تفسیر – جلسه سی و ششم – آیه ۴۵ _ ارتباط آیه با آیات قبل _ مفردات آیه _  بخش اول: «استعینوا بالصبر و الصلوۀ» _ مطلب اول: مخاطب «استعینوا»    

جلسه ۳۶ – PDF

جلسه سی و ششم 

آیه ۴۵ _ ارتباط آیه با آیات قبل _ مفردات آیه _ بخش اول: «استعینوا بالصبر و الصلوۀ» _ مطلب اول: مخاطب «استعینوا»

۱۴۰۰/۱۰/۲۷

آیه ۴۵

در آیه ۴۵ خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَأنها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ»؛ استعانت بجویید به صبر و نماز، و صلاۀ بنابر قولی یا استعانت بنابر قول دیگری، بسیار بزگ و سخت است مگر بر اهل خشوع.

ارتباط آیه با آیات قبل

این آیه به دنبال آیات قبل در حقیقت عالمان یهود و توده های بنی اسرائیل را دعوت می‌کند به استعانت به صبر و نماز. در آیات قبلی برخی از تکالیف برای آن‌ها بیان شده بود در قالب امر و نهی. مثلا «لا تَشتَروا بآیاتی ثَمَناً قلیلاً»، یعنی اینکه آیات خدا را به ثمن بخس نفروشید. یا اینکه خود را فراموش نکنید. یا «أ تأمرونَ الناس بالبِرّ و تَنسَونَ أنفُسَکُم».
به هر حال در چند آیه قبل مجموعه ای از تکالیف را خطاب به یهود اعم از توده های آن‌ها و عالمانشان بیان کرده بود. لکن در این آیه بواسطه دشواری که در آن تکالیف به نظر می‌رسد، دستور به استعانت و کمک گرفتن از صبر و نماز می‌دهد.
پس علت اینکه امر به استعانت کرده، برای این است که عمل به آن تکالیف به نظر سخت و دشوار است و نیازمند عون و مساعدت و کمک است. لذا خداوند میفرماید برای اینکه از دشواری آن تکالیف کاسته شود، استعانت و طلب عون و کمک داشته باشید و اینکه به چه چیزی استعانت داشته باشد، صبر و نماز. البته طبق یک احتمال میفرماید استعانت کار بزرگی است و سخت است که کسی بخواهد به این دو استعانت بجوید، مگر اینکه کسی اهل خشوع باشد. بعدا توضیح بیشتری خواهیم داد و فعلا به صورت اجمالی داریم بیان می‌کنیم. بنابر احتمال دیگر «انها» برمی‌گردد به صلاۀ، یعنی نماز.
پس از نظر ارتباط این آیه می‌توان گفت این یک راهی است برای توانمند شدن برای اتیان به تکالیف دشواری که قبل از آن خداوند تبارک و تعالی بیان کرده اند.
در ادامه یعنی آیه ۴۶ هم مرتبط با این آیه است و بعدا خواهیم گفت که خداوند تبارک و تعالی در آیه ۴۶ خاشعین را توصیف می‌کند که چه کسانی هستند، «الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ».

مفردات آیه

طبق معمول یک توضیح اجمالی درباره مفردات این آیه می‌دهیم.

۱. «استعانت»

یکی از واژه هایی که در این آیه تا حدودی نیازمند توضیحی اجمالی هستند «استعانت» است.
استعانت در حقیقت به معنای طلب عون و کمک است. کسی که نیازمند است، کمک میطلبد و الا اگر کسی نیاز نداشته باشد، دلیلی برای کمک کردن نیست. پس استعانت یعنی طلبُ العون. این هم در جایی که نیازمندی محدود وجود دارد و هم در جایی که نیازمندی مطلق است کاربرد دارد، هم در فقر مطلق و هم در فقر نسبی انسان نیازمند کمک است. اگر فقر نسبی ملازم با استعانت است، فقر مطلق به طریق اولی نیازمند استعانت است. طبیعتا در اینجا انسان باید استعانت بجوید. معنای صبر هم معلوم است و توضیح خاصی نیاز ندارد.

۲. «صلوۀ»

در مورد صلاۀ دو دیدگاه وجود دارد:
۱. برخی معتقدند صلاۀ در اینجا به معنای لغوی آن یعنی دعا است. اینکه خداوند میفرماید: «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ»، یعنی استعینوا بالصبر و الدعا. شاید صبر و دعا بیشتر مناسب باشند، مخصوصا با توجه به اینکه مخاطب این آیه هم یهود و عالمان آن‌ها هستند. بالاخره آن‌ها معنای صبر را میفهمیدند. برای آن‌ها استعانت به صبر هم غیر عادی به نظر نمی‌رسید. اما صلاۀ اگر بخواهد حمل شود بر معنای اصطلاحی یعنی اعمال مشتمل بر اجزا و شرایط خاص، ممکن است جای این شبهه باشد که چگونه ممکن است خداوند تبارک و تعالی کسانی را که منکر رسالت پیامبر بودند، مأمور به صلاۀ به این نحو خاص بکند. لذا برخی بر این عقیده اند که صلاۀ در این آیه به معنای دعا است و این هم وجه ترجیح آن است.
۲. اما اکثر مفسرین بر این باور اند که مقصود از صلاۀ، نماز است. یعنی آنچه که در بین مسلمانان رایج است و خداوند دارد میفرماید: به این نماز استعانت بجویید. وجهی هم که می‌توان برای آن ذکر کرد، این است که اکثر قریب به اتفاق موارد استعمال صلاۀ در قرآن به همین معنا است. یعنی خیلی کم در قرآن صلاۀ به معنای دعا به کار رفته. لذا با توجه به غلبه ای که استعمال صلاۀ در این معنا دارد، و قرینه بر خلافش نیست، این را حمل می‌کنیم بر معنای متعارف. اینکه کدام یک از این دو به واقع نزدیک تر است و حق است را در ادامه بحث تفسیری مطرح خواهیم کرد.

۳. «خشوع»

واژه دیگری که تا حدودی نیاز به بیان دارد، لفظ «خشوع» است.
خشوع یعنی حالت تسلیم، پذیرش و عبودیت واقعی و قلبی در مقابل دیگری. احساس رقیت، تسلیم، کوچکی در برابر دیگری و آنهم به عنوان امری درونی. خشوع در مقابل خضوع است، خضوع هم همین است، منتهی مربوط به ظاهر است. یعنی اعضای جوارحی انسان وقتی در مقابل دیگری کارهایی می‌کند که این حالت رقیت و تسلیم و بندگی و نرمی و تواضع نشان داده می‌شود، تعبیر خضوع به کار برده می‌شود. همین حالت اگر به اعضای جوانحی مربوط باشد، به امور قلبی مربوط باشد می‌شود خشوع. لذا چه بسا انسان در مورد خضوع بتواند ریا کند، اما در خشوع ریا راه ندارد، چون امری قلبی است. کسی ممکن است برای ریا خودش را خاضع نشان دهد، چون حالاتی که در اعضا و جوارح او پیش می‌آید، می‌تواند به حسب ظاهر این حالت را در او نشان دهد. اما در خشوع که امری قلبی است دیگر ریا معنا ندارد. بالاخره یا هست و یا نیست. یا به حسب قلبش این حالت در او وجود دارد یا ندارد. دوگانگی نبودن به حسب واقع و بودن به حسب ظاهر در مورد امور قلبی دیگر معنا ندارد. امر دایر می‌شود بین وجود و عدم.
بعد از اینکه معنای اجمالی آیه را ذکر کردیم و بعد از معلوم شدن ارتباط این آیه با آیات قبل و تبیین واژه ها، بحثی که در این آیه وجود دارد را عرض کنیم.
این آیه مشتمل بر دو بخش است، یکی امر به استعانت به صبر و صلاۀ است، و دیگری هم «وَأنها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ». البته آیه بعد هم که توصیفی درباره خاشعین دارد، ارتباط این دو آیه را کاملا معلوم می‎کند.

بخش اول: «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ»

مطلب اولی که در بخش اول باید طرح کنیم، این است که مخاطب امر به استعانت چه کسانی هستند. میفرماید: «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ»؛ امر به استعانت می‌کند که استعانت بجویید، حال چه کسانی باید استعانت بجویند؟
مطلب اول: مخاطب «استعینوا»
دو قول در اینجا وجود دارد:

قول اول

مؤمنان به پیامبر و رسول او مخاطب اند. یعنی خداوند میفرماید که ای مؤمنان به رسول خدا، شما به صبر و صلاۀ استعانت بجویید، دلیلشان هم این است که اگر بخواهد مخاطب این امر یهود باشد، آن‌ها منکر صلاۀ اند، آنوقت خداوند چطور می‌خواهد آن‌ها را امر به صلاۀ کند؟ و نیز منکر صبر اند، منتهی صبر علی دین محمد (ص). صبر بر چه چیزی کنند؟ صبر به خاطر دین پیامبر کنند و آن‌ها این را هم قبول ندارند، پس این‌ها نه صلاۀ را قبول دارند و نه صبر را، آنگاه چگونه ممکن است خداوندبه این‌ها امر کند «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ»؟ لذا چاره ای نیست جز اینکه مخاطب «استَعینوا» را مؤمنان به رسول خدا بدانیم. یعنی اینجا خداوند دارد می‌گوید ای مؤمنان «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ».
إن قلت: ممکن است اشکالی در اینجا پیش بیاید که این چگونه ممکن است؟ تا به حال همه خطاب ها متوجه به یهودیان بود، توده ها و عالمان آن‌ها، مانند آیه قبل که فرمود: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» و همچنین آیات قبل. آنوقت در اینجا امر بر‌گردد از آن‌ها و متوجه مسملمانان ‌شود؟
قلت: این گروه پاسخ می‌دهند که هیچ محذوری برای تغییر خطاب و توجه به گروهی غیر از یهود وجود ندارد.

قول دوم

در مقابل، جمعی معتقدند مخاطب این آیه بنی اسرائیل اند و اینکه بخواهیم خطاب را از بنی اسرائیل منصرف به مؤمنان به پیامبر کنیم، بر خلاف ظاهر آیه است و مخالف نظم موجود در آیه است. یعنی تا به الان خطاب به آن‌ها بود، الان یکباره تغییر کند. در ادامه هم مطالبی داریم که به نوعی مبعّد این‌ قول است. پس دلیل این قول این است که تغییر خطاب بر خلاف ظاهر آیه است.
إن قلت: ممکن است در اینجا اشکال شود که چطور در حالی که این‌ها منکر نماز اند و صبر بر دین پیامبر هم مورد پذیرش این‌ها نیست و صبر در این چارچوب را قبول ندارند، خداوند به این‌ها امر کند که استعانت به صبر و صلاۀ داشته باشید؟
قلت: چه کسی گفته که این‌ها منکر صبر و صلاۀ اند؟ اولا صبر فی نفسه امری است که عندَ العقلاء نیکو شمرده می‌شود و صبری که در آیه آمده، صبر علی دین محمدٍ ندارد بلکه مطلق آمده. این یک امر عقلایی است، همه عقلا صبر را نیکو و حسن می‌دانند.
نماز هم به طور کلی مورد انکار نیست چون صلاۀ در اینجا در حقیقت به عنوان یک وسیله و راهی است برای توجه به خداوند تبارک و تعالی و این قدر مشترک بین آن‌ها و مسلمانان است. نماز آن‌ها با مسلمانان فرق داشته و در این تردید نیست. اما قدر جامعی بین نماز آن‌ها و مسلمانان وجود دارد و آن اینکه هر دو ذکر خدا و یاد خدا محسوب می‌شوند و باعث می‌شود توجه انسان ازغیر خدا به سوی خدا جلب شود. لذا مشکلی از این جهت نیست که چطور ممکن است خداوند آن‌ها را امر کند به چیزی که منکر اند. آن‌ها نه منکر صبر اند و نه منکر صلاۀ، چون صلاۀ در اینجا در واقع عنوانی است که اشاره به قدر مشترک بین همه ادیان دارد، منتهی کیفیت این‌ها متفاوت بوده.

برچسب‌ها:, , ,