جلسه بيست و دوم-حدیث احرف سبعه

دانلود-جلسه بيست و دوم-PDF

جلسه بيست و دوم
حدیث احرف سبعه
۲۲/۱۲/۱۳۸۹

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در حجیت قراءات سبع بود عرض کردیم برای حجیت قراءات سبع به دو دلیل استناد شده یک دلیل، روایت احرف سبعه است و دلیل دیگر، تواتر روایت احرف سبع است، بحث ما در روایت احرف سبعه بود عرض کردیم این روایت هم از طرق اهل سنت و هم از طرق شیعه نقل شده، از طرق اهل سنت به چند روایت اشاره کردیم و اقوال علماء اهل سنت را هم درباره روایت احرف سبعه ذکر کردیم که به پنج قول اشاره کردیم.

قول ششم:

قول ششم این است که منظور از احرف سبعه بطون و وجوه سبعه است یعنی قرآن دارای هفت بطن است به این معنا که ظاهرش یک معنایی دارد، بطن اول یک معنایی دارد و بطن دوم هم یک معنایی دیگر دارد و تا هفت بطن عمق پیدا می­کند و این نشانه عمیق بودن معارفی است که در قرآن بیان شده که هر کسی به فراخور فهم و میزان احاطه­اش به معارف دینی می­تواند از آیات قرآنی استفاده کند.

طرق شیعه درباره روایت احرف سبعه:

در طرق شیعه هم روایت احرف سبعه نقل شده که به آن اشاره می­کنیم:

روایت اول: از امام صادق(ع) نقل شده که حضرت فرمودند:«ان القرآن نزل علی سبعه احرف و ادنی ما للامام ان یفتی علی سبعه وجوه» [۱] ؛ قرآن بر هفت حرف نازل شده و کمترین چیزی که امام می­تواند بر اساس آن فتوا بدهد هفت وجه است یعنی امام بر اساس قرآن می­تواند بر هفت وجه فتوا بدهد، البته مرحوم آقای خوئی و بعضی دیگر در سند این روایت و سایر روایات احرف سبعه خدشه وارد کرده­اند و می­گویند محمد بن یحیی صَیرفی که در سند این روایت است مجهول می­باشد.

روایت دوم: از امام باقر(ع) نقل شده که حضرت می­فرمایند: «تفسیر القرآن علی سبعه احرف منه ما کان و منه ما لم یکن بعد ذلک تعرفه الائمه»؛ منظور از احرف در این روایت وجوه و بطون می­باشد، همان­گونه که در روایت قبلی چیزی که دلالت بکند بر اینکه منظور از احرف سبعه قراءات هفت­گانه می­باشد وجود ندارد در این روایت هم هیچ دلالتی بر اینکه منظور از احرف سبعه قراءات سبعه می­باشد وجود ندارد.

روایت سوم: مرسله­ای است از امیرالمؤمنین(ع) که حضرت می­فرمایند:«انزل القرآن علی سبعه اقسام کل منها شافٍ و کافٍ و هی امرٌ و زجرٌ و ترغیبٌ » ؛ حضرت هفت قسم از اقسام مطالب قرآنی را ذکر می­کنند.

امثال آقای خوئی(ره) در سند این روایات اشکال کرده­اند که یا مشکل ارسال دارند یا ضعاف و مجاهیل در سند این روایات وجود دارند، پس سند این روایات اشکال دارد اما صرف نظر از اشکال سندی، قدر مسلم این است که از نظر دلالت هیچ کدام از این روایات اشاره­ای به قرائت ندارد یعنی هیچ قرینه و شاهدی که بشود با تمسک به آن «احرف سبعه» را حمل بر قراءات هفت­گانه کرد در روایات وجود ندارد.

مرحوم فیض کاشانی بین این روایات جمع کرده و گفته: ممکن است منظور از این روایات این باشد که آیات قرآن دارای هفت گونه است و هر گونه دارای هفت بطن است و همچنین به هفت لغت و لهجه نازل شده، یعنی مرحوم فیض به نحوی بین مضامین هر سه روایتی که ذکر شد جمع کرده است. حتی این جمع مرحوم فیض را هم که در نظر بگیریم باز هم هیچ اشاره­ای به قراءات سبعه نشده است.

البته روایاتی نقل شده که این روایات به نوعی بر سبعه احرف تأکید دارند؛ مثلاً روایتی از پیامبر نقل شده که حضرت می­فرمایند: از طرف خدا به من گفته شد که قرآن را به حرف واحد بخوان بعد حضرت می­فرمایند:«فقلت یا رب وسع علی امتی فقال: ان الله یأمرک أن تقرأ القرآن علی سبعه احرف»؛ حضرت رسول اکرم عرض کردند خدایا بر امت من توسعه­ای بده خطاب آمد: خداوند تو را امر می­کند به اینکه قرآن را بر هفت حرف قرائت کنی. این را بر لهجه­های مختلف حمل کرده­اند یعنی اینکه قرآن را بر هفت لهجه قرائت کن، ولی احرف باز هم به معنای قرائت نیست.

نتیجه اینکه از مجموع روایاتی که از طرق اهل سنت و شیعه نقل شده و همچنین رأی قاطبه­ی علماء اهل سنت حتی کسانی مثل ابن تیمیه و قاطبه­ی علماء شیعه فهمیده می­شود که روایت احرف سبعه دلالت بر حجیت قراءات سبع نمی­کند و اصلاً احرف به معنای قرائت نیست، در بین علماء اهل سنت؛ سیوطی، زرکشی، ابو محمد مکی، ابو شامه و… با قاطعیت گفته­اند منظور از احرف سبعه قراءات سبعه نمی­باشد.

بعد از اینکه مسلم شد که مراد از روایت«ان القرآن نزل علی سبعه احرف» قراءات سبعه نمی­باشد سؤال این است که با قطع نظر از سند روایت معنای روایت چیست؟ قطعاً بعضی از روایاتی که ذکر شد نظر به لهجه­های مختلف دارد یعنی اینکه قرآن بر لغت­ها و لهجه­های مختلف نازل شده، بعضی دیگر به معنای بطون مختلف است، در بین علماء شیعه این دو وجه بیشتر از بقیه مورد توجه قرار گرفته­است.

مسئله اختلاف لهجه­ها امری طبیعی است همان­گونه که در بین تمام مناطق دنیا اختلاف لهجه وجود دارد، بعضی مناطق مخارج حروف را نمی­توانند اداء کنند، بعضی مناطق دیگر، حرکات را نمی­توانند اداء کنند مثلاً جایی را که باید به فتحه بخوانند به کسره تلفظ می­کنند و اصلاً قادر به تلفظ فتحه نمی­باشند یا حتی بعضی از حروف را نمی­توانند درست تلفظ بکنند و این در بین تمام زبان­ها وجود دارد و زبان عربی هم از این امر مستثنی نیست و تکلیف به اینکه همه افراد قرآن را به لهجه واحد قرائت کنند امر محالی بود لذا امکانی فراهم شد که همه با لهجه­های مختلف بتوانند قرآن را بخوانند، در روایتی از ابن عباس آمده که پیامبر قرآن را به لهجه­ی واحدی برای مردم قرائت می­کرد و این برای مردم دشوار بود لذا جبرئیل نازل شد و عرض کرد: قرآن را برای هر قومی به لغت خودشان قرائت کن. یا مثلاً ابن قتیبه می­گوید: از تسهیلات خداوند این است که به پیامبر امر فرمود: قرآن را به هر قومی به لغت خودشان و به حسب آداب خودشان تعلیم بده. در کتاب­های علوم قرآنی نقل می­کنند که: مثلاً طایفه هُذیل «حتی حین» را «عتی حین» تلفظ می­کردند یا مثلاً طایفه اسد فتحه را نمی­توانستند اداء کنند و «الم اَعهد الیکم» را «الم اِعهد الیکم» تلفظ می­کردند، علی ای حال در اینکه قرآن توسط مردم به لهجه­های مختلف قرائت می­شده و پیامبر هم این را تأیید کرده بودند تردیدی وجود ندارد سؤالی که وجود دارد این است که اگر ما بگوییم منظور از حدیث احرف سبعه لهجه­ها و گویش­های مختلف است چرا در روایت می­فرماید:«نزل القرآن علی سبعه احرف»؛ چون معنا ندارد که قرآن به هفت لهجه نازل شده باشد و نزول نمی­شود بیشتر از یکی باشد، پس باید بگوییم احرف به معنای لهجه هم نمی­تواند باشد زیرا نزول بر هفت لهجه امکان ندارد.

نتیجه: روایت احرف سبعه اساساً قابل قبول نیست چون علاوه بر اینکه مشکل سندی دارد از نظر دلالت هم«احرف» نه بر قراءات سبعه حمل می­شود و نه بر لهجه­های مختلف، صرف نظر از سند روایت آنچه که با قواعد و معنای روایات سازگار است این است که«احرف» را به معنای بطن بدانیم یعنی قرآن بر هفت بطن نازل شده که هر کدام از این بطون خودش هفتاد بطن دارد و یا بگوییم قرآن بر هفت قسم از مطالب نازل شده است، نتیجه اینکه این روایت اثبات حجیت قراءات سبع را نمی­کند.

بحث جلسه آینده: بررسی تواتر قراءات سبعه و اینکه آیا در مورد قراءات هفت­گانه می­توانیم ادعای تواتر بکنیم یا نه؟ بحث جلسه آینده خواهد بود.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . شیخ صدوق،الخصال، ج۲، ابواب السبعه، ص۳۵۸،حدیث۴۳.