جلسه نود و چهارم – المقام الثالث: فیما یستثنی من الخمس فی الغنائم الحربیة- الجهة الاولی

جلسه ۹۴ – PDF

جلسه نود و چهارم

المقام الثالث: فیما یستثنی من الخمس فی الغنائم الحربیة- الجهة الاولی

۱۳۹۳/۰۱/۲۰

            

خلاصه جلسه گذشته

بحث در مقام سوم بود؛ در جهت اولی عرض کردیم اکثراً قائل هستند به اینکه خمس بعد از اخراج هزینه‏ها و مؤنه‏هایی است که برای غنیمت جنگی صرف می‏شود یعنی این مؤنه‏ها از خمس استثناء شده است. سه دلیل برای این قول ذکر کردیم؛ دلیل اول مقتضای قاعده بود و دلیل دوم ما دلّ علی أنّ الخمس بعد المؤنة و دلیل سوم بعضی روایات بود از جمله مرسله حمّاد بود. در دلیل اول گفتیم مبتنی بر یک پیش فرض است اما دلیل دوم را پذیرفتیم. حال روایت دیگری هم در این رابطه ذکر می‏کنیم:

ادامه دلیل سوم

۲- صحیحه زراره:

«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: الْإِمَامُ يُجْرِي وَ يُنَفِّلُ وَ يُعْطِي مَا شَاءَ قَبْلَ أَنْ تَقَعَ‏ السِّهَامُ‏ وَ قَدْ قَاتَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِقَوْمٍ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ فِي الْفَيْ‏ءِ نَصِيباً وَ إِنْ شَاءَ قَسَمَ ذَلِكَ بَيْنَهُمْ.»

این روایت صحیحه است و دلالت آن هم واضح است؛ طبق این روایت امام هر نحوه که بخواهد و صلاح بداند می‏تواند آنچه را که در میدان جنگ به عنوان غنیمت بدست می‏آید در موارد مختلف صرف کند از عطیه و اعطاء. «قَبْلَ أَنْ تَقَعَ‏ السِّهَامُ» قبل از آنکه سهام را قرار بدهد. «قَبْلَ أَنْ تَقَعَ‏ السِّهَامُ» ممکن است این سهام، یک پنجم آن مال افراد خاص است و چهار پنجم آن مال مقاتلین است. پس قبل از الخمس امام اگر بخواهد می‏تواند این کار را انجام بدهد. هم چنین احتمال دارد منظور سهام خصوص مقاتلین باشد. ولی در هر حال بر مدعا دلالت دارد.

بعد می‏فرماید: «وَ إِنْ شَاءَ قَسَمَ ذَلِكَ بَيْنَهُمْ» اگر امام بخواهد می‏تواند غنائم را بین آنها تقسیم کند.

وقتی امام «قَبْلَ أَنْ تَقَعَ‏ السِّهَامُ» می‏تواند این کار را بکند یعنی تا قبل از آن مال کسی نیست و وقتی مال کسی نباشد قهراً هزینه‏هایی که برای نگهداری و حفظ غنائم می‏شود این هزینه‏ها متعلق به همه غنیمت است و یعنی قبل از تسهیم این هزینه‏ها از خود غنیمت پرداخت می‏شود.

دلالت این صحیحه به وضوح دلالت مرسله نیست ولی به نوعی فحوای روایت می‏تواند مورد استناد قرار بگیرد.

در هر صورت در مقابل اکثر، جماعتی منکر استثناء چنین هزینه‏هایی از خمس شده‏اند و معتقدند خمس قبل از اخراج این هزینه‏ها باید پرداخت شود به عبارت دیگر «الخمس واجبٌ قبل اخراج مؤنتها».

سؤال: در استدلال این گونه آمد که همان گونه که هزینه‏های قبل از اغتنام از خود غنیمت کسر می‏شود مؤنه و هزینه‏های بعد از اغتنام هم تا قبل از تسهیم و تقسیم باید از غنیمت کسر شود؛ سؤال این است که از کجا این بدست می‏آید که هزینه‏های قبل از اغتنام باید از غنیمت کسر شود یعنی ممکن است که کفار در رابطه با حفظ و نگهداری آن اموال مخارجی را کرده باشند که هنوز پرداخت نشده آیا واقعاً باید این هزینه‏ها از خود غنمیت بعد از اغتنام کسر شود یا که این مخارج قبل دیگر بر عهده مسلمین نیست؟

استاد: در قالب مثال عرض می‏کنم: از یک مسلمانی برای این اسب علوفه خریداری شده برای نگهداری این اسب قبل از اینکه این اسب به دست مسلمین بیفتد؛ اینجا یک هزینه‏ای صرف این غنیمت شده آن هزینه‏هایی که قبل از این شده، اینها را چه کسی باید پرداخت نماید؟ باید دقت داشت که بحث ما در مورد غنیمت جنگی است و البته منظور نه هزینه‏هایی است که در طول دوره آن غنائم در دست کفار شده بلکه منظور آن هزینه‏هایی است که بالفعل مربوط به این بوده تا زمانی که تحصیل شود. این مؤنه‏ها به استناد این دلیل «الخمس بعد المؤنة» باید کسر شود و بعد خمس پرداخت شود.

دلیل قول دوم: عدم استثناء

اما منکرین که از جمله آنها شیخ طوسی، شهید اول و شهید ثانی هستند، قائلند به اینکه این مؤونه‏ها از خمس استثناء نمی‏شود یعنی خمس ثابت است قبل از اخراج هزینه‏هایی که برای حفظ و حمل و انتقال این اموال صرف می‏شود. عمده دلیل این قول یک دلیل است و آن هم اطلاق آیه است؛ می‏گویند که آیه خمس، خمس را ثابت می‏کند مطلقا «و اعلموا أنما غنمتم من شیءٍ فأنّ لله خمسه» در این آیه قرینه و قید و شاهدی نداریم که ثبوت خمس را در صورت اخراج مؤونه دلالت کند. خمس ثابت است ولو لم تخرج المؤونة.

پس اطلاق آیه اقتضاء می‏کند چنین مؤونه‏هایی بعد از خمس است و به عبارت دیگر خمس قبل از کسر چنین هزینه‏هایی ثابت است و یا به عبارت ثالث این هزینه‏ها استثناء نشده است.

بررسی دلیل قول دوم

این دلیل محل اشکال است برای اینکه در صورتی می‏توانیم به اطلاق آیه اخذ کنیم که آیه از این جهت در مقام بیان باشد؛ در مقام بیان بودن مهمترین مقدمه از مقدمات حکمت است. اینکه متکلم از آن جهتی که مورد نظر ماست در مقام بیان باشد باید احراز شود؛ آیا واقعاً می‏توانیم بگوییم این آیه از جهت مؤونه‏هایی که صرف این غنیمت می‏شود در مقام بیان است؟ یعنی متکلم (خداوند) وقتی می‏فرماید: «و اعلموا أنما غنمتم من شیءٍ» در مقام بیان از این جهت هم بوده که چه هزینه‏ای صرف شده باشد و چه هزینه‏ای صرف نشده باشد، خمس در هر صورت در غنائم جنگی واجب است؟ واقع این است که ما نمی‏توانیم چنین مطلبی را احراز کنیم یعنی نمی‏توانیم احراز کنیم متکلم از این جهت در مقام بیان است. آنچه که در مقام بیان آن است اصل وجوب خمس است و بعضی از امور دیگر ولی اینکه بگوییم از این جهت هم در مقام بیان بوده و چون قیدی نیاورده و مقید به خروج مؤونه نکرده، پس بگوییم قبل از هر چیزی خمسش باید داده شود یا به عبارت دیگر بخواهیم نتیجه بگیریم چنین مؤونه‏هایی استثناء نشده ما از این آیه نمی‏توانیم چنین استفاده‏ای را بکنیم پس اساس استدلال گروه دوم اطلاق آیه است و پاسخ آن هم روشن است به اینکه این آیه اطلاقی که قابل اتکا باشد ندارد چون از این جهت در مقام بیان نیست.

نتیجه

فتحصل مما ذکرنا کله که آنچه را که اکثر اختیار کردند که خمس بعد از اخراج مؤونه‏ای که صرف غنیمت شده واجب می‏شود مما یمکن الالتزام به أو لا مانع من الالتزام به فالحق ما ذهب الیه الاکثر.

سؤال: این مبتنی بر این است که ما قبل از اخراج مؤونة آن را غنیمت حساب بکنیم یا نه؛ اگر قبل از اخراج مؤونه این را غنیمت حساب کنیم آیا اطلاق آیه شامل آن خواهد شد؟

استاد: غنیمت هست لکن سخن در این است که در مقام بیان از این جهت هست یا خیر؟ خمس واجب است ولو لم تخرج المؤونة؟ آیه دارد اصل وجوب خمس را می‏گوید اما نسبت به این جهت آیا می‏توان گفت این مؤونه‏ها را در نظر دارد ولی مقید نکرده است؟ چنین استفاده‏ای از اطلاق آیه نمی‏شود.

به علاوه ما بعضی از ادله خاصه داریم یعنی در مرحله اول ما می‏گوییم اطلاق ندارد چون مهمترین رکن اطلاق که کون المتکلم فی مقام البیان باشد را ندارد و این باید احراز شود که احراز نشده سلمنا که آیه اطلاق داشته باشد در مرحله دوم می‏گوییم که اطلاق آیه با ادله خاصه مقید شده مثل الخمس بعد المؤونة یا مرسله حماد یا صحیحه زراره.

بحث جلسه آینده

بحث در جهت ثانیه که بحث از استثناء آنچه که امام به عنوان مصلحت از غنیمت می‏پردازد، خواهد بود إن شاء الله.

تذکر اخلاقی: تأثیر وضو و طهارت در طول عمر

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم می‏فرماید: «أَكْثِرْ مِنَ‏ الطَّهُورِ يَزِدِ اللَّهُ‏ فِي عُمُرِك‏».

این روایت در مورد تأثیر وضو و طهارت دائمی در عمر انسان است. پیامبر اکرم (ص): زیاد وضو بگیر خداوند عمرت را زیاد می‏کند.

اما من یک معنای عام‏تری را می‏خواهم از روایت استفاده کنم: «تا می‏توانی پاکی و پاکیزگی را در زندگی زیاد کن خداوند عمرت را زیاد می‏کند.» روایت زیبا و پر معنایی است؛ در این روایت پیامبر اکرم (ص) یکی از اصول و رموز عمر طولانی را بیان کرده است. نمی‏خواهد بگوید این علت منحصره است یعنی بگوییم بین طولانی بودن عمر و طهور و پاکی ملازمه است؛ نه موارد نقض زیاد دارد و ملازمه بین این دو تا نیست ولی یکی از اصول و رموز عمر طولانی کثرت و اکثار طهور و پاکی است. موارد نقض هم ممکن است داشته باشد لذا این ضمائمی دارد قهراً نقش خود فرد در رعایت حفظ و صحت بدن و مراقبت بر آن خیلی مؤثر است مثلاً اگر کسی غذای ناسالم استفاده کند، معلوم است که بعد از مدتی مشکل پیدا می‏کند و عمرش کوتاه خواهد؛ این عوامل سر جای خود محفوظ است ولی این روایت یک نکته‏ای دارد که به هر حال مهم است. طهارت و پاکی در مالی که انسان می‏خورد و با آن زندگی را می‏گذراند، خیلی مهم است. پرهیز از گناه، تقوی، خیلی در این جهت مؤثر است. کسی که اهل اجتناب از محرمات نیست این دیگر حداقل از این جهت و این قانون محروم است طهارت اخلاقی یعنی اینکه نفس انسان از رذائل و پلیدی‏ها پاک باشد. طهارت ذهنی و فکری یعنی اینکه ذهن انسان آلوده به تخیلات و اوهام و هوس‏ها و امیال و شهوات نباشد. طهارت اعتقادی؛ اینها همه ابعاد مربوط به انسان را در بر می‏گیرد اعتقاد پاک و سالم نسبت به خداوند تبارک و تعالی، نسبت به انبیاء و اوصیاء و اولیاء؛ اینها همه در این جهت مؤثر است.

در این جهت سعی کنیم هر چه به عمر و روزهای زندگی ما اضافه می‏شود این امور را هم زیاد کنیم. مالی که با آن زندگی می‏کنیم، مال حلال باشد و این را بیشتر کنیم. البته با این کار اقتضاء فراهم می‏شود یعنی لولا الموانع اثر می‏گذارد؛ تا می‏توانیم سعی کنیم پاک‏تر شویم، این پاک‏تر شدن و این ناب‏تر شدن هم در دنیا اثر دارد و هم در آخرت. شخص پاک‏تر و ناب‏تر به خداوند نزدیک‏تر است و در آخرت در مراتب بالاتری از جنت قرار می‏گیرد و اهوال روز قیامت برایش آسان‏تر است و مواقف روز قیامت برایش کمتر است و در برزخ آسیب کمتر می‏بیند و فشار کمتری دارد چون این فشارها از همین دنیا و بعد زمان مردن و بعد در عالم برزخ و بعد در قیامت برای پاک کردن و تصفیه است تا انسان آماده ورود در بهشت شود. پس اگر می‏خواهیم علاوه بر منافع و فوائد بی شماری که در زندگی پاک وجود دارد از منفعت عمر طولانی هم برخوردار شویم، سعی کنیم ابعاد زندگی خودمان را از نظر عمل، فکر، روح، عقیده و اخلاق پاک‏تر و ناب‏تر کنیم. «أَكْثِرْ مِنَ‏ الطَّهُورِ يَزِدِ اللَّهُ‏ فِي عُمُرِك‏».