالاوامر…» [۲] ؛ مشتق بر دو قسم فعلی و اسمی است و جملات فعلیه دو دسته‏اند؛ دسته اول حاکیات هستند مثل ماضی و مضارع و دسته دوم موجِدات هستند مثل اوامر. به طور کلی امام (ره) می‏فرمایند: هیئات افعال دارای معنای حرفی است، یعنی هم هیأت جمله فعلیه ماضی یا مضارع و هم هیأت اوامر معنای حرفی (غیر استقلالی) دارند، چون مثلاً هیأت ماضی برای حکایت از تحقق صدور حدث از فاعل وضع شده که این یک معنای غیر استقلالی دارد چون وابسته به دو طرف است که آن دو طرف، حدث و فاعل می‏باشند و خودش به تنهایی قابل فهم نیست و آن ارتباط صدوری حدث از فاعل یک معنای حرفی و غیر استقلالی است که از هیأت فهمیده می‏شود‍. پس بعضی از هیئات جمل فعلیه حاکیات هستند مثل ماضی و مضارع و بعضی از آنها موجِدات هستند مثل اوامر ولی هر دو قسم یک معنای حرفی غیر استقلالی دارند.

فرق بین ماضی و مضارع هم در این است که ماضی از سبق تحقق حدث حکایت می‏کند و مضارع از لحوق تحقق حدث حکایت می‏کند اما ماضویت یعنی زمان گذشته و مضارعیت یعنی زمان حال و استقبال در معنای موضوع‏له دخیل نیست، بلکه این هیأت برای یک حصه‏ای از تحقق حدث وضع شده که گاهی ملازم با گذشته و گاهی هم ملازم با حال است. [۳]

غرض از نقل این مطالب این است که امام (ره) وقتی می‏خواهد معنای جمله انشائیه را بگوید می‏فرماید: ما در این مقام درباره جمل انشائیه‏ای بحث می‏کنیم که در عقود و ایقاعات استعمال می‏شوند و آنچه مربوط به اوامر است بعداً مورد بحث قرار خواهد گرفت. همچنین آنچه ایشان در مورد جملات خبریه فرمودند مربوط به جمله اسمیه بود و الا در رابطه با جمله فعلیه فرمودند در بحث مشتق به آن اشاره خواهیم کرد. پس آنچه امام (ره) در تبیین جملات خبریه فرمودند ناظر به هیئات جمل اسمیه است و جمله فعلیه را به بحث مشتق احاله دادند که در آنجا بحث خواهد شد که هیأت جمله فعلیه به چه معناست، آنچه هم ایشان در باب جمل انشائیه فرمودند مربوط به هیئاتی است که در باب عقود و ایقاعات استعمال می‏شوند و الا هیأت امر و نهی را به بحث اوامر و نواهی احاله داده‏اند. غرض ما این بود که خلاصه‏ای از نظر ایشان در مورد هیأت جملات فعلیه خبریه و هیأت اوامر عرض کنیم که معلوم شود آنچه الآن موضوع بحث ماست جملات انشائیه‏ای است که در ابواب عقود و ایقاعات بکار برده می‏شوند مثل «بعتُ»لذا باید توجه داشته باشید کهوقتی ما می‏گوییم معنای جمله خبری و انشائی یکی است ذهن شما به اوامر منتقل نشود و هیأت فعل امر را با هیأت فعل ماضی مقایسه کنید و بگویید مگر می‏شود که معنای «اضرب» با معنای «ضربتُ» یک چیز باشد،منظور از جملات خبریه‏ای که به آن اشاره کردیم و گفتیم گاهی در آن از حروف استفاده شده مثل «زیدٌ له القیام» و گاهی در آن، حروف بکار برده نشده مثل «زید قائمٌ»، جملات اسمیه است و گفتیم جمله خبریه‏ای که در آن از حروف استفاده نشده برای دلالت برای اتحاد و هوهویت تصدیقیه بین موضوع و محمول وضع شده است و جمله خبریه‏ای هم که در آن از حروف و ادات استفاده نشده برای دلالت بر نسبت و ربط بین موضوع و محمول وضع شده است. در جمله انشائیه هم آن جملاتی مورد نظر است که در باب عقود و ایقاعات بکار برده می‏شوند،نه جملاتی که در باب اوامر و نواهی بکار برده می‏شوند. عرض کردیم در اینجا دو تقریر از کلمات امام (ره) ارائه شده؛ تقریر اول این بود که معنی و موضوع‏له «بعتُ» انشائی با «بعتُ» خبری متفاوت است، چون هیأت «بعتُ» انشائی برای دلالت بر ایجاد معنای بیع وضع شده ولی هیأت «بعتُ» اخباری برای دلالت بر حکایت وضع شده است لذا معنای این دو متباین است. عبارت امام (ره) در مناهج الوصول هم بر این تقریر قابل حمل است و هم بر تقریر دوم. تقریر دوم این بود که بین معنی «بعتُ» خبری و «بعتُ» انشائی فرقی نیست و هر دو برای دلالت بر ایجاد و ایقاع معنای بیع وضع شده‏اند و تفاوت آنها فقط به لحاظ زمان است که «بعتُ»‌ انشائی بر ایجاد و ایقاع معنای بیع در زمان حال دلالت می‏کند ولی «بعتُ» خبریبر ایجاد و ایقاع معنای بیع در زمان گذشته دلالت می‏کند، عبارت تنقیح الاصول صراحتاً به تقریر دوم اشاره دارد که در جلسه گذشته به آن اشاره کردیم.طبق تقریر اول، جمله انشائیه برای ایجاد حقیقت بیع وضع شده ولی جمله خبریه برای حکایت از ایجاد حقیقت بیع وضع شده اما در تقریر دوم گفته شد که جمله خبریه و انشائیه مشترکند در اینکه هر دو برای دلالت بر ایجاد وضع شده‏اند لکن جمله انشائیه برای ایجاد و ایقاع در زمان حال و جمله خبریه برای ایجاد و ایقاع در زمان سابق وضع شده است لذا تفاوت این دو فقط به لحاظ زمان است.

قرینه بر اراده تقریر دوم:

امام (ره) در مناهج الوصول درباره انحاء انشاء می‏فرماید: هیئات جُمل انشائیه هم مثل هیئات جمل انشائیه مختلفند، اگر به خاطر داشته باشید ایشان فرمود: موضوع‏له یک قسم از جملات خبریه را که حروف و ادات در آن بکار برده نشده اتحاد و هوهویت تصدیقیه بین موضوع و محمول است و قسم دیگر از جملات خبریه را دال بر نسبت و ربط بین موضوع و محمول دانست. در مورد هیئات جمل انشائیه هم می‏فرماید: جملات انشائیه بر دو قسم است؛ چون گاهی متکلم انشاء هوهویت می‏کند مثل اینکه متکلم در مقام انشاء بگوید: «انت حرٌّ»،‌ »انت طالقٌ» و «انا ضامنٌ»، وقتی متکلم می‏گوید «انت حرٌّ» در واقع انشاء هوهویت می‏کند یعنی در مقام اعتبار، موضوع را مصداق محمول قرار می‏دهد یعنی می‏گوید تو یک مصداقی از حر هستی و به واسطه این اعتبار و جعل در نزد عقلاء، موضوع یک مصداقی از محمول می‏شود و عقلاء همان آثاری را که بر محمول مترتب است، بر این موضوع مترتب می‏کنند. پس در اینجا در واقع متکلم انشاء هوهویت کرده است و گاهی هم انشاء اضافه و ربط می‏کند مثل اینکه بگوید «من ردَّ ضالّتی فله هذا الدینار»؛ این دینار مال کسی است که گمشده من را پیدا کند که در اینجا متکلم انشاء می‏کند اضافه این دینار را به کسی که گمشده‏اش را پیدا کند و با این کلام یک نسبتی بین دینار و آن شخص ایجاد می‏کند. البته گاهی هم ممکن است انشاء یک ماهیت اعتباری ذاتِ اضافه بکند مثلاً وقتی می‏گوید «بعتُک» در واقع یک طبیعت اعتباریه ایجاد می‏کند در حالی که اضافه به متعلقات خودش دارد، وقتی می‏گوید «بعتُک بهذا»، با این جمله طبیعت اعتباری بیع را ایجاد می‏کند و ماهیت بیع را که یک ماهیت اعتباری است ایجاد می‏کند که این ماهیت یک اضافه‏ای به خودش دارد به عنوان بایع و یک اضافه‏ای هم به طرف مقابلش دارد به عنوان مشتری، یک اضافه‏ای به ثمن دارد و یک اضافه‏ای هم به مثمن، پس گاهی هم انشاء یک ماهیت اعتباری ذاتِ اضافه می‏کند. [۴]

پسامام (ره) در دسته بندی جملات انشائیه در واقع همان دو دسته‏ای را ذکر می‏کند که در جملات خبریه هم ذکر کرد. در جملات خبریه، دلالت بر هوهویت تصدیقیه را موضوع‏له یک قسم از جملات خبریه دانست که بر وِزان آن در اینجا هم موضوع‏له یک قسم از جملات انشائیه را انشاء هوهویت تصدیقیه دانست. همچنین در جملات خبریه فرمودند جملاتی که در آنها از حروف و ادات استفاده شده بر نسبت و ربط بین موضوع و محمول دلالت دارد که در اینجا هم فرمودند یک قسم از جملات انشائیه بر انشاء نسبت بین موضوع و محمول دلالت دارد. ما که می‏گوییم موضوع‏له هیأت جمله خبریه و انشائیه یکی است، هر کدام از این هیئات را با هم سنخ خودش می‏سنجیم و الا در خود جملات خبریه موضوع‏له یک قسم با موضوع‏له قسم دیگر فرق دارد؛ چون موضوع‏ّله جملات خبریه‏ای که در آنها از حروف استفاده می‏شودبا موضوع‏له جملاتی که در آنها از حروف استفاده نمی‏شود فرق می‏کند چرا که موضوع‏له در یکی اتحاد و هوهویت تصدیقیه بین موضوع و محمول ولی در دیگری ربط و نسبت بین موضوع و محمول، موضوع‏له است. در انشاء هم مطلب از همین قرار است یعنی موضوع‏له در یک قسم از جملات انشائیه با قسم دیگر فرق می‏کند، پس ما وقتی می‏خواهیم هیئات را بسنجیم می‏خواهیم بگوییم آن هیأت جمله خبریه که دال بر هوهویت تصدیقیه است مثل «انت طالق» با این هیأت جمله انشائیه که انشاء هوهویت تصدیقیه می‏کند مثل «انت طالق» – انت طالق هم می‏تواند در مقام اخبار بکار رود و هم در مقام انشاء- یکی است و همچنین «بعتُک» که ایجاد یک حقیقت اعتباری می‏کند که ذات اضافه است به عنوان جمله خبری یک هیأتی دارد و به عنوان جمله انشائی هم هیأتی دارد ولی این دو هیأت یکی است و می‏تواند بگوید «بعتُک» به عنوان انشاء و هم می‏تواند بگوید «بعتُک» به عنوان اخبار، هم می‏تواند به عنوان یک جمله خبریه بگوید «انت طالق» و هم به عنوان یک جمله انشائیه بگوید «انت طالق»، حال می‏خواهیم ببینیم آیا موضوع‏له این هیأت در مقام خبر و مقام انشاء یکی است یا بین آن جایی که در مقام انشاء بکار می‏رود با آن جایی که در مقام اخبار بکار می‏رود فرق می‏کند؟ قطعاً بین این دو فرق است ولی می‏خواهیم ببینیم این فرق جزء موضوع‏له است یا خارج از موضوع‏له است؟ وقتی امام (ره) می‏فرماید «انت طالق» در مقام اخبار بر هوهویت تصدیقیه دلالت می‏کند و همین جمله در مقام انشاء هم بر انشاء هوهویت تصدیقیه دلالت می‏کند، این مسانخت قرینه است بر اینکه معنای این دو متفاوت نیست، درست است که جمله خبریه در مقام حکایت و جمله انشائیه در مقام ایجاد است ولی موضوع‏له هیأت این دو جمله با هم تفاوتی ندارد.

پس از آنچه که امام (ره) در دسته بندی جملات انشائیه و خبریه فرمودند بدست می‏آید که ایشان نمی‏خواهد بگوید هیأت جملات انشائیه و اخباریه از حیث موضوع‏له با هم فرق می‏کند، بلکه منظور ایشان این است که موضوع‏له جملات خبریه و انشائیه واقع شده در عقود و ایقاعات یکی است و هر دو دلالت بر ایجاد دارند لکن جملات خبریه بر ایجاد در زمان سابق و جملات انشائیه بر ایجاد در زمان حال دلالت دارد و تفاوت فقط به لحاظ زمان ایجاد است و فرقی هم نمی‏کند که جمله اسمیه باشد یا فعلیه، البته کلام امام (ره) خیلی روشن نیست چون ایشان در فرق بین جمله فعلیه و انشائیه فرمودند:‌ هیأت امر برای بعث و اغراء وضع شده بخلاف هیأت ماضی و مضارع که برای حکایت وضع شده است. ولی در مجموع با توجه به مطالبی که ذکر شد می‏توان گفت تقریر دوم از کلمات امام (ره) صحیح‏تر به نظر می‏رسد.

نتیجه:

به هر حال چه نظر امام (ره) این باشد که موضوع‏له جملات خبریه با جملات انشائیه در ابواب عقود و ایقاعات متحد است و چه نظرشان این باشد که موضوع‏له این دو، متحد نیست ولی آنچه مسلم است این است که هر دو (جمل انشائیه و خبریه) یک معنای حرفی دارند و غیر استقلالی‏اند.نتیجه آن که اگر گفته شود هیأت جمل انشائیه و خبریه یک موضوع‏له دارند و هر دو برای ایجاد به معنای حرفی وضع شده‏اند لکن یکی ایجاد در زمان حال و دیگری ایجاد در زمان گذشته است، در این صورت نظر ما با نظر امام (ره) یکی است ولی اگر گفتیم نظر امام (ره) این است که موضوع‏له جمل انشائیه و خبریه با هم متفاوت است به این نحو که موضوع‏له در جمل انشائیه ایجاد و در جمل خبریه، حکایت است در این صورت ما نظر ایشان را قبول نداریم.

«والحمد لله رب العالمین»



[۱] . مناهج الوصول، ج۱، ص۲۴۳.

[۲] . همان، ج۱، ص۲۰۵.

[۳] . همان، ج۱، ص۲۰۶.

[۴] . مناهج الوصول، ج۱، ص۹۵ و۹۶.