جلسه بيست و پنجم-معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر

دانلود-جلسه بيست و پنجم-PDF

جلسه بيست و پنجم
معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر
۰۴/۰۲/۱۳۹۰

تا اینجا بعضی از موضوعات را که دخالت بیشتری در تفسیر دارند مطرح کردیم، یکی از مباحث مهم دیگر که باید به آن اشاره کنیم شرائط و آداب تفسیر است، در مورد تفسیر بحث­های متعدد و مهمی وجود دارد که هر کدام موضوع یک بحث مستقلی است از جمله مبانی تفسیر، قواعد تفسیر،منابع تفسیر، علوم مورد نیاز در تفسیر، روش شناسی تفسیر و…. که حداقل به نحو اجمال باید یک آشنایی با این مباحث پیدا شود، یکی از مباحث مقدماتی مربوط به تفسیر، موضوع مفهوم شناسی تفسیر و الفاظ و مفاهیم مرتبط و نزدیک به آن است؛ مثلا ًشناختن واژه تفسیر، بطن و تأویل، موضوع امکان تفسیر که آیا اصلاً تفسیر آیات قرآنی ممکن هست یا نه؟ بعد از فراغ از امکان تفسیر مسئله جواز تفسیر پیش می­آید که آیا ما اصلاً مجاز به تفسیر آیات قرآنی هستیم یا نه؟ اینها مباحثی است که ما تحت عنوان شرائط و آداب تفسیر به آن­ها می­پردازیم.

معنای لغوی تفسیر:

ریشه تفسیر از فسر به معنای جدا کردن، بیان، توضیح دادن، کشف کردن و آشکار نمودن یک امر پنهان می­باشد اکثر لغویین تفسیر را به کشف و شرح معانی الفاظ و عبارات اختصاص داده­اند اما بعضی از لغویین گفته­اند با توجه به اینکه تفسیر مصدر باب تفعیل است به نوعی متضمن معنای مبالغه است و منظور از تفسیر زیاد آشکار کردن معانی و به وضوح روشن کردن معانی است، فرق نظر اول با نظر دوم در این است که طبق معنای اول تفسیر عبارت است از آشکار کردن معانی الفاظ ولی طبق معنای دوم زیاد آشکار کردن و واضح بیان کردن را تفسیر می­گویند نه هر آشکار کردنی را، از نظر لغوی این اختلاف بین لغویین هست اما اکثر لغویین همان معنای اول را ذکر کرده­اند؛ یعنی اصل آشکار شدن معنا و حقیقت پنهان یک لفظ را تفسیر می­گویند، این معنای لغوی تفسیر در بعضی از آیات قرآن هم بکار رفته مثل آیه شریفه:«و لایأتونکَ بِمَثلٍ إلّاجِئناکَ بالحق و أَحسنَ تَفسیراً» [۱] هیچ مثلی را برای تو نیاوردند مگر اینکه حقیقت آن و بهترین تبیین آن را ما برای تو نازل کردیم، تفسیر در این آیه به معنا تبیین آمده است که همان معنای لغوی آن می­باشد البته بعضی از مفسرین تفسیر را در این آیه به معنای مفاد هم ذکر کرده­اند ولی اکثر مفسرین همان معنای لغوی را ترجیح داده­اند، پس معنای لغوی تفسیر عبارت است از تبیین لفظ و عبارت و فرقی نمی­کند این لفظ و عبارت متعلق به چه کسی باشد، ممکن است تفسیر کلام متکلم عادی باشد، ممکن است تفسیر کلام یک عالم باشد، ممکن است تفسیر کلام یک نبی باشد و ممکن است تفسیر کلام خدا باشد، بسته به اینکه متکلم کیست ممکن است محدودیت­هایی ایجاد شود اما اصل تفسیر یک کلام تبیین و آشکار کردن آن کلام می­باشد.

معنای اصطلاحی تفسیر:

تعریف علامه طباطبائی:

مرحوم علامه طباطبائی فرموده­­اند: تفسیر عبارت است از بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدالیل آن. [۲] در این تعریف سه واژه بکار رفته، فرموده­اند: تفسیر عبارت است از بیان و کشف سه چیز: معانی، مقاصد و مدالیل. در اصل اینکه یک تناسبی بین معنای لغوی و اصطلاحی وجود دارد اختلافی نیست و تقریباً در تمام تعاریف اصطلاحی ارائه شده برای تفسیر این جهت دیده می­شود یعنی جنبه کشف، تبیین و توضیح در همه تعریف­ها آمده است منتها باید ببینیم مراد از کشف و بیان، کشف و بیان چه چیزی می­باشد، پس مراد از تفسیر طبق تعریف علامه بیان معنا و مدالیل و مقاصد آیات قران است یعنی ما اصطلاحاً تفسیر را در رابطه با معانی عبارات گوینده دیگری غیر از کلام خدا بکار نمی­بریم و فقط منحصر در معانی آیات قرآن می­باشد.

حال مراد از معانی و مقاصد و مدالیل چیست آیا این صرف تنوع و تفنن در تعبیر است؟ بعید است در مقام تعریف که بنا بر این است که به حداقل قیود اکتفاء شود فقط از باب تنوع و تفنن مثلاً چند تعبیر آورده شود برای اینکه زیباتر جلوه کند، اینطور تعریفی، تعریف علمی نیست چون در تعریف علمی تفنن و تنوع در عبارت معنا ندارد پس باید ببینیم مراد از این جهات سه­گانه که با تفسیر می­خواهیم آن­ها را کشف و آشکار کنیم چیست؟ معانی ناظر به معانی الفاظ و عبارات است وقتی می­گوییم معانی آیات و عبارات منظور این است که این الفاظی که حالا چه به صورت مفرد و چه در قالب جمله به زبان عربی استعمال شده معلوم شود که معانی این الفاظ در زمان نزول به چه معنایی بوده است چون بالاخره این الفاظ در یک زمانی نازل شده و برای مردم آن زمان یک معنای خاصی داشته مثلاً لفظ یصلون در آیه شریفه:«انّ الله و ملائِکَتَهُ یُصَلُّوَن عَلَی النَّبی…» [۳] به چه معنا است آیا یصلون به معنای نماز گزاردن است یا به معنای دیگری است، وقتی دقت می­کنیم می­بینیم که هر کدام از این الفاظ و عبارات در جاهای مختلف معانی مختلفی دارند پس در درجه اول پایین­ترین درجه کشف و تبیین روشن کردن معانی الفاظ و عبارات است بعد از آن به این نکته باید توجه کرد که گوینده الفاظ و و عبارات که دارای معنای خاصی است یک مراد جدی از این الفاظ و عبارات داشته که از آن مراد جدی به مدالیل تعبیر می­شود پس وقتی می­گوییم مدالیل آیات قرآن؛ یعنی مراد جدی گوینده و متکلم از این کلام، مقاصد نظر به اهداف دارد، اهداف از محدوده الفاظ و عبارات خارج می­شود، معانی الفاظ در درجه اول معلوم می­شود بعد از آن مراد جدی گوینده الفاظ کشف می­شود و سپس مقاصد و اهداف گوینده کشف می­شود، پس تفسیر عبارت است از بیان معانی آیات قرآنی و کشف مدالیل و مقاصد آنها.

اگر این تعریف به عنوان یک تعریف حقیقی تلقی شود جای نقض و اشکال دارد ولی این تعریف، تعریف شرح الاسمی است نه تعریف حقیقی که بگویید جامع افراد و مانع اغیار نیست. لذا خیلی وارد بررسی تعاریف اصطلاحی تفسیر که در کلمات بزرگان آمده، نمی­شویم و فقط در حد اشاره یک تعریف دیگر را بیان می­کنیم.

معنای دیگر:

راغب اصفهانی در تعریف تفسیر می­گوید: تفسیر قرآن عبارت است از کشف معانی قرآن و بیان مراد چه اینکه این کشف معانی و بیان مراد بخاطرمشکل بودن لفظ باشد یا به جهت دیگر باشد، چه مطابق معنای ظاهر باشد و چه مخالف آن؛ یعنی لازم نیست حتماً یک لفظی مشکل باشد تا بخواهیم مراد از آن لفظ را آشکار بکنیم ممکن است کشف مراد ناشی از علل دیگر باشد نه بخاطر مشکل بودن لفظ، و همچنین آنچه که ما بیان می­کنیم ممکن است با ظاهر لفظ سازگار باشد و ممکن است با ظاهر لفظ سازگاز نباشد.

اشکال کرده­اند که این تعریف جامع افراد و مانع اغیار نمی­باشد چون شامل تأویل هم می­شود بخاطر اینکه تأویل هم عبارت است از اینکه لفظ طوری معنا شود که با ظاهر لفظ سازگار نباشد. پس عمده این است که این تعاریف شرح الاسمی می­باشند والّا اگر بخواهیم آن­ها را تعریف حقیقی بدانیم هیچ کدام جامع و مانع نیستند لذا ما خیلی به این مباحث نمی­پردازیم.

اجمالاً به نظر می­رسد تعریف علامه طباطبائی از تعریف راغب کامل­تر باشد چون راغب تفسیر را فقط به معنای کشف معانی آیات و بیان مراد دانسته است ولی تعریف علامه کامل­تر و به مطلوب نزدیک­تر می­باشد که فرمودند: تفسیر عبارت است از بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدالیل آن آیات.

بحث جلسه آینده: تعریف تأویل را در جلسه آینده اشاره خواهیم کرد تا فرق بین تفسیر و تأویل معلوم شود و بعد بررسی می­کنیم که آیا امکان تفسیر و تأویل برای ما وجود دارد یا نه و برفرض امکان آیا مجاز به تفسیر و تأویل قرآن هستیم یا نه؟

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . فرقان / ۳۳.

[۲] . تفسیر المیزان، ج۱، ص۴.

[۳] .احزاب / ۵۶.