جلسه بيست و ششم-معنای لغوی و اصطلاحی تأویل

دانلود-جلسه بيست و ششم-PDF

جلسه بيست و ششم
معنای لغوی و اصطلاحی تأویل
۰۶/۰۲/۱۳۹۰

ما اجمالاً راجع به معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر مطالبی را عرض کردیم، اکنون مطالبی را راجع به معنای لغوی و اصطلاحی تأویل و نسبت آن با تفسیر عرض می­کنیم.

معنای لغوی تأویل:

تأویل از ریشه أُول به معنای رجوع اخذ شده،أُول؛ یعنی رجوع لذا تأویل؛ یعنی ارجاع و بازگرداندن، برای تأویل به غیر از این ریشه­ای که از نظر لغت وجود دارد معانی مختلفی در کتاب­های لغوی ذکر شده و این معانی، کثیر و متعدد و متنوع می­باشد و چه بسا که در بعضی از موارد با هم اصلاً همخوانی ندارند، بعضی برای تأویل معنای مصدری آن را ذکر کرده­اند، در بعضی دیگر از کتب لغت اصلاً به معنای مصدری توجه نشده و تأویل را به یک عین یا حقیقت اطلاق کرده­اند، در اینجا ما قصد نداریم که تمام معانی لغوی تأویل را ذکر کنیم و فقط اجمالاً به چند معنا اشاره می­کنیم.

معنای اول: راغب در مفردات می­گوید: تأویل عبارت است از برگرداندن چیزی به هدفی که از آن مقصود و منظور است.

معنای دوم: در مجمع البحرین آمده: تأویل عبارت است از برگرداندن کلام از معنای ظاهر به معنای پنهان­تر آن.

معنای سوم: آشکار کردن آنچه که یک چیز به آن باز می­گردد را تأویل گویند.

معنای چهارم: تأویل به معنای خبر دادن از معنای کلام می­باشد.

معنای پنجم: تأویل به معنای تبیین معنای متشابه است.

معنای ششم: تأویل تفسیر باطن و خبر دادن از حقیقت مراد می­باشد.

معنای هفتم: تأویل؛ یعنی آنچه که کلام به آن باز می­گردد.

معنای هشتم: عاقبت کلام و آنچه که کلام به آن باز می­گردد را تأویل گویند.

اگر معانی لغوی تأویل را با معنای لغوی تفسیر مقایسه بکنیم می­بینیم که در برخی از تعاریف بر هم منطبق هستند و طبق برخی دیگر از تعاریف بسیار به هم نزدیک هستند؛ مثلاً در یکی از تعاریفی که برای تأویل ذکر شده گفته­اند تأویل به معنای تبیین معنای متشابه می­باشد که تبیین و کشف، همان معنایی است که در تعریف لغوی تفسیر هم بیان شد یا مثلاً یکی دیگر از معانی لغوی تأویل عبارت بود از آشکار ساختن آنچه که یک چیز به آن باز می­گردد که این هم در معنای لغوی تفسیر ذکر شده است، پس بعضی از معانی لغوی تأویل یا منطبق بر معنای لغوی تفسیر است یا حداقل به معنای لغوی تفسیر نزدیک می­باشند اما طبق بعضی از معانی که برای تأویل ذکر شده تأویل و تفسیر کاملاً با هم مغایر می­باشند؛ مثلاً یکی از معانی لغوی تأویل عبارت بود از برگرداندن چیزی به هدفی که مورد نظر است که این معنای تأویل به معنای تفسیر نزدیک نمی­باشد. پس از نظر لغت، تفسیر عبارت است از آشکار کردن و تأویل؛ یعنی باز گرداندن که این دو با هم متفاوت هستند، بقیه معانی که برای تأویل ذکر شده بود به همین معنا؛ یعنی باز گرداندن برمی­گردد.

معنای اصطلاحی تأویل:

بعضی تأویل را به گونه­ای معنا کرده­اند که کاملاً با معنای اصطلاحی تفسیر منطبق است، بعضی هم تأویل را به گونه­ای معنا کرده­اند که کاملاً با معنای اصطلاحی تفسیر مغایر است و بعضی هم تأویل را به گونه­ای معنا کرده­اند که نسبت آن با تفسیر عموم و خصوص من وجه یا مطلق می­باشد.

تعریف علامه طباطبایی:

مرحوم علامه طباطبایی فرموده­اند: تأویل عبارت است از حقیقت متعالی قرآن که در لوح محفوظ ثابت است [۱]

ابن تیمیه در مورد حقیقت تأویل گفته: تفسیر به یک امر ذهنی مربوط می­شود اما تأویل به یک حقیقت خارجی مربوط می­شود.

بعضی دیگر گفته­اند: تأویل به معنای تبیین متشابهات قرآن می­باشد در حالی که تفسیر آشکار کردن معانی آیات قرآن و تبیین و کشف مقاصد و مدالیل آیات می­باشد.

معانی دیگری هم برای تأویل بیان شده که ما به همین مقدار اکتفاء می­کنیم و از بین این معانی هم قول علامه طباطبایی(ره) را بر بقیه ترجیح می­دهیم، اگر ما این معنا را بپذیریم بدیهی است که حقیقت متعالی قرآن برای انسان­های عادی قابل دسترسی نیست و این حقیقت متعالی را فقط راسخون فی العلم؛ یعنی پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) می­توانند بفهمند، غیر از این گروه هیچ کس قادر به تأویل قرآن نخواهد بود چون عرض کردیم تأویل؛ یعنی آن حقیقت متعالی قرآن که در لوح محفوظ ثابت است و این چیزی نیست که انسان­های عادی توانایی دسترسی به آن را داشته باشند، اگر این معنا را ملاک قرار دهیم و با آن معنای اصطلاحی تفسیر که از مرحوم علامه نقل شد مقایسه بکنیم می­بینیم که کاملاً دو حقیقت متباین هستند و تأویل طبق این معنا از حیطه مفاهیم الفاظ خارج می­شود چون حقیقتی است در لوح محفوظ که فقط راسخون فی العلم به آن دسترسی دارند اما تفسیر مربوط می­شود به عالَم الفاظ چون می­گوییم تفسیر، تبیین معانی آیات و کشف مقاصد و مدالیل می­باشد که این مربوط به حیطه الفاظ می­شود چون می­خواهد معانی الفاظ را تبیین کند و مقاصد و مدالیل الفاظ را کشف کند، پس تفسیر قرآن؛ یعنی آشکار کردن معانی آیات و کشف مدالیل و مقاصد آن­ها ولی تأویل، حقیقت متعالی قرآن است که در لوح محفوظ ثابت است لذا این دو(تفسیر و تأویل) از نظر معنای اصطلاحی هیچ انطباقی با هم نخواهند داشت، نتیجه اینکه که تأویل برای ما امکان ندارد چون فقط راسخون فی العلم می­توانند به تأویل قرآن بپردازند، البته طبق معنایی که از قول علامه عرض شد این نتیجه گرفته می­شود اما اگر تأویل را طور دیگری معنا کردیم شاید ما هم بتوانیم آیات قرآن را تأویل بکنیم و منحصر در راسخون فی العلم نباشد، پس معانی لغوی و اصطلاحی تأویل و تفسیر برای ما معلوم شد و به نظر می­رسد هم لغتاً و هم اصطلاحاً با هم مباین هستند البته کسانی که امکان تفسیر قرآن را دارند لزوماً به این معنا نیست که تأویل قرآن را هم بدانند اما کسی که امکان تأویل قرآن را داشته باشد به طریق اولی امکان تفسیر قرآن را هم دارد.

تأویل در قرآن:

تأویل در قرآن هفده مرتبه ذکر شده که حدوداً دوازده مرتبه در باره غیر قرآن و پنج مرتبه درباره قرآن بکار رفته است اما مواردی که در غیر قرآن بکار رفته در چهار معنا بکار رفته گاهی تأویل به تعبیر خواب منطبق شده مثل آیات شریفه:«…نَبِّئنا بِتَأویلِهِ…» [۲] ، «ما نَحن بِتَأویلِ الاَحلامِ بِعالِمین» [۳] ، «…أنا اُنَبِّئُکُم بِتَأویلِهِ فَاَرسلُون» [۴] ، «قال یاأَبَتِ هذَا تَأویلُ رُءییَ…» [۵] که در این آیات سخن از تأویل رؤیا است، طبق این معنا تأویل رؤیا منطبق شده بر حقیقتی که خواب، حاکی از آن حقیقت است، در چند مورد هم تأویل اطلاق شده بر حکمت و اسرار کارهای حضرت خضر(ع) مثل آیات شریفه:«قال هذا فِراقٌ بَینی و بَینِک سَأُنَبِّئُکَ بِتَأویلِ ما لَم تَستَطِع عَلیه صَبراً» [۶] ، «ذلِک تَأویلُ ما لَم تَستَطِع عَلیهِ صَبراً» [۷] ، در یک مورد هم تأویل اطلاق شده بر سرانجام و حقیقت غذای دو هم زندانی حضرت یوسف(ع)«قالَ لا یَأتیکُما طَعامٌ تُرزَقانِه اِلّا نَبَّأتُکُما بِتَأویلِه قَبلَ أَن یَأتِیَکُما» [۸] گاهی هم تأویل به نتیجه و فرجام و عاقبت کارهای اختیاری انسان اطلاق شده مثل آیه شریفه:«ذلِک خَیرٌ وَ أَحسَنُ تَأویلاً» [۹] ، تأویل در این مواردی که ذکر شد در امور دیگری غیر از قرآن به کار رفته و اصلاً ربطی به قرآن و اصطلاحی که ما از قول علامه طباطبایی(ره) گفتیم ندارد اما اگر در این معانی دقت کنیم می­توانیم ادعا بکنیم که این مواردی که در غیر قرآن استعمال شده به نوعی همان معنای لغوی است که برای تأویل ذکر شده است.

اصطلاح تأویل در مورد قرآن در چهار معنا به کار رفته که عبارتند از:

الف) معنای واقعی برخی آیات متشابه.

ب) معارف باطنی آیات.

ج) تجسم عینی پیش­گویی­های قرآن.

د) مصادیق پنهان برخی آیات قرآن.

این چهار معنایی که در مورد تأویل قرآن به کار رفته را می­شود تحت تعریفی که مرحوم علامه طباطبائی از تأویل ارائه داده بود قرار داد چون معنای واقعی برخی آیات متشابه یا معارف باطنی آیات یا مصداق خارجی و تجسم عینی پیش­گویی­های قرآن یا مصادیق پنهان و غیر آشکار بعضی از آیات، همه مربوط به همان حقیقتی است که در لوح محفوظ ثابت است و تنها راسخون فی العلم آن حقایق را می­دانند پس در آن دوازده موردی که تأویل در غیر قرآن به کار رفته می­توانیم این موارد را به نوعی به یکی از همان معانی لغوی تأویل برگردانیم و پنج موردی که در قرآن به کار رفته و در چهار معنا استعمال شده اشاره دارد به همان معنای اصطلاحی تأویل که از قول مرحوم علامه طباطبایی نقل کردیم، به نظر ما بین معنای لغوی تفسیر و معنای لغوی تأویل و همچنین بین معنای اصطلاحی این دو تباین است و تأویل فقط برای راسخون فی العلم ممکن است و برای ما امکان ندارد.

بحث جلسه آینده: بحث از امکان تفسیر و جواز تفسیر قرآن را در جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . تفسیر المیزان، ج۳، ص۲۳.

[۲] . یوسف / ۳۶.

[۳] . همان / ۴۴.

[۴] . همان / ۴۵.

[۵] . همان/ ۱۰۰.

[۶] . کهف / ۷۸.

[۷] . همان / ۸۲.

[۸] . یوسف / ۳۷.

[۹] . نساء / ۵۹ و إسراء / ۳۵.