جلسه بيست و چهارم-موضع علماء امامیه در رابطه با قراءات سبع

دانلود-جلسه بيست و چهارم-PDF

جلسه بيست و چهارم
موضع علماء امامیه در رابطه با قراءات سبع
۲۳/۰۱/۱۳۹۰

موضع علماء امامیه در رابطه با قراءات سبع:

بحثی که در رابطه با قراءات سبع باقی مانده این است که ببینیم موضع علماء امامیه در رابطه با قراءات هفت گانه چیست قبل از اینکه به این مطلب بپردازیم مقدمه ­ ای را عرض می ­ کنیم و بر اساس این مقدمه نتیجه گیری می ­ کنیم و ضابطه­ای که مورد پذیرش مشهور علماء امامیه هست را ذکر می­کنیم.

مقدمه:

در یک تقسیم بندی کلی قرائت بر دو قسم است:

الف) قرائت صحیح ب) ق رائت شاذ

در تعریف قرائت صحیح اختلاف وجود دارد.

بعضی گفته­اند: قرائت صحیح قرائتی است که دارای سه خصوصیت و سه ویژگی باشد:

اول: سند قرائت صحیح باشد؛ یعنی قرائت از خود راوی تا یکی از صحابه دارای سند صحیح باشد.

دوم: این قرائت با رسم­الخط هر یک از مصحف­های عثمانی موافق باشد.

سوم: با قواعد ادبی یکی از لغات عرب ولو اینکه آن لغت غیر مشهور باشد موافق باشد.

در مقابل قرائت صحیح قرائت شاذ است، قرائت شاذ عبارت است از: قرائتی که فاقد این شروط است که یا یکی از این شروط را ندارد یا هیچ کدام را ندارد.

خصوصیاتی که برای قرائت صحیح ذکر شده مورد اشکال واقع شده و گفته­اند: موافقت با قواعد ادبی زبان عرب ولو لغت غیر مشهور نمی­تواند ملاک صحت قرار بگیرد چون فرض ما این است که قرآن به فصیح­ترین لغات عرب نازل شده حال با این فرض که قرآن به فصیح­ترین لغات عرب نازل شده چگونه می­توانیم بپذیریم که صرف موافقت با لغات عرب ولو غیر مشهور یکی از شرائط صحت باشد لذا ویژگی سوم به این شکل قابل قبول نیست و یا ویژگی دوم که موافقت با رسم­الخط یکی از مصاحف عثمانی به عنوان خصوصیت صحت قرائت ذکر شده مورد پذیرش نیست برای اینکه در خود مصاحف عثمانی اختلافات زیادی از حیث رسم­الخط وجود دارد، حال صرف موافقت با یکی از این رسم­الخط­ها بگوییم دلیل بر صحت قرائت است این قابل قبول نیست اما مسئله اول را که اسناد به سند صحیح تا یکی از صحابه بود ما هم قبول داریم.

به هر حال این دو قسم قرائت؛ یعنی قرائت صحیح و قرائت شاذ آیا ملاک و ضابطه­ای دارد که ما بتوانیم به اعتبار آن ملاک و ضابطه بگوییم قرائتی صحیح یا شاذ است؟ آنچه که از مجموع کلمات علماء و فقهاء امامیه به دست می­آید و بعضی از روایات هم موافق با این معنا است این است که قرائتی قرائت صحیح است که موافق با قرائت جمهور مسلمین باشد، با قطع نظر از قرائت قراء و موافق با رسم­الخط همه مصحف­های موجود در همه قرون و اعصار باشد؛ یعنی آنچه که در بین جمهور مسلمین؛ یعنی فرق و مذاهب مختلف اسلامی در طول قرون و اعصار قرائت شده و دارای رسم­الخط پذیرفته شده بین جمهور مسلمین است(آنچه که بین عامه مردم رواج دارد) که آن قرائت رایج بین جمهور مسلمین و رسم­الخطی که موافق با همه رسم­الخط­های مصاحف موجود در همه قرون و اعصار است قرائت عاصم است به روایت حفص، امیرالمؤمنین(ع) هم همین قرائت را داشته­اند.

خصوصیات قرائت صحیح:

حال اگر خواسته باشیم بر اساس آنچه تا الآن گفته­ایم و اشکالاتی که بر تعریف بعضی از قرائت صحیح وارد کردیم یک جمع بندی بکنیم باید بگوییم قرائت صحیح و مورد قبول قرائتی است که:

اولاً: با مصحف­های موجود که در همه قرون و اعصار بین مردم رایج است موافق باشد.

ثانیاً: با فصیح­ترین و مشهورترین اصول و قواعد عربی موافق باشد چون قرآن به فصیح­ترین لغت عرب نازل شده است.

ثالثاً: با اصول مسلم و ثابت شریعت و احکام قطعی عقلی موافق باشد.

این ضابطه­ای است که ما می­توانیم از مجموع کلماتی که در کتب فقهی و غیر فقهی نقل شده و در بین علماء امامیه قبول شده ذکر بکنیم.چند روایت از روایات وارده از اهل بیت مبنی بر تأیید این ضابطه و نظر بعضی از بزرگان علماء را نقل می­کنیم که مؤید این مسئله هستند.

مؤیدات:

روایت اول:

این است که سالم بن سلمه می­گوید: شخصی در محضر امام صادق(ع) آیاتی از قرآن را قرائت می­کرد، به طوری که من شنیدم قرائت او غیر از قرائت دیگر مردم بود، امام(ع) به او فرمودند: از این قرائت خودداری کن و آنگونه که مردم می­خوانند بخوان. نهی امام صادق(ع) از قرائت غیر رایج بین مردم دلیل بر این است که قرائتی مورد قبول است که بین مردم رایج باشد.

ظاهراً این شخص قرآن را به وجوه مختلف قرائت می­کرده و چون این قرائت­ها لعب به قرآن بوده لذا امام(ع) او را نهی کردند، ممکن است به نظر برسد آیا در زمانی که این نهی صورت گرفته قرائتی که جمهور آن را قرائت بکنند بوده یا نه؛ یعنی آیا در زمانی که این نهی صورت گرفته قرائت­های مختلف مثل قرائت اهل کوفه، شام، بصره، مکه و مدینه بوده یا نه؟ جواب این است که همان وقت هم قرائتی بین جمهور رایج بوده چون بعد از یکسان سازی مصحف­ها در زمان عثمان که امیرالمؤمنین هم این کار را تأیید کردند تقریباً آن اختلافاتی که باعث اختلاف بین مسلمین می­شد از جامعه اسلامی برطرف شد و یک قرائتی که جمهور مسلمین به آن قرائت بکنند شکل گرفته بود اما در عین حال به معنای از بین رفتن سایر قراءات نبود، تعبیر امام(ع) هم در این روایت این است که همانگونه که مردم می­خوانند بخوان.

روایت دوم:

از سفیان بن صمد است که می­گوید: در مورد تنزیل قرآن از امام صادق(ع) سؤالاتی کردم، امام(ع) در بخشی از پاسخ­هایی که دادند فرمودند: قرآن را همانطور که آموخته­اید بخوانید، بعد می­گوید سؤال کردم از نص اصلی که برای اولین بار نازل شده، حضرت فرمودند: نص اصلی همان است که بین مردم رایج است، امام(ع) دو نکته را در این روایت فرمودند اولا:ً فرمودند: نص اصلی همان است که بین مردم رایج است، بعد می­فرمایند: قرآن را همانطوری که آموخته­اید بخوانید این نشان می­دهد که به مردم تکلیف می­کنند که شما باید همانطوری که قرآن را خلفاً عن سلف در بین خودتان رایج است بخوانید و خیلی به این قرائت­های شاذی که در گوشه و کنار، بعضاً بر اساس اجتهادات و استنباطات بعضی از قراء شکل گرفته توجه نکنید.

روایت سوم:

روایتی است که امام صادق(ع) فرموده­اند: اگر ابن مسعود قرآن را طبق قرائت ما نمی­خواند گمراه بود بعد امام(ع) در ادامه فرمودند: ما هم قرآن را طبق قرائت اُبَی می­خوانیم – منظور از اُبی، اُبَی بن کَعب است که در دوران عثمان در کمیته­ای که برای یکسان سازی قرآن­ها تشکلیل شده بود مسؤلیت املاء قرآن را بر عهده داشت؛ یعنی هر جا که اختلافی پیش می­آمد به اُبی مراجعه می­کردند و هر گونه که او املاء و قرائت می­کرد می­نوشتند، البته زید بن ثابت هم بود که مسؤول کمیته یکسان سازی قرآن با زید بن ثابت بود ولی املاء آن با ابی بن کعب بود – ؛ یعنی ما آنچه را که اُبَی بن کَعب در زمان یکسان سازی قرآن املاء کرد و بعد هم به تصویب رسید می­خوانیم و این یعنی التزام به همان چیزی که جمهور مسلمین آن را می­خوانند.

این سه روایت که ذکر شد دلالت روشنی دارد بر تشویق و ترغیب مردم به قرائت رایج بین جمهور مسلمین اعم از فرق و مذاهب و با قطع نظر از قرائت­های شاذی که در گوشه و کنار وجود داشته است.

در بین فقها از جمله کسانی که به این قرائت(قرائت عاصم به روایت حفص) تمسک کرده علامه حلی است که در کتاب منتهی تصریح می­کند بهترین قراءات قرائت عاصم است. [۱] بعضی از بزرگان دیگر هم به این جهت عنایت داشته­اند.

قرائت عاصم به روایت حفص:

در بین قراءات قرآن از جمله معدود قراءاتی که سند صحیح دارد و جمهور مسلمین آن را قرائت می­کنند قرائت عاصم است به روایت حفص که در طول قرون متمادی بین مسلمین متداول بوده، این قرائت از عاصم است از استاد خودش به نام ابوعبدالرحمن سلمی و ایشان هم از امیرالمؤمنین(ع) اخذ کرده؛ یعنی عاصم این قرائت را با یک واسطه از امیرالمؤمنین(ع) اخذ کرده است، طبیعی است قرائتی که منسوب به امیرالمؤمنین(ع) باشد حتماً قرائتی است که به پیامبر منتسب می­باشد و نص وحی بوده، عاصم این قرائت را به حفص که شاگرد خودش بوده آموخته و تقریباً در تمامی ادوار این قرائت مورد اعتماد مسلمین بوده است اما اینکه می­گوییم روایت حفص از عاصم بخاطر این است که دو راوی قرائت عاصم را نقل کرده­اند: یکی حفص و دیگری ابوبکر بن عیاش، اما علت اینکه حفص رجحان پیدا کرده را اشاره خواهیم کرد اما قبل از این راجع به خود عاصم نکته­ای را عرض می­کنیم و آن اینکه چرا قرائت عاصم مشهور شده با اینکه ابوعبدالرحمن سلمی غیر از عاصم شاگردان دیگری هم داشته است؟ وجه اینکه قرائت عاصم مشهور شده این است که عاصم در بین قرّاء بسیار محتاط بوده تا جاییکه نقل می­کنند عاصم گفته است که هیچ کس جز ابو عبدالرحمن حرفی را از قرآن بر من قرائت نکرد و ابو عبدالرحمن نیز قرائت تمام قرآن را از علی(ع) اخذ کرده بود، در کتاب­های مختلف صاحبان فن از برتری عاصم در قرائت و توجه و عنایت ویژه به خود عاصم مطالب مختلفی نقل شده؛ مثلاً نقل می­کنند ابن مجاهد که در اوائل قرن چهارم مسئله قراءات سبعه را ابداع کرد در جلسات قرآنی که داشت تعداد زیادی از متخصصین قرائت عاصم در آن شرکت می ­ کردند و ابن مجاهد فقط قرائت عاصم را به آنها تعلیم می­داد، در بین ائمه چهارگانه اهل سنت احمد بن حنبل قرائت عاصم را به صراحت بر سایر قرائت­ها ترجیح داده و مردم کوفه هم بواسطه شهرتی که به علم و فضل داشتند قرائت عاصم را پذیرفته بودند؛ یعنی قرائت عاصم در بین همه قراءات جایگاه خاصی داشت تا جاییکه ائمه قراءات تلاش می­کرده­اند قرائت خودشان را از نظر سند به عاصم متصل بکنند؛ مثلاً ابن شهر آشوب(م.۵۸۸ ه.ق) می­گوید: عاصم قرائت خود را از ابو عبدالرحمن سلمی و او هم همه قرائت قرآن را از علی(ع) دریافت کرد بعد می­گوید فصیح­ترین قراءات، قرائت عاصم است چون ریشه آن را یاد گرفته است لذا مجموع ملاحظاتی که در مورد عاصم بین قرّاء وجود دارد نشان می­دهد عاصم از نظر دقت و احتیاط جایگاه ویژه­ای داشته است تا جائیکه ذهبی از قول عاصم نقل می­کند که عاصم می­گوید: من در قرائت هیچ اختلافی با ابو عبد الرحمن سلمی نداشتم و در هیچ موردی با او مخالفت نکردم چون یقین داشتم که او هم در هیچ موردی با قرائت علی(ع) مخالفت نکرده است. [۲] لذا از مجموع مطالبی که راجع به عاصم ذکر شده می­فهمیم که عاصم شخصی موثق بوده و سند قرائتش هم صحیح می­باشد.

حفص هم که راوی قرائت عاصم است می­گوید من در هیچ موردی با قرائت عاصم مخالفت نکرده­ام؛ یعنی همانطور که عاصم قرائت کرده من هم قرائت کرده­ام، فقط بعضی یک مورد را نقل کرده­اند که حفص با عاصم مخالفت کرده که این هم در بعضی از کتاب­ها مورد اشکال واقع شده و این نسبت را صحیح ندانسته­اند و آن اینکه در مورد آیه شریفه:«الله الذی خلقکم من ضَعفٍ ثم جعل من بعد ضَعفٍ قوه ثم جعل من بعد قوه ضَعفاً» [۳] گفته­اند حفص در مورد کلمه «ضَعف» در این آیه با عاصم مخالفت کرده، عاصم این کلمه را «ضَعف» به فتح ضاد قرائت کرده اما حفص آن را «ضُعف» به ضم ضاد قرائت کرده است اما این نسبت محل اشکال است و کلمه«ضعف» در تمام قرآن­ها به فتح ضاد نوشته شده است.

لذا در مجموع با عنایت به بعضی از روایاتی که وارد شده که ارجاع داده­اند به قرائت جمهور مسلمین و اظهارات بعضی از بزرگان فقهاء شیعه و جمع زیادی از متخصصین علوم قرآن و با ملاحظه آنچه که در بین جمهور مسلمین رایج است می­توانیم بگوییم قرائتی که صحیح شمرده می­شود و مورد قبول است قرائت عاصم است به روایت حفص، این چیزی است که در بین امامیه قابل قبول است.

قرائت در نماز:

مشهور فقهاء فتوا داده­اند به جواز قرائت به یکی از قراءات سبع؛ یعنی تخییر یکی از قراءات سبع را به عنوان فتوا ذکر کرده­اند، مرحوم سید در عروه بر جواز قرائت به هر یک از قراءات صحیحه فتوا داده اما در مقام احتیاط می­گوید: در نماز از این هفت قرائت تجاوز نشود، امام(ره) هم احتیاط کرده­اند که از قراءات سبع تجاوز نشود، مرحوم آقای خوئی فرموده­اند: قرائت در نماز به قراءات متداول در عصر ائمه(ع) جایز است؛ یعنی علاوه بر قراءات سبع اگر محرز شد قرائتی از قراءات متداول در عصر ائمه(ع) می­باشد آن قرائت هم در نماز جایز است. به هر حال با اینکه این ضابطه یک ضابطه کلی است و ما قرائت جمهور مسلمین را پذیرفتیم اما در مقام فتوا، مشهور به جواز قرائت به هر یک از قراءات سبع فتوا داده­اند ما هم آنچه در نفی ادله حجیت قراءات سبع ذکر کردیم این بود که می­خواستیم بگوییم قراءات منحصر در این قراءات هفت­گانه نیست بلکه قراءات دیگری وجود دارد که اصح از این قراءات هفت­گانه می­باشند. اما از باب اینکه قرّاء سبعه در بین همه قراءات هستند عموماً احتیاط کرده­اند که از این قراءات هفت­گانه تجاوز نشود وگرنه در مقام فتوا به قرائت صحیح فتوا داده­اند گرچه که آن قرائت غیر از قراءات سبع باشد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . المنتهی، ج۱، ص۲۷۳.

[۲] . ذهبی، معرفه القراء الکبار، ج۱، ص۷۵.

[۳] . روم / ۵۴.