ضرورت مسائل علم اصول

واقعا کثیری از مباحث در علم اصول دارای آثار عملی می باشند. منتهی آثار عملی از حیث اهمیت متفاوت هستند، اینکه بعضی از حرفها زده می شود که بسیاری از این مباحث ثمره عملی ندارد حرف درستی نیست، درست است ما هم قبول داریم علم اصول در بعضی از جهات تورم کرده، خودش از علم آلی تبدیل شده به علم عالی ولی آن ها که بدون احاطه بر مبانی علم اصول و بدون این که درست این مطالب را دیده باشند برخی از مباحث علم اصول را نفی می کنند واقعا ناشی از کم اطلاعی ایشان است. البته بعضی از حرفها خریدار دارد، مخصوصا زمانی که هیاهوئی در رابطه با این موضوع شود و مطابق ذائقه بعضی از طلبه هایی باشد که دلشان می خواهد راحت تر این مسیرها را طی کنند و به یک مدارج و مدارکی برسند قهرا این مورد قبول هم واقع می شود. اگر قصد از بیان این سخنان اصلاح اشکالات است که قطعا نیز در این زمینه اشکالاتی وجود دارد راهش این نیست. به هر حال قرار نیست ما در یک نقطه متوقف بمانیم و باید روش های خود را اصلاح کنیم و کارهایمان را ارزیابی کنیم و بهتر بشویم تردیدی در این نیست، این یک ضرروت است. ولی راهش این نیست مخصوصا در محیط های علمی با هیاهو و اردو کشی و صدا بلند کردن نمی شود تغییر ایجاد کرد، تحول علمی راه دارد و امور باید در یک مسیری پیش برود تا انشاء الله به یک نتایجی برسد، با این شلوغ بازی ها کاری اصلاح نمی­شود. علی ای حال اینها باید بررسی شود و قدم هایی برداشته شود. گاهی انسان اظهارات و مطالبی را می بیند که مشخص است گوینده نگاه سطحی به آن دارد. هیچ کس نمی گوید ما تا ظهور امام زمان(عج) باید همین مطالب و متون را مطالعه کنیم کما اینکه در گذشته متون دیگری بوده و حالا تبدیل به این متون شده ولی راهش چیست؟ اگر یک سری کتاب ساندویچی درست کنیم و بدهیم طلاب بخورند و سیر شوند مشکل حل می شود. در آینده از این طلبه چه انتظاری هست؟  غایت حوزه این نیست که فقط نیرو برای عقیدتی سیاسی و اقامه جماعت یک اداره تربیت کند. بحث آینده اسلام و آینده حوزه و تفکر ناب و آینده مکتب اهل بیت در تربیت عالمان ربانی است. باید پایه های علمی در این امور تقویت شود ضمنا غافل از مسائل روز نیز نشویم، الان بسیاری از مسائل و شبهات پیرامون ما مطرح است و ما از آن غافلیم و برای آن ها جواب نداریم یا اگر جواب داریم جواب های جذابی نداریم. باید کار زیاد انجام شود. ولی برای به روز شدن و برای کار آیی و موفقیت، معنایش این نیست که پایه مطالب و سنت های فعلی را سست کنیم و با تیشه این ریشه ها را قطع کنیم. مثل این مدارس سفیران هدایت که چهار سال یک کسی می آید از هر گوشه ای یک چیزی می­گیرد و بعد به عنوان روحانی وارد جامعه می شود در حالیکه نمی تواند انتظارات مردم را بر آورده کند. به هر حال راه این نیست البته قصد انگیزه خوانی و اتهام زدن ندارم بلکه می­خواهم بگویم این ها یک موجی است که اثر محدودی دارد و چون بد عمل می شود حتی کسانی را که دغدغه اصلاح امور را دارند نیز خلع سلاح می کند.  اگر کسی حرف اشتباهی می زند یا راه را اشتباه می رود باید اشکالش را بیان کرد.

دغدغه ای که رهبری درباره حوزه دارند با آن چه که این ها دارند تعقیب می کنند سازگاری ندارد. این ها نه توان علمی دارند نه از عهده این کار بر می آیند.

صحبت های این گروه  را شما بروید گوش بدهید من نوار های ایشان را بعضا گوش کردم برای این که می­خواستم ببینم واقعا چه می گویند. واقعا در بعضی از مسائل معلوم است که نه مطالب را دیده و نه خوانده اند ایشان دو سال یا سه سال سطح را خوانده سابقه خیلی ضعیفی است. اگر مدرسی که بیست سال تدریس کرده و استخوان خورد کرده و گرد و خاک این مدرس ها را خورده و می­داند شیخ چه گفته، اینها یک گروهی بشوند و با این سابقه قصد اصلاح داشته باشند معقول و قابل قبول است.

طلبه ها آن قدر مشکلات مالی دارند، این اصلا قابل اغماض نیست من خودم با بسیاری از آن ها ارتباط دارم، اصلا در اولیات زندگی مانده اند، حال کسی که در این مسائل مانده می­خواهیم یک حجم وسیعی از برنامه ها را برایش تعریف می کنیم به قول معروف یک حوضی درست کردیم که عمقش کم شده ولی عرضش زیاد شده است یک سری محفوظات در ذهن طلاب جا می دهیم در حالی که خروجیش بی فائده است. البته قدم های زیادی برداشته شده ولی می­خواهم عرض کنم این مصلح باید کسی باشد که وقتی علم اصلاح را بلند میکند خودش مقبول باشد، بنیه علمی داشته باشد. امام(ره) وقتی در حوزه علم اصلاح امور را بلند کرد و سال چهل فریاد مخالفت با رژیم سلطنت را بلند کرد یک مرجع تقلیدی بود که هیچ کسی در تدینش، تقوایش، تقدسش، ولایتش تردیدی نداشت چنین کسی که پشتوانه ای قوی داشته وارد این عرصه شد. لذا او می تواند بقیه را با خودش همراه کند و اثر گذار باشد اما فرض کنید بنده در حوزه فریاد بزنم، حوزه این نقص ها را دارد. خب راه حلش چیست؟آیا راهش این است که من دویست نفر بردارم از این طرف به آن طرف بروم و سر و صدا کنم مسائل را پیش ببرم. این نهایتش تبدیل می­شود به مخالفت های شدید ارکان حوزه با این حرکت و اصلا آن کسانی که دغدغه اصلاح دارند را نیز خلع سلاح می کند . من نمی خواهم بگویم که فرصتها را از دست ندادیم از اول انقلاب تا حالا فرصت های بسیاری را از دست دادیم خیلی اوقات حرف زدیم و عمل نکردیم. الان نیز یک چنین وضعی داریم، معمولا تا مسئله ای مطرح می شود در مورد آن هیاهو می­شود، بعد که هیاهو می­خوابد اهمیت آن مسئله نیز از بین می رود. اصلاح نظام درسی حوزه یک مسئله دراز مدت است و باید طی یک برنامه چندین ساله انجام شود. این موج های یک موج های سطحی است. از امام سوال می کردند که با کدام سرباز قصد تغییر رژیم شاه را داری؟ امام می­گفت: سرباز های ما در گهواره هستند. اما یک عده از تندروها طرف دار ترور بودند و جامعه نیز این را می پسندید، اما عاقبت چه شد؟ به هر حال این امور احتیاج به فکر، برنامه و همت دارد و باید بر اساس خرد جمعی صورت پذیرد.