جلسه هفتم-ادله تحریف- روایات

دانلود-جلسه هفتم-PDF

جلسه هفتم
ادله تحریف- روایات
۰۶/۰۸/۱۳۹۱

بحث در ادله تحریف بود، تا اینجا سه دلیل را ذکر و مورد بررسی قرار دادیم.

دلیل چهارم: روایات

ادعا شده روایات زیادی در مورد وقوع تحریف در قرآن وارد شده که حداقل تواتر اجمالی دارند یعنی روایات به حدی از کثرت است که موجب علم اجمالی به صدور برخی از این روایات از معصومین می­شود. باید این روایات را که چند طائفه­اند ذکر کنیم ببینیم از نظر سندی و دلالی قابل قبول­اند یا نه.

طائفه اول:

روایاتی است که در آنها به صراحت تعبیر تحریف یا تغییر یا تبدیل به کار رفته است.

روایت اول: عن علی بن سوید السائی قال: «کتب إلیّ ابوالحسن الاول(ع) و هو فی السّجن و اما ما ذکرتَ یا علی ممّن تأخذ معالم دینک لا تأخذنّ معالم دینک عن غیر شیعتنا إن تعدّیتهم اخذتَ دینک عن الخائنین الذین خانوا الله و رسوله و خانوا اماناتهم، انهم ائتمنوا علی کتاب الله عز و جل فحرّفوه و بدّلوه فعلیهم لعنة الله و لعنة رسوله و لعنة ملائکته و لعنة آبائیَ الکرام البررة و لعنتی و لعنة شیعتی إلی یوم القیامة»؛ امام موسی بن جعفر(ع) در حالی که در زندان بود در پاسخ به سؤالی که از ایشان شده بود این گونه نوشتند: و اما آنکه گفتی از چه کسی معالم دینت را اخذ کنی آن را از غیر شیعه ما اخذ نکن بعد در تعلیل برای اینکه چرا نباید معالم دین را از غیر شیعه اخذ کند می­فرماید: اگر از شیعه ما تعدی کنی و از غیر شیعه اخذ کنی در این صورت دینت را از خائنین به خدا و رسول و خائنین به امانات خدا و رسول اخذ کرده­ای، اینها کتاب خدا را به عنوان امانت اخذ لکن آن را تحریف و تبدیل کردند که لعنت خدا و رسول و ملائکه و آباء من و خود من و شیعیان من بر آنها باد. تعبیر تحریف و تبدیل در این روایت آمده است. این روایت در رجال کشی نقل شده است.

روایت دوم: ما عن الصدوق فی الخصال باسناده عن جابر عن النبی(ص) قال: «یجیء یوم القیامة ثلاثةٌ یشکون، المصحف و المسجد و العترة، یقول المصحف یا رب حرِّفونی و مزّقونی و یقول المسجد عطّلونی و ضیّعونی و تقول العترة یا رب قتلونا و طردونا و شردونا» شیخ صدوق در کتاب خصال این روایت را از پیامبر(ص) نقل کرده که حضرت فرمودند: روز قیامت سه چیزند که در صحرای محشر شکایت می­کنند؛ قرآن و مسجد و اهل بیت(ع)، شکایت قرآن این است که می­گوید: اینها من را تحریف کردند و تغییر دادند، شکایت مسجد این است که می­گوید اینها من را معطل و بدون استفاده گذاشتند و من را تضییع کردند و اهل بیت(ع) هم شکایت می­کنند که خدایا اینها ما را کشتند و طرد کردند و کنار زدند. شاهد این است که شکایت قرآن طبق این روایت این است که می­گوید من را تحریف کردند و این اخبار از وقوع تحریف در قرآن است.

روایت سوم: جعفر بن محمد بن قولویه فی محکی کامل الزیارات عن ابی عبدالله(ع) قال: «إذا دخلتَ الحائر فقل اللهم العن الذین بدّلوا دینَک و کتابک و غیّروا سنّة نبیک» حضرت می­فرمایند: وقتی که داخل در حائر نبوی شدی بگو خدایا لعنت کن کسانی که کتاب تو را تبدیل کردند و سنت پیامبرت را تغییر دادند، نفس اینکه این لعن وارد شده نشان دهنده این است که کسانی هستند که در قرآن دست برده و آن را تغییر داده­اند که اگر تبدیل و تحریف کتاب نبود چنین لعنی معنی نداشت. پس این روایت دال بر این است که تحریف در قرآن واقع شده است.

روایت چهارم: روایتی است که سعد بن عبدالله قمی در بصائر نقل کرده است. عن ابی جعفر(ع) قال: «دعا رسول الله(ص) بمِنی فقال(ص): یا ایها الناس إنّی تارکٌ فیکم الثقلین اما إن تمسکتم بهما لن تضلّوا کتاب الله و عترتی، و الکعبة البیت الحرام ثم قال ابوجعفر(ع) اما کتاب الله فحرّفوه و اما الکعبة فهدموه و اما العترة فقتلوه و کل ودائع الله قد نبذوا و منها قد تبرّئوا» امام باقر(ع) از قول حضرت رسول اکرم(ص) نقل می­کنند که حضرت فرمودند: ای مردم من در میان شما دو چیز را گذاشتم که اگر به آنها تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد، یکی کتاب خدا و عترت و دیگری کعبه است سپس اما باقر(ع) فرمودند: از این دو ثقل، کتاب خدا را تحریف و کعبه را ویران کردند و عترت را کشتند و از همه ودائع الهی تبری جستند.

روایت پنجم: روایتی که ابن شهر آشوب در مناقب نقل کرده که بخشی از خطبه ابی الله الحسین(ع) در روز عاشورا است، فی خطبة ابی عبدالله(ع) یوم عاشورا «فإنما انتم من طواغیت الامّة … و محرّفوا الکتاب» حضرت خطاب به لشکر ابن سعد می­فرماید: شما از طاغوت­های امت هستید و بعد توصیفاتی را در مورد آن گروه دارد از جمله اینکه می­فرماید: شما کسانی هستید که کتاب خدا را تحریف کردید. از این عبارت استفاده می­شود که تحریف در قرآن واقع شده که حضرت این نسبت را به آنها می­دهند و الا اگر تحریفی در قرآن واقع نشده باشد معنی ندارد که حضرت این جمله را خطاب به آنها بفرمایند.

روایت ششم: روایتی است که سید بن طاووس نقل از دو نفر نقل می­کند؛ یکی سلیمان بن جعفر جعفری و دیگری ابی جعفر محمد بن اسماعیل بن بزیع قالا: «دخلنا علیه و هو فی سجدة الشکر فأطال السجود ثمّ رفع رأسه فقلنا له اطلت السجود؟ فقال(ع): مَن دعا فی سجدة الشکر بهذا الدعاء کان کالرّامی مع رسول الله(ص) یوم بدر… قال: إذا انت سجَدتَ سجدة الشکر فقل: اللهم العن الذین بدّلوا دینک… اللهم العن الذین حرّفوا کتابک» این دو از امام رضا(ع) نقل می­کنند و می­گویند ما بر امام رضا(ع) داخل شدیم در حالی که حضرت در حال سجده بود، حضرت سجده را طولانی کرد، بعد از اینکه از سجده برخاست عرض کردیم چرا سجده را طولانی کردید؟ حضرت در پاسخ فرمودند: کسی که در سجده شکر این دعا را بخواند مثل کسی است که در جنگ بدر در کنار رسول خدا با کفار جنگیده است، این دو نفر گفتند این دعا را بگویید تا ما بنویسیم حضرت فرمودند: وقتی که سجده شکر بجا آوردی بگو لعنت خدا بر کسانی که دین او را تغییر و کتاب او را تحریف کردند. وجه لعن هم این است که آنها کتاب خدا را تحریف کرده­اند لذا دلالت می­کند بر اینکه تحریف در قرآن واقع شده و لولا وقوع التحریف این لعن معنی نداشت.

روایت هفتم: روایتی طولانی است در تفسیر علی بن ابراهیم قمی از ابی الجارود- بحث است که این تفسیر را علی بن ابراهیم قمی نوشته یا ابی­الجارود یا مربوط به هر دو نفر است که بحث آن به طور مفصل در مباحث رجال ذکر شده است- عن ابی­ذر قال: لمّا نزلت هذه الآیة«یوم تبیض وجوه و تسود وجوه»، وقتی که این آیه نازل شد حضرت رسول اکرم فرمودند: «ترِدُ علیّ امتی یوم القیامة علی خمس رایات…فاسئلهم ما فعلتم بالثقلین من بعدی؟ فیقولون: اما الاکبر فحرّفناه و نبذناه وارء ظهورنا و اما الاصغر فعادیناه و ظلمناه فأقول: ردّوا إلی النار و الثانی رایة فرعون هذه الامة فأسئلهم ما فعلتم بالثقلین من بعدی؟ فیقولون اما الاکبر فحرّفناه و مذّقناه و خالفناه و اما الاصغر فعادیناه و قاتلناه فأقول لهم ردّوا إلی النار و الثالث رایة سامری هذه الامة فأسئلهم ما فعلتم بالثقلین من بعدی؟ فیقولون اما الاکبر فعصیناه و ترکناه و اما الاصغر فمزقناه و ضیعناه و صنعنا به کل قبیح فأقول: ردّوا إلی النار و اما الرابع رایة ذی الثدیة مع اول الخوارج فاسئلهم ما فعلتم بالثقلین من بعدی؟ فیقولون اما الاکبر فمزقناه و ورعنا منه و اما الاصغر فقاتلناه و قتلناه فأقول لهم ردوا إلی النار و آخرهم رایة علی(ع) فأسئلهم ما فعلتم بالثقلین من بعدی؟ فیقولون اما الاکبر فاتّبعناه و اما الاصغر فاحببناه و والیناه و واردناه و نصرناه حتی اهریقت فیهم دمائنا فأقول لهم ردّوا إلی الجنّة» امت من روز قیامت با پنج پرچم و علم بر من وارد می­شوند، گروه اول کسانی هستند که وقتی وارد می­شوند من از آنها سؤال می­کنم که بعد از من با دو ثقل(ثقل اکبر و اصغر) چه کردید؟ می­گویند: ثقل اکبر یعنی قرآن را تحریف کردیم و کنار گذاشتیم و نسبت به ثقل اصغر یعنی اهل بیت(ع) دشمنی و ظلم کردیم و من می­گویم: به سمت آتش برگردید بعد حضرت می­فرماید: گروه دوم فرعون این امت است که با اتباعش وارد می­شود و من سؤال می­کنم با ثقلین چه کردید؟ در پاسخ می­گویند: قرآن را تحریف کردیم و کنار گذاشتیم و با اهل بیت(ع) دشمنی کردیم و آنها را کشتیم و من می­گویم: برگردید به سمت آتش. گروه سوم سامری این امت است که وقتی وارد می­شوند باز حضرت همان سؤال قبلی را می­پرسند و آنها همان پاسخ را می­دهند، گروه چهارم هم در پاسخ همان را می­گویند پس این چهار گروه توسط پیامبر(ص) مورد سؤال قرار می­گیرند و خود آنها با صراحت می­گویند قرآن را تحریف کردیم و تغییر دادیم و حضرت هم آنها را به سمت آتش فرا می­خوانند و گروه پنجم تحت رایت علی(ع) هستند که وقتی حضرت از آنها سؤال می­کند شما با دو ثقل چه کردید در پاسخ می­گویند: قرآن را تبعیت کردیم و اهل بیت(ع) را دوست داشتیم و آنها را یاری کردیم تا آنجایی که خون ما در راه آنها ریخته شد که حضرت به آنها می­فرمایند: وارد بهشت شوید.

شاهد در این روایت این است که از این پنج گروه، چهار گروه راجع به ثقل اکبر که قرآن است می­گویند ما آن را تحریف کردیم که معنای این سخن این است که تحریف در قرآن واقع شده که این چهار گروه آن را ادعا می­کنند.

بحث جلسه آینده: روایات طائفه اولی را انشاء الله در جلسه آینده بررسی خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»