جلسه چهاردم-مسئله چهارم- عدم فرق بین بین بحر و نهر


دانلود-جلسه چهاردم-PDF

مسئله چهارم- عدم فرق بین بین بحر و نهرجلسه چهاردم
مسئله چهارم- عدم فرق بین بین بحر و نهر
۰۹/۰۸/۱۳۹۴
مسأله چهارم
«لا فرق فیما یخرج بالغوص بین البحر و الانهار الکبیرة – کدجلة و الفرات و النیل- اذا فرض تکوّن الجواهر فیها کالبحر».
مسأله چهارم پیرامون انهار کبیره است به این معنا که احکام مربوط به غوص در انهار کبیره هم جریان دارد یعنی تعلق خمس و نصابی که برای وجوب خمس در باب غوص معتبر است، شامل جواهری هم می‎شود که از رودخانه‎های بزرگ مثل دجله و فرات و نیل استخراج می‎شود، لذا اگر جواهری از عمق این رودخانه‎ها خارج شود، متعلق خمس است البته به شرط اینکه آن جواهر در عمق نهر «تکوّن» پیدا کرده باشد؛ چون ممکن است جواهر به نحوی مثل غرق شدن کشتی داخل بحر یا نهر شود یا اینکه از دست کسی به درون آب افتد. لذا شرط تعلق خمس این است که جواهر در خودِ انهار تکوّن پیدا کرده باشد. البته این شرط مختص به نهر نیست، در باب بحر هم همین طور است؛ همان طور که خودِ ماتن هم اشاره کرده‎اند.
در اين بحث دو مطلب باید مورد رسیدگی قرار بگیرد: مطلب اول عدم فرق بین بحر و نهر در خمس متعلق به ما یخرج بالغوص است و مطلب دوم هم شرطی است که در ذیل مسأله چهارم ذکر کرده‎اند.

مطلب اول
بررسی مسئله طبق مبنای مختار

بنابر آنچه که ما در باب موضوع وجوب خمس در این مقام گفتیم، مسأله کاملاً واضح است یعنی اگر ما گفتیم موضوع خمس در این باب عبارت است از ما یُستفاد من الماء فی مقابل ما یُستخرج من الأرض؛ در این صورت دیگر وجهی برای اختصاص حکم به ما یَخرج من البحر نیست. مسأله بحر یا نهر مدخلیتی در اینجا ندارد بلكه مهم این است که شئ از آب استخراج شود در مقابل چیزی که مثلاً از معدن استخراج می‎شود.
در این باب نظر به این است که چیزی هم که از آب استخراج می‎شود، متعلق خمس است. طبق این مبنا کاملاً واضح است که فرقی بین ما یَخرج من البحر و ما یخرج من النهر نیست.
بررسی مسئله طبق سایر مبانی
ما سابقاً گفتیم که در باب موضوع خمس در ما نحن فیه اختلاف نظر وجود دارد و چهار یا پنج قول در این رابطه ذکر شد و مورد بررسی قرار گرفت و حق در مسأله هم معلوم شد؛ مبنای ما این شد که هیچ کدام از دو عنوانی که در روایات ذکر شده، در موضوع خمس مدخلیت ندارد؛ نه خروج من البحر مدخلیت دارد و نه عنوان غوص. بلکه موضوع عبارت است از «ما یخرج من الماء».
اما مبانی دیگری هم در اینجا وجود دارد. ما بنابر سایر مبانی هم باید ببینیم که مطلب چگونه است؛ آیا بین بحر و نهر فرقی هست یا خیر؟
۱. اعتبار خصوص غوص
یکی از اقوال و انظار این بود که در مسأله خمس، خصوصیت غوص معتبر است ولي اخراج من البحر معتبر نیست و سایر روایات که متضمن اخراج من البحر بود به این عنوان بازگردانده شد. بنابر این مبنا هم مسأله عدم فرق بین بحر و نهر واضح است. همچنین بنابر این مبنا که ملاک در وجوب خمس احدالقیدین است هم فرقی بین بحر و نهر وجود ندارد. «إما الخروج من البحر ولو لم یکن بالغوص و إما الإستخراج بالغوص ولو لم یکن من البحر»؛ نظر محقق خویی همین بود؛ فرمودند خمس با تحقق أحد العنوانین واجب می‎شود اگر چیزی بالغوص استخراج شود، چه از بحر باشد و چه از نهر، خمس آن واجب است. اگر چیزی از بحر خارج شود، چه بالغوص و چه به غیر الغوص باشد، خمس واجب می‎شود. حال طبق مبنای اول که خصوصیت غوص معتبر است دون الاخراج من البحر، مسأله کاملاً واضح است چون ملاک وجوب خمس طبق این مبنا این است که چیزی با فرو رفتن در آب استخراج شود و قید بحر در آن نیست لذا شمولش نسبت به انهار واضح است.
۲. اعتبار احد القیدین
طبق مبنای دوم هم مسأله کاملاً واضح است چون ملاک تحقق احدالعنوانین (احد القیدین) است؛ یا غوص تحقق پیدا کند یا اخراج من البحر. لذا اگر کسی از عمق رودخانه چیزی را خارج کرد پس موضوع وجوب خمس تحقق پیدا کرده است و این برای تعلق خمس کافی است.
البته طبق این دو مبنا برای اینکه شامل انهار شود، فرو رفتن در آب لازم است اما طبق مبنای اول (مبناي مختار) حتی غوص هم لازم نبود.
پس ملاحظه فرمودید که طبق این دو مبنا شمول خمس و نصاب و اعتبار نصاب نسبت به چیزی که از عمق رودخانه‎های بزرگ هم استخراج می‎شود، کاملاً واضح و روشن است.
اما طبق دو مبنای دیگر بايد ديد آیا خمس به چیزی که از عمق رودخانه استخراج می‎شود تعلق می‎گیرد یا نه؟
۳. اعتبار مجموع القیدین
مبنای سوم این بود که موضوع خمس عبارت است از ما یخرج بالغوصِ من البحر یعنی اعتبار القیدین. دو عنوانی که در روایات ذکر شده غوص و خروج من البحر است يعني برای اینکه خمس واجب شود، هر دو باید محقق شود. طبق این مبنا به حسب نظر بدوی شامل چیزی که از عمق رودخانه خارج می‎شود، نمی‎گردد؛ چون ملاک بحر است و این از نهر خارج شده است.
۴. اعتبار خروج من البحر
مبنای چهارم این بود که خمس بما یَخرج من البحر متعلق می‎شود ولو لم یکن بالغوص. یعنی فقط باید آن شيء از درون دریا استخراج شود، اعم از اینکه با فرو رفتن در آب باشد یا نباشد. لذا به حسب ظاهر طبق اين مبنا هم شامل ما يخرج من النهر نمي‎شود.
ولی به نظر می‎رسد، در فرض پذیرش این دو مبنا هم می‎توانیم بگوییم خمس به ما یَخرج من النهر العظیم تعلق می‎گیرد؛ چون:
اولاً: عنوان بحر لغتاً و عرفاً بر رودخانه‎های بزرگ هم صدق می‎کند یعنی بحر که در روایات آمده، از نظر معنای لغوی و از نظر عرف هم به دریای اصطلاحی صدق می‎کند و هم به رودخانه‎هایی که خیلی بزرگ‎اند. عرف به اینها دریا می‎گویند. لغت هم به جایی که آب زیاد اجتماع کند ولو جریان داشته باشد، اطلاق بحر می‎کند. پس از باب صدق عنوان بحر بر رودخانه بزرگ می‎توانیم بگوییم حتی طبق مبنای سوم و مبنای چهارم فرقی بین دریا و رودخانه بزرگ از این جهت نیست یعنی همان گونه که خمس به «ما یخرج من البحر» تعلق می‎گیرد، به «ما یَخرج من النهر العظیم» هم تعلق می‎گیرد.
ثانیاً: یک وجه دیگر هم ممکن است اینجا ذکر کنیم و آن اینکه درست است که در روایات عنوان بحر ذکر شده (چه ما یخرج بالغوص من البحر و چه ما یَخرج من البحر). ولی لقائلٍ أن یقول که ما می‎توانیم خصوصیت را از بحر الغاء کنیم. و ما یَخرج من النهر را هم به عنوان موضوع خمس قلمداد کنیم.
البته این احتمال و این وجه در واقع به نوعی کنار زدن مبنای سوم و چهارم است. چون مفهوم این دو مبنا این است که بحر خصوصیت دارد و لذا دیگر شامل نهر نمی‎تواند شود و الغاء خصوصیت نمی‎توانیم بکنیم.
خلاصه بحث
علی ایّ حال در مجموع به نظر می‎رسد، آنچه که ماتن در مسأله چهارم فرمودند که فرقی بین ما یَخرج بالغوص از دریا و از رودخانه بزرگ نیست، علی جمیع المبانی به نوعی قابل قبول است چون بر مبنای مورد نظر ما اساساً قيد بحر مدخلتی ندارد و لذا خمس در چیزی که از آب خارج می‎شود، واجب می‎شود؛ فرقی هم نمی‎کند که آب دریا باشد یا رودخانه و حتی فرقی بین نهر کبیر و صغیر هم نیست؛ یعنی طبق مبنای ما حتی اگر چیزی از رودخانه‎های کوچک هم خارج شود، موضوع وجوب خمس است.
اما طبق این مبنا که غوص فقط معتبر است در وجوب خمس، نه اخراج من البحر، شمول حکم نسبت به ما یَخرج من النهر کاملاً واضح است؛‌ چون عنوان بحر در آن ذکر نشده و فقط غوص ملاک است.
طبق مبنای دوم که احد العنوانین معتبر است (اخراج من البحر،‌ غوص)، هر کدام که محقق شد، خمس واجب می‎شود. وقتی از رودخانه چیزی خارج شود، بالاخره عنوان غوص تحقق پیدا کرده و این برای تعلق خمس کافی است.
مبنای سوم این بود که هم غوص معتبر است و هم خروج من البحر و مبنای چهارم این بود که خروج من البحر فقط معتبر است. طبق این دو مبنا هم گفتیم می‎توانیم ما یَخرج من النهر را موضوع وجوب خمس بدانیم؛‌ به این دلیل که عنوان بحر بر رودخانه‎های بزرگ هم صادق است لغتاً و عرفاً.
لذا به نظر می‎رسد که مشکلی از این جهت وجود ندارد فقط طبق مبنای مختار و مبنای اول و دوم، بدون هیچ تکلّفی و بدون نیاز به هیچ واسطه و کمک می‎توانیم بگوییم ما یَخرج من النهر هم مشمول خمس است اما طبق مبنای سوم و چهارم قهراً باید، با کمک صدق لغوی و عرفی بحر بر نهر، عدم الفرق را اثبات کنیم.
سؤال: در غوص فرقی نمی‎کند که چه مقدار در آب فرو برویم؟ آیا اگر کسی دست خود را در آب فرو ببرد غوص محقق می‎شود؟
استاد: نه! همین مقدار که کسی در عمق آب فرو رود کافیست. ولی اینکه شما کنار حوض بنشینید و دست خود را در آب فرو ببرید کفایت نمی‎کند. معنای غوص این است که خود شخص باید در آب فرو رود. به اینکه شما دست خود را داخل آب ببرید، عنوان "أخذ" صدق می‎کند نه عنوان "غوص".

مطلب دوم
مطلب دوم، شرط تکوّن جواهر در انهار است. این از شروط تعلق خمس است یعنی اگر بخواهد خمس بما یَخرج من النهر الکبیر تعلق بگیرد، مشروط به آن است که آن جوهر در خودِ رودخانه تولید شده باشد؛ تکوّن و تحصل آن به سبب رودخانه باشد و از خارج به آنجا داخل نشده باشد. البته این شرط اختصاص به نهر کبیر ندارد و در مورد بحر هم همین گونه است همان طور که ماتن هم اشاره کرده‎‏اند: «اذا فُرض تکوّن الجواهر فیها کالبحر» یعنی به شرط اینکه جواهر (لؤلؤ و مرجان و…) در خودِ آن رودخانه بزرگ تکوّن پیدا کرده باشد مانند دریا كه دريا هم همین طور است.
حال اساساً چرا این شرط ذکر شده است؟ چرا شرط تکوّن جوهر برای وجوب خمس ذکر شده است؟ چون اگر آن جوهر در بحر یا نهر تکوّن پیدا نکرده باشد، باید بگوییم از خارج به این آب داخل شده مثل این که یک کشتی حامل جواهرات بوده و غرق شده و این جواهرات در عمق آب ریخته شده است. معلوم است که در این فرض، این جواهر مالک دارد. حکم جواهری که از خارج داخل در ماء شده و مالک داشته در مسئله پنجم بیان می‎شود.
«هذا تمام الکلام فی المسأله الرابعة»
بحث جلسه آينده: المسألة الخامسة است که ان شاء الله در جلسه آينده مورد بررسي قرار خواهيم داد.

«الحمد لله رب العالمین»