حقیقت ایمان

امام صادق (ع) می‏فرمایند: «لَا يَكُونُ‏ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى‏ يَكُونَ‏ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا يَكُونُ‏ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يَكُونَ عَامِلاً لِمَا يَخَافُ وَ يَرْجُو»[۱]؛ عبد مؤمن نمی‏شود و ایمان در قلب او مستقر نمی‏گردد مگر اینکه دو خصوصیت داشته باشد: هم خوف در او باشد و هم رجاء. اگر کسی خائف و راجی بود، این نشانه ایمان است. خوف از چه چیزی؟ و رجاء به چه چیزی؟ این را به استناد یک کلامی از امیرالمؤمنین (ع) عرض خواهم کرد اما ادامه حدیث این است: «وَ لَا يَكُونُ‏ خَائِفاً رَاجِياً»؛ و نمی‏توانیم بگوییم شخص خائف و راجی است مگر اینکه عامل باشد نسبت به چیزی که از آن می‏ترسد و نسبت به آن امید و رجا دارد.

پس ایمان متوقف بر خوف و رجا شد و خوف و رجا در صورتی تحقق پیدا می‏کند که شخص عامل باشد به آنچه که از آن خوف دارد و نسبت به آن رجا دارد. حال از چه چیزی باید ترسید و به چه چیزی باید امید داشت؟ این مطلب را امیر المؤمنین (ع) فرمودند: «لَا تَرْجُ إِلَّا رَبَّكَ؛ لَا تَخَفْ‏ إِلَّا ذَنْبَكَ‏»[۲]؛ از هیچ چیزی نترس مگر از گناه خودت و به هیچ کس و هیچ چیز امید نداشته باش مگر خدای خودت. این نکته بسیار مهمی است اگر می‏خواهیم ببینیم درجه ایمان ما چقدر است و واقعاً مؤمن هستیم یا نه و آیا ایمان قلبی داریم یا نه، ببینیم این میزان و ملاک و معیار تا چه حد در ما محقق شده. خیلی از اوقات افراد با خودشان این دغدغه و درگیری ذهنی را دارند و می‏خواهند خودشان را بسنجند و ببینند وضعشان در این عالم و نزد پروردگار چگونه است و چه ارزش و قمیتی دارند.

این سؤال در ذهن خیلی‏ها پیش می‏آید که نمره ما الان چند است؛ انسان خودش می‏تواند با آنچه که از ائمه معصومین (ع) رسیده بفهمد که نمره‏اش چند است. در روایات معیارها و ملاک‏های زیادی ذکر شده که اگر ما آنها را کنار خودمان قرار دهیم می‏توانیم خودمان را با آن ارزیابی کنیم و ببینیم نمره ما چند است. یکی از آن نشانه‏ها در همین روایت ذکر شده است. می‏خواهیم ببینیم آیا واقعاً ایمان داریم یا نداریم؟ باید ببینیم آیا خوف و رجا در ما هست یا نه. اگر خوف رجا داریم از چه کسی و از چه چیزی است و میزانش چقدر است و چه مقدار در ما اثر می‏گذارد. آیا نسبت به گناه خوف داریم یا نه. هر چه خوف ما از گناه بیشتر باشد ایمان ما قوی‏تر است. آیا به غیر از خدا به کسی امید داریم یا خیر؟ آن مقداری که برای دیگران در زندگی حساب باز می‏کنیم برای خدا حساب باز می‏کنیم؟ آن مقداری که به دیگران امید داریم، به خدا امیدوار هستیم یا نه و چه مقدار در زندگی ما اثر می‏گذارد؟

«لَا يَكُونُ‏ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى‏ يَكُونَ‏ خَائِفاً رَاجِياً»؛ پس ایمان متوقف بر خوف و رجا شده و خوف و رجا در انسان به این است که انسان عامل باشد، نه اینکه در زبان بگوید من فقط به خدا امید دارم و فقط از گناه خودم می‏ترسم. نمی‏گوید از خدا بترس.  روایتی هم که از امیرالمؤمنین (ع) خواندیم می‏گوید: «لَا تَخَفْ‏ إِلَّا ذَنْبَكَ‏»؛ جز از گناه خودت نترس. اگر می‏خواهی بترسی از گناهت بترس و به خدا امید داشته باشد. ما چه مقدار به این مطلب، عامل هستیم؟ عمل باید کنیم «لِمَا يَخَافُ وَ يَرْجُو» و عمل به ما یخاف این است که انسان مراقبت بر گناه کند. کسی که مراقبت بر گناه کند معلوم می‏شود که برای خدا در زندگی خود حساب باز کرده است. ناظر و بیننده‏ای را می‏بیند که در همه آنات مراقب اوست. نه تنها مراقب افعال او بلکه مراقب خطورات ذهنیه او هم هست. مراقب همه حالات انسان هم هست. ببینیم چقدر در مورد رجاء به خدا عامل هستیم؟ چقدر به فضل و رحمت خداوند امید داریم و امیدمان به خدا به عنوان مسبب الاسباب و علة العلل در مقابل وسائط (اگر واسطه باشند) اخیره ضعیفه چقدر است؟ آیا به مسبب الاسباب بیشتر امیدواریم یا به آن امور اعدادی که سببیت هم ندارند؟

به هر حال این نشانه، نشانه‏ای است که می‏تواند به ما کمک کند که درجه ایمان خود را با آن بسنجیم. إن شاء الله خداوند به ما توفیق دهد که اهل خوف و رجا باشیم.

[۱]. بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۳۹۲، حدیث ۶۱.

[۲]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص ۵۱۷، حدیث ۹۳۶۰ و ۹۳۶۱.