جلسه دوم – مقدمه دوم و سوم: تعریف خمس و وجوه تشریع خمس

جلسه ۲ – PDF

جلسه دوم

مقدمه دوم و سوم: تعریف خمس و وجوه تشریع خمس

۱۳۹۲/۰۶/۲۵

عبارت تحریر:

در ابتدای بحث قبل از شروع مسائل لازم است متن کتاب تحریر را بخوانیم و به نکاتی که در آن وجود دارد اشاره کنیم:

در این مقدمه چند سطری، امام (ره) به چند مطلب اشاره می­کنند: یکی معنای خمس که اصلاً خمس اصطلاحاً به چه معنی است و دوم فلسفه تشریع خمس و اینکه چرا خداوند تبارک و تعالی خمس را برای پیامبر (ص) و ذریه او قرار داد و مطلب سوم هشدار به کسانی که منع از خمس می­کنند و خمس نمی­دهند.

ایشان در رابطه با معنای خمس می­فرماید:

«و هو الذی جعله الله تعالی لمحمد (ص) و ذریته کثر الله نسلهم المبارک» این مطلب اولی است که در مورد خمس بیان می­کنند.

مطلب دوم این است: «عوضاً عن الزکاة التی هی من اوساخ ایدی الناس اکراماً لهم» چرا خداوند این حق مالی را برای پیامبر و ذریه پیامبر (ص) قرار داده؛ بجای زکات که از چرک دست مردم است (اوساخ ایدی الناس) این بجای زکات برای پیامبر قرار داده شده است هم چنین «اکراماً لهم» که این جهت دوم است یعنی هم «عوضاً عن الزکاة» و هم «اکراماً لهم».

مطلب سوم هم این عبارت است: «و من منع منه درهماً کان من الظالمین لهم و الغاصبین لحقهم» کسی که از خمس منع کند و خمس ندهد ولو به اندازه یک درهم، در حق پیامبر و ذریه پیامبر(ص) ظلم کرده و در واقع حق آنها را غصب نموده است.

بعد چند روایت در این رابطه نقل می­کنند: «فعن مولانا الصادق (ع) إن الله لا اله الا هو لما حرم علینا الصدقة انزل لنا الخمس فالصدقة علینا حرامٌ و الخمس لنا فریضةٌ و الکرامةُ لنا حلالٌ».

از امام صادق (ع) نقل شده که حضرت می­فرماید: خداوند تبارک و تعالی از آنجا که صدقه را بر ما حرام کرد برای ما خمس قرار داد پس صدقه بر ما حرام است ولی خمس برای ما یک فریضه است و کرامت نسبت به ما و دادن خمس به ما حلال است یعنی دادن خمس یک نوع کرامت و تکریم نسبت به پیامبر و ذریه پیامبر است.

«و عنه (ع) لایعذر عبدٌ اشتری من الخمس شیئاً أن یقول یا ربّ اشتریه بمالی حتی یأذن له اهل الخمس» اگر کسی چیزی از خمس بخرد و بعد بخواهد عذر بیاورد که من این شیئ را خریدم تا بعد از اهل خمس اجازه بگیرم، عذر او قابل قبول نیست.

«و عن ابی جعفر (ع) لایحل لأحد أن یشتری من الخمس شیئاً حتی یصل الینا حقنا». این روایت هم از امام باقر (ع) است که مضمون آن عدم جواز خرید چیزی است که خمس است تا زمانی که حق صاحبان خمس را ادا کند.

این عبارات امام (ره) تقریباً همان عباراتی است که مرحوم سید در ابتدای کتاب خمس آورده­اند فقط مرحوم سید یک جمله­ای را اضافه دارند که ما این را در متن تحریر نمی­بینیم آنجایی که امام فرمود «و من منع منه درهماً کان من الظالمین لهم و الغاصبین لحقهم» این عبارت عیناً در کتاب عروة هم آمده لکن مرحوم سید اضافه کرده: «بل من کان مستحلاً لذلک کان من الکافرین» امام می­فرماید کسی که خمس ندهد ظالم نسبت به اهل بیت (ع) و غاصب حق آنهاست و دیگر سخن از انکار و اینکه “اگر کسی خمس را انکار کند، موجب کفر است” به میان نیاورده اما مرحوم سید می­فرماید کسی که خمس را برای خود حلال بداند و آن را انکار کند، از کافرین است. منع مربوط به مقام عمل است و مستحلّ مربوط به اعتقاد و فکر است؛ اگر کسی عملاً خمس ندهد این ظلم و غصب حق اهل بیت کرده و اگر کسی اعتقاد به خمس نداشته باشد، کافر است.

این محصل جمله­ای است که به عنوان مقدمه در کتاب تحریر ذکر شده است.

این مطالب به ضمیمه بعضی مطالب دیگر در مقدمه بحث باید بیان شود. یک مطلب قبلاً بیان شد.

مقدمه دوم: تعریف خمس

در مورد معنای لغوی خمس بحثی نیست؛ معنای خمس از نظر لغت معلوم است که منظور یک پنجم است اما از نظر اصطلاح تقریباً با تفاوت­هایی که در عبارات وجود دارد همه همین را بیان کرده­اند مثلاً مرحوم صاحب جواهر تعبیرشان این است: «هو حق مالیٌّ جعله الله مالک الملک علی عباده فی مال مخصوص له و لبنی هاشم الذین هم رؤسائهم و اهل الفضل و الاحسان علیهم» خمس در اصطلاح عبارت است از یک حق مالی که خداوند تبارک و تعالی به عنوان مالک این عالم آن را به نفع پیامبر و خاندان پیامبر در اموال بندگان خودش قرار داده است.

اینجا یک نکته­ای وجود دارد که بعد عرض خواهیم کرد و آن اینکه خداوند مالک است و حق را قرار داده این به چه عنوان است؛ این ملکیت حقیقی است یا از باب حق تصرف است. اما حال در مقام تعریف خمس آنچه که ارکان این تعریف محسوب می­شود این است که این یک حق است؛ وقتی می­گوییم حق باید بحث کنیم که آیا این به معنای این است که صاحبان خمس فقط حق دارند نسبت به این مال یا مالک این مال می­شوند؟ آیا ملکیت حقیقی نسبت به مقدار خمس پیدا می­کنند یا فقط این یک حقی در تصرف است؟ دوم اینکه خداوند این را قرار داده است و سوم موارد و مصارف آن است.

در تعریف خمس خیلی جای بحث ندارد و برخی از نکات آن در مطلب دوم و سوم مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ اما اجمالاً معنای خمس این است: خمس یک حق مالی که خداوند قرار داده برای پیامبر و ذریه پیامبر (ص) و بعضی از اصناف دیگری که در آیه ۴۱ سوره انفال آمده است.