جلسه چهاردهم-راههای توثیق عام- مشایخ ثقات

دانلود-جلسه چهاردهم-PDF

جلسه چهاردهم
راههای توثیق عام- مشایخ ثقات
26/۱۰/۱۳۹۱

مشایخ ثقات:

بحث در توثیقات عامه است. یکی از توثیقات عامه اصحاب اجماع بود. دومین مورد بحث از کسانی است که درباره آنها مشهور شده که «لایروون و لایرسلون الا عن ثقةٍ». البته این بحث در کتب رجالی به عنوان مشایخ الثقات هم شهرت دارد، در مورد بعضی از افراد معروف شده که آنها روایت نمی‏کنند و روایت را ارسال نمی‏کنند مگر از ثقه. ظاهر عبارت «لایروون و لایرسلون الا عن ثقة» هم شامل مسانید می‏شود هم شامل مراسیل. در جایی که روایت مسند باشد، یعنی همه وسائط در سلسله سند ذکر شده باشند گفته می‏شود «لایروون الا عن ثقة»، یعنی از خودشان و مابعد آنها تا امام معصوم (ع) اسامی اشخاص، ذکر شده و هیچ قسمتی از سند رها نشده است لکن اگر بخشی از سند رها شود گفته می‏شود «لایرسلون الا عن ثقة». پس «لایروون و لایرسلون الا عن ثقة» به این معنی است که این اشخاص اگر روایتی را به صورت مسند نقل کنند حتماً از ثقه نقل می‏کنند ولو آن شخص مجهول یا مهمل باشد و اگر روایتی را به صورت مرسل نقل کنند یعنی قسمتی از سند رها شده باشد و نام راوی نیامده باشد باز هم ارسال آنها حتماً از ثقه بوده یعنی مرسله‏ای که نقل کرده‏اند باز هم از ثقه بوده است.

آنچه که بر این تعبیر مترتب می‏شود و نتیجه‏ای که از این جمله گرفته می‏شود یک نتیجه رجالی و یک نتیجه اصولی است.

فایده رجالی:

فایده رجالی تعبیر «لایروون و لا یرسلون الا عن ثقة» این است که هر کسی که این افراد از او نقل کنند ثقه‏اند. البته جای این سؤال هست که آیا فقط شامل افراد بی واسطه می‏شود یا افرادی را هم که با واسطه از او نقل کنند شامل می‏شود؟ که بعداً به این مطلب خواهیم پرداخت.

فایده اصولی:

مرسلات این اشخاص هم مثل مسانید آنها حجت است. به طور کلی روایت اگر مسند باشد یعنی سلسله سند آن روایت تا معصوم (ع) معلوم باشد که علی‏القاعده باید از حال روات آن روایت تتبع شود و اگر ثقه و قابل اعتماد باشند، آن روایت مسند و حجت می‏باشد لکن اگر شخصی روایتی را به صورت مسند نقل کرده باشد ولی حال روات معلوم نباشد در این صورت نمی‏توان گفت این روایت معتبر است، اما در مورد اشخاص مورد نظر در این تعبیر همه مسندات آنها حجت است ولو اینکه واسطه مجهول یا مهمل باشد. پس فایده اصولی این تعبیر این است که مسانید این اشخاص حجت است ولو اینکه واسطه مهمل یا مجهول باشد و مراسیل آنها هم مثل مسانیدشان حجت است. پس حجیت مسانید و مراسیل این اشخاص یک نتیجه اصولی است.

قدر متیقن از «العصابة التی لایروون و لایرسلون الا عن ثقة» سه نفرند و شش نفر هم محل اختلافند که آن سه نفر عبارتند از: محمد بن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی. در مورد شش نفر دیگر هم بعضی گفته‏اند این شش نفر هم «لایروون و لایرسلون الا عن ثقة» که عبارتند از: احمد بن محمد بن عیسی، بنوفضّال، جعفر بن بشیر بجلّی، محمد بن اسماعیل میمون زعفرانی، علی بن الحسن الطاتری و احمد بن علی النجاشی که در مورد این شش نفر هم معروف شده که فقط از ثقه روایت و ارسال می‏کنند.

قبل از اینکه ببینیم آیا مشایخ ثقات همین سه نفرند یا شامل آن شش نفر دیگر هم می‏شود یا نه باید راجع به خود این مسئله بحث کنیم که این ادعا تا چه حدی قابل قبول است؟

اساس این ادعا را شیخ طوسی [۱] مطرح کرده، ایشان در یک عبارتی که ما سابقاً آن را نقل کردیم در مورد جواز عمل به مراسیل می‏گوید: اصحاب، بین مراسیل و مسانید این عده (محمد بن ابی عمیر، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی و صفوان) فرق نگذاشته‏اند؛ چون اینها را به این عنوان می‏شناسند که «لایروون و لایرسلون الا عن ثقة». پس اساس این تعبیر از جانب شیخ طوسی مطرح شده و قبل از ایشان نبوده است. نجاشی قریب به این مضمون را در مورد مراسیل گفته و متعرض مسانید نشده که آن هم فقط در مورد مرسلات ابن ابی عمیر می‏باشد لذا دامنه سخن نجاشی نسبت به شیخ طوسی محدودتر است. نجاشی درباره ابن ابی عمیر می‏گوید: کتاب‏های ابن ابی عمیر از بین رفت و او ناچار شد با تکیه با حفظیات خودش و آنچه در دست مردم بود روایات را گردآوری کند لذا اصحاب ما به مراسیل او اعتماد می‏کنند. [۲]

پس اساس عبارت «العصابة التی لایروون و لایرسلون الا عن ثقة» مربوط به شیخ طوسی است و از نجاشی هم مطلبی به این مضمون نقل شده است.

اشکالات محقق خوئی:

مرحوم آقای خویی چهار اشکال به این تعبیر دارد و می‏گوید این عبارت تمام نیست که ما اشکالات ایشان را ذکر می‏کنیم و سپس به بررسی آنها می‏پردازیم ببینیم این اشکالات وارد است یا نه؟ اصل ادعای مرحوم آقای خویی این است که این مطلب صرفاً اجتهاد و استنباط شیخ طوسی است یعنی او استنباط کرده که اصحاب بین مراسیل و مسانید این گروه فرقی نمی‏گذاشته‏اند و الا حقیقتاً این گونه نیست.

اشکال اول:

اصل این مسئله در بین اصحاب ثابت نیست، منشأ این ادعا در واقع همان چیزی است که کشّی گفته است، کشّی گفته: «اجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنهم»، شیخ طوسی گمان کرده که منشأ این اجماع این است که این اشخاص از غیر ثقه نقل روایت و ارسال روایت نمی‏کنند، پس مطلبی که شیخ طوسی نقل کرده هیچ اصلی ندارد و کلام شیخ طوسی برداشت شخصی ایشان از عبارتی است که کشّی فرموده؛ چون اگر این مطلب اجتهاد و استباط شخصی شیخ طوسی نبود و مورد تسالم بود حداقل باید کسی متعرض این مطلب می‏شد و در کلمات اصحاب وارد می‏شد و حداقل قدماء باید این مطلب را ذکر می‏کردند در حالی که در کلمات قدماء چنین چیزی به هیچ وجه ثابت نشده است.

مرحوم آقای خویی شاهدی هم ذکر می‏کنند بر اینکه این مطلب اجتهاد شیخ طوسی بوده و فی‏نفسه ثابت نیست و می‏گوید خود شیخ در کتاب تهذیب نسبت به بعضی از روایات این اشخاص مناقشه کرده به دلیل اینکه مرسل‏اند مثلاً می‏گوید روایتی است که در سند آن آمده: محمد بن ابی عمیر عن بعض اصحابنا عن زرارة عن ابی جعفر (ع)، «فأوّل ما فیه انّه مرسلٌ و ما هذا سبیله فلا یعارض به الاخبار المسندة» [۳] می‏گوید: اولین اشکال این است که این روایت مرسله است و به وسیله این مرسلات با اخبار مسنده معارضه نمی‏شود که معنای این جمله این است که مسند مقدم بر مرسل است. از این عبارت معلوم می‏شود که شیخ در روایات اشخاصی مثل ابن ابی عمیر اشکال کرده در حالی که آنها از اصحاب اجماع بوده‏اند و اگر این اشخاص فقط از ثقه روایت نقل می‏کنند سؤال این است که چرا ابن ابی عمیر از جانب شیخ مورد اشکال واقع شده است لذا وقتی مطلب نزد خود شیخ طوسی پذیرفته نیست چگونه ایشان به دیگران نسبت می‏دهد که اصحاب می‏گویند این اشخاص فقط از ثقه نقل روایت و ارسال روایت می‏کنند. [۴]

بحث جلسه آینده: بقیه اشکالات مرحوم آقای خویی را انشاء الله در جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . عدة الاصول، ج۱، ص۳۸۶.

[۲] . رجال نجاشی، ج۲، ص۳۰۶.

[۳] . تهذیب، ج۸، باب العتق و احکامه، ص۲۳۳، ح۹۳۲.

[۴] . معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۳-۶۱.