قال رسول الله(ص): «أفضَلُ العَمَلِ أدوَمُهُ و إن قَلَّ»[۱]
برترین اعمال با دوام ترین و مستمرین اعمال است اگر چه کم باشد.
این حدیث در واقع اشاره دارد به یک سنت الهی. البته این حدیث به مسیر حق و اعمال حق و صالحه اشاره دارد، اما اینکه گفتیم: یک سنت است، بالاخره در مسیر باطل هم استمرار عمل منجر به موفقیت و نتیجه میشود. ما نوعا مبتلا هستیم به بریدگی و تقطیع در کارهایمان، کارهای خیر را با انگیزه و نیت شروع میکنیم، با حرارت در ابتدا وارد کاری میشویم اما کم کم سرد میشویم و آن کار را رها میکنیم، این مشکل در امور درسی و علمی ما حاکم است، در امور اجتماعی ما حاکم است، در رفتار فردی ما این مشکل سیطره دارد. خیلی زود از کاری زده و خسته میشویم. این یک آفت بسیار بزرگی است برای انسان که کارش را نیمه کاره رها کند، کارهایش را در اوقات محدودی انجام دهد، آن کارهای اساسی که سرنوشت و آینده انسان به آن بستگی دارد. اینکه حضرت میفرماید: «أفضَلُ العَمَلِ أدوَمُهُ و إن قَلَّ»؛ میخواهد بگوید: یک کار کوچک اگر استمرار داشته باشد از کار بزرگ غیر مستمر ارزشش بیشتر و بالاتر است، حال این افضلیت هم از حیث آثار دنیوی است و هم از حیث آثار اخروی، فرق هم نمی کند. ما عرض کردم این روایت ناظر به اعمال صالحه است، یک کار کوچک مستمر هم در دنیا نتیجهاش بیشتر است، هم ثواب اخروی آن بیشتر است تا کاری که بزرگ باشد و استمرار نداشته باشد. البته بعضی از کارها ذاتا قابلیت استمرار ندارند، مثل احداث بنا که بعد از احداث بنا تمام میشود، اما اعمالی که قابلیت استمرار دارند مثل نماز اول وقت خواندن و حسن خلق داشتن و صبر و شکیبایی داشتن، اینکه ما در یک موضعی صبر کنیم و بعد دیگر صبرمان تمام شود و جزع و فزع کنیم، روحیه شکر و تواضع، درس خواندن و تلاش علمی. ممکن است کسی در یک مقطع یک تلاش علمی قابل ستایشی انجام دهد ولی بعد آن را رها کند. در روایت دیگری داریم که حضرت علی(ع) میفرماید:«المُداوَمَةَ المُداوَمَةَ فإنَّ اللّه َ لَم يَجعَلْ لِعَمَلِ المُؤمِنينَ غايَةً إلاّ المَوتَ»[۲]؛ المداومه المداومه، پیگیری و استمرار، چرا؟ چون خداوند تبارک و تعالی برای عمل مؤمنین پایانی قرار نداده است مگر موت، یعنی تا وقتی انسان زنده است باید تلاش کند، انسان تا زنده است باید بدود، تا زنده است باید کار کند، «فإنَّ اللّه َ لَم يَجعَلْ لِعَمَلِ المُؤمِنينَ غايَةً إلاّ المَوتَ» این یعنی تلاش و کوشش و خستگی ناپذیری و دوندگی.
با این تنبلیهایی که ما داریم و جامعه ما دارد وضعمان معلوم است، آدم تنبل نه تنها به جایی نمیرسد بلکه آنچه را هم که دارد تضییع میکند، ما عادت داریم که یک موفقیت کوچک که در یکجا پیدا میکنیم، می نشینیم به این موفقیت کوچک خیره میشویم و فکر میکنیم دیگر این پایان کار است و غرق لذت در این موفقیت میشویم. نمیدانیم هر موفقیتی آغاز یک حرکت و تلاش دیگری است. از هر کدام شما سنی گذشته است، واقعا انسان فکر میکند اگر در عمر خود، بیست سال یا ده سال، اگر کاری را روزانه پنج دقیقه برایش وقت صرف کرده باشد، مثل حفظ روایت و یا مطالعه روایتی یا تفسیر یا تاریخ، آنچه که برای ما لازم است، یک حجم وسیعی از اطلاعات و دانش را بدون اینکه فشاری بیاید در ذهن خود داشتیم، ولی برنامههای ما معمولا این طوراست که در عرض دو یا سه روز یا یک هفته میخواهیم همه چیز را یاد بگیریم، در خورد و خوراکمان نیز همینطور است، در رفاقت نیز همینطور است، در همه چیز اینطور هستیم، شل کن صفت کن شدیم، این است که نمیتوانیم ارتفاع بگیریم، مثل اینکه نردبانی گذاشتیم و دائما از آن، یک پله میرویم بالا و یک پله میآییم پایین. عمرمان به همین صورت میگذرد و آخرش هم میبینیم که هنوز به قله نرسیدیم، هر گامی باید مبنای گام بعدی باشد. مفید نبودن، در بین ملت ما بیداد میکند. در احوال بعضی از ملتها نگاه کنید، آنچه از برخی از ملتها گزارش میشود همهاش عیاشی نیست، کار و تلاش است، استفاده از وقت است، بله همه گونه انسان در همهجا پیدا میشود، این کار و تلاش است که ملتها را به قلههای بلند مادی و معنوی میرساند. استعدادهای خوبی وجود دارد که باید از آن استفاده شود. بهانه نیز نباید بیاوریم که گرفتاریم، گاهی انسان دنبال بهانههایی برای تنبلی خودش است، گرفتاری واقعا زیاد است ولی مراقب باشیم که اینها بهانههایی برای تنبلی نباشد.
«والحمد لله رب العالمین»
[۱] مجموعه ورام، ج ۱، ص ۶۳.
[۲] مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۳۰، حدیث ۱۷۷.
نظرات