جلسه چهل و نهم – امر اول: عنوان بحث

جلسه ۴۹ – PDF

جلسه چهل و نهم

امر اول: عنوان بحث

۱۳۹۲/۱۰/۱۶

خلاصه جلسه گذشته:

عرض کردیم در ابتدای بحث صحیح و اعم لازم است اموری را به عنوان مقدمه مورد بررسی قرار دهیم، چون برخی دوستان جلسه قبل حضور نداشتند، خلاصه بحث را بیان می‏کنیم. امر اول درباره عنوان این بحث است که ما چه عنوانی را برای این بحث انتخاب کنیم، قهراً عنوان بحث باید یک عنوان جامع باشد که در برگیرنده همه آراء و انظار مربوط به آن بحث باشد. گفتیم سه عنوان در رابطه با بحث صحیح و اعم مطرح شده؛ عنوان اول که مشهور از قدما تا زمان محقق خراسانی بیان کرده‏اند این بود که: «انّ الفاظ العبادات و المعاملات هل هی موضوعةٌ بازاء خصوص الصحیحة او الاعم؟»؛ آیا الفاظ عبادات و معاملات برای خصوص صحیح وضع شده‏اند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟ مرحوم آخوند عنوان دیگری را برای این بحث ذکر کرد و فرمود: «ان الفاظ العبادات و المعاملات اسامٍ للصحیح منها او للاعم؟»؛ آیا الفاظ عبادات و معاملات اسم برای عبادات و معاملات صحیح هستند یا اسم برای اعم از صحیح و فاسدند؟ ایشان به جای کلمه «موضوعة» کلمه «اسامٍ» را بکار برد. عنوان دیگری که بکار برده شده این است که: «ان الاصل فی استعمال الشارع لالفاظ العبادات و المعاملات هل هو خصوص الصحیح او الاعم»؛ اصل در استعمالات شارع برای الفاظ عبادات و معاملات استعمال این الفاظ در خصوص صحیح است یا اصل، استعمال این الفاظ در اعم از صحیح و فاسد است؟

برای این که حق در مسئله و وجه عدول محقق خراسانی از تعبیر مشهور و همچنین وجه عدول گروه سوم از تعبیر محقق خراسانی معلوم شود باید عناوین فوق مورد بررسی قرار گیرد.

عرض کردیم نسبت به آنچه مشهور گفته‏اند که عنوان بحث عبارت است از: «انّ الفاظ العبادات و المعاملات هل هی موضوعة بازاء خصوص الصحیحة او الاعم؟» اشکالاتی ایراد شده است. اشکال اول این بود که قرار دادن عنوان بحث به این بیان مستلزم آن است که به طور کلی قائلین به عدم ثبوت حقیقت شرعیه از دایره نزاع صحیحی و اعمی خارج شوند چون این عنوان بحث می‏کند از اینکه الفاظ عبادات و معاملات برای چه چیزی وضع شده‏اند، آیا برای عبادات و معاملات صحیح وضع شده‏اند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟ در حالی که منکر حقیقت شرعیه می‏گوید اصلاً وضعی وجود ندارد تا ما بحث کنیم آیا این الفاظ برای صحیح وضع شده‏اند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟ منکر حقیقت شرعیه اساساً وضع را انکار می‏کند و می‏گوید نه تعییناً و نه تعیّناً وضعی وجود ندارد بلکه معتقد است الفاظ عبادات و معاملات برای همان معنای لغویِ خود وضع شده‏اند و شارع به کمک قرینه و مجازاً این الفاظ را در عبادات یا معاملات استعمال کرده، پس استعمال شارع لفظی مثل «صلوة» را در عبادت مخصوصه یک استعمال مجازی است و اصلاً حقیقت شرعیه‏ای وجود ندارد؛ چون شارع به کمک قرینه از لفظ «صلوة» عبادت مخصوص را اراده کرده است لذا منکر حقیقت شرعیه هم که معتقد است شارع الفاظ را مجازاً در عبادات و معاملات استعمال کرده در دایره نزاع صحیحی و اعمی داخل است، یعنی خودِ قائلین به استعمال مجازی هم ممکن است صحیحی باشند یا اعمی. درست است ما عرض کردیم منکر حقیقت شرعیه هم می‏توانند در این بحث داخل شوند، یعنی کسانی که قائل‏اند شارع الفاظ عبادات و معاملات را مجازاً در معانی شرعی استعمال کرده می‏توانند در دایره نزاع صحیحی و اعمی داخل شوند ولی عنوانی را که مشهور ذکر کردند نمی‏توان برای این بحث قرار داد چون کسی که می‏گوید استعمال مجازی است اساساً وضع را قبول ندارد و معتقد است شارع وضع خاصی ندارد لذا نمی‏توان عنوان بحث را طبق نظر مشهور قرار داد و گفت: الفاظ عبادات و معاملات برای عبادات و معاملات صحیح وضع شده‏اند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟ و در عین حال بگوییم این عنوان شامل منکرین حقیقت شرعیه هم می‏شود. درست است که گفتیم این نزاع شامل همه افراد می‏شود ولی مشکل این است که عنوانی را مشهور ذکر کرده‏اند نمی‏توان عنوان بحث قرار داد.

اشکال دوم:

عنوانی که مشهور قائل شده‏اند شامل قول به وضع الفاظ عبادات و معاملات به وضع تعیّنی نمی‏شود. در بحث حقیقت شرعیه بعضی قائل‏اند شارع لفظ «صلوة» را به وضع تعیینی برای عبادت مخصوصه جعل نکرده، یعنی این گونه نبوده که مثلاً رسول اکرم (ص) مردم را در مسجد جمع کند و بفرماید: «ایها الناس وضعتُ لفظ الصلوة لهذه العبادة» ولی به نحو وضع تعیّنی لفظ «صلوة» کم‏کم در معنای عبادت مخصوصه تعیّن پیدا کرده یعنی نخست شارع لفظ «صلوة» که به معنای دعا بود را در عبادت مخصوص به کمک قرینه استعمال کرده ولی کم‏کم در اثر کثرت استعمال نیاز به قرینه هم بر طرف شد لذا این الفاظ به وضع تعیّنی برای معانی مخصوص وضع شده‏اند.

مستشکل می‏گوید: اگر ما موضوع بحث را عنوانی قرار دهیم که مشهور ذکر کرده‏اند که «الفاظ العبادات و المعاملات هل هی موضوعةٌ بازاء خصوص الصحیحة او الاعم؟» این عنوان شامل قول به وضع الفاظ عبادات و معاملات به وضع تعیّنی نمی‏شود؛ چون وضع تعیّنی اساساً وضع نیست و وضع منحصر در وضع تعیینی است و وضع تعیّنی یک نحوه اختصاص لفظ به معنی است و اصلاً وضع نیست. این اشکال را امام (ره) ایراد کرده است.

بررسی اشکال دوم:

به نظر می‏رسد این اشکال طبق مسلک مشهور وارد نیست، چون امام (ره) وضع تعیّنی را وضع نمی‏داند- ما هم در بحث اقسام وضع نظر امام (ره) را اختیار کردیم و گفتیم حقیقت این است که وضع تعیّنی وضع نیست لذا تقسیم وضع به تعیینی و تعیّنی را نپذیرفتیم و گفتیم وضع یک قسم بیشتر ندارد و آن هم وضع تعیینی است- لذا این اشکال فقط طبق مبنای ایشان که وضع تعیّنی را وضع نمی‏داند وارد است ولی طبق مبنای مشهور که وضع تعیّنی را هم قسمی از اقسام وضع می‏دانند این اشکال وارد نیست و عنوانی که مشهور ذکر کرده‏اند قول به وضع تعیّنی را هم شامل می‏شود چون مشهور وضع تعیّنی را پذیرفته و آن را هم از اقسام وضع محسوب کرده‏اند.

اشکال سوم:

عنوانی را که مشهور برای بحث صحیح و اعم ذکر کرده‏اند قول منسوب به باقلانی را هم شامل نمی‏شود در حالی که نظریه باقلانی هم در دایره نزاع صحیحی و اعمی داخل است.

نظر باقلانی این است که به طور کلی اساساً الفاظ عبادات و معاملات که در شرع وارد شده نه به نحو حقیقت شرعیه است که شارع این الفاظ را برای معانی خاص تعییناً یا تعیّناً وضع کرده باشد و نه شارع این الفاظ را مجازاً در این معانی استعمال کرده، یعنی نه شارع لفظ «صلوة» را برای عبادت مخصوص وضع کرده و نه با کمک قرینه از این لفظ عبادت مخصوص را اراده کرده، یعنی این طور نیست که «صلوة» هم مثل «اسد» که به کمک قرینه «یرمی» در «رأیتُ اسداً یرمی» بر رجل شجاع دلالت می‏کند به کمک قرینه بر عبادت مخصوص دلالت کند پس استعمال شارع نه از قبیل حقیقت شرعیه است نه از قبیل مجاز بلکه همه الفاظ در معانی لغویِ خود استعمال شده ولی در کنار آنها قرینه‏ای قرار داده شده که آن قرینه معنای مراد شارع را افاده می‏کند؛ مثلاً وقتی شارع می‏گوید: «صلّوا» طبق نظر باقلانی این لفظ در معنای لغوی خود که دعا باشد استعمال شده ولی در کنار آن الفاظی را بکار برده که دال بر این است که این دعا به رکوع، سجود، قنوت، تشهد و سلام ضمیمه شود لذا دلالت این الفاظ و قراینی که کنار آنها قرار دارد بر معنای مورد نظر شارع به نحو تعدد دال و مدلول است.

این فرق اصلی نظریه باقلانی با دیگران است. کسی که معتقد است «اقیموا الصلاة» یک استعمال مجازی از طرف شارع است دلالت لفظ «صلاة» را بر عبادت مخصوص به نحو تعدد دال و مدلول نمی‏داند کما اینکه در «رأیتُ اسداً یرمی» گفته نمی‏شود «اسد» بر حیوان مفترس دلالت دارد و «یرمی» هم بر معنای دیگری دلالت دارد و این دو به ضمیمه هم معنای رجل شجاع را می‏رسانند بلکه گفته می‏شود «یرمی» قرینه است بر اینکه از لفظ «اسد» معنای رجل شجاع اراده شده است و تعدد دال و مدلول در کار نیست بلکه «یرمی» به عنوان قرینه دال بر این است که از لفظ «اسد» معنای رجل شجاع اراده شده است اما در نظریه باقلانی این گونه نیست، چون ایشان می‏گوید لفظ در معنای لغوی خودش استعمال شده ولی این معنای لغوی باید به چیزهای دیگری ضمیمه شود مثلاً لفظ «صلوة» به معنای لغویِ خودش که دعاست استعمال شده ولی این دعا باید همراه رکوع، سجود، قنوت، تشهد و سلام باشد که کأنّ مجموع اینها با هم یک معنی را که همان عبادت مخصوص باشد می‏رسانند.

اشکال سوم این است که عنوانی که مشهور برای بحث صحیح و اعم قرار داده شامل نظریه کسانی مثل باقلانی نمی‏شود؛ چون عنوان بحث این است که آیا الفاظ عبادات و معاملات فقط برای عبادات و معاملات صحیح وضع شده‏اند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟ پس کلمه «موضوعة» در این عنوان دخالت دارد در حالی که در نظریه باقلانی اساس بر این است که اصلاً وضعی غیر از معنای لغوی از ناحیه شارع نیست و شارع نه وضع تعیینی دارد و نه وضع تعیّنی و حتی شارع الفاظ عبادات و معاملات را به نحو مجاز هم در این معانی مخصوص استعمال نکرده است، لذا قهراً اشخاصی مثل باقلانی تحت عنوانی که مشهور ذکر کرده‏اند قرار نمی‏گیرد در حالی که حتی طبق نظریه باقلانی هم می‏توان بحث صحیح و اعم را تصویر کرد.

پس سه اشکال بر نظریه مشهور ایراد و مورد بررسی قرار گرفت که به غیر از اشکال دوم که به عنوان مطرح شده از طرف مشهور وارد نیست اشکال اول و سوم وارد است لذا این عنوان که از طرف مشهور مطرح شده یک عنوان جامع و فراگیر نیست و همه انظار را در بر نمی‏گیرد. لذا شاید به خاطر همین اشکالاتی که مطرح شد محقق خراسانی بر خلاف کتب قبل از خودش عنوان دیگری را برای بحث صحیح و اعم قرار داده و گفته: «ان الفاظ العبادات و المعاملات اسامٍ للصحیح او للاعم؟».

بحث جلسه آینده: نظریه مرحوم آخوند را انشاء الله در جلسه آینده مورد بررسی قرار خواهیم داد.