جلسه نوزدهم-راههای توثیق عام- مشایخ ثقات

دانلود-جلسه نوزدهم-PDF

جلسه نوزدهم
راههای توثیق عام- مشایخ ثقات
08/۱۱/۱۳۹۱

خلاصه جلسه گذشته:

عرض کردیم آنچه که مرحوم شیخ طوسی به عنوان مشایخ الثقات ادعا کرده که گروهی «لایروون و لایرسلون الا عن ثقة»، مورد اشکال بعضی از بزرگان واقع شده است، مرحوم آقای خویی چهار اشکال به این مطلب داشتند که ما این اشکالات را نقل و مورد مناقشه قرار دادیم، عمده مطلبی که باقی مانده در مورد ضعف بعضی از افرادی است که این گروه از آنها روایت نقل کرده‏اند یعنی در مورد بعضی از افراد ادعا شده که این سه نفر از آنها روایت نقل کرده‏‏‏‏اند در حالی که ضعیف هستند. اگر «لایروون و لایرسلون الا عن ثقة» صحیح باشد نباید هیچ یک از مشایخ این گروه مبتلا به ضعف و طعن و قدح باشند در حالی که بعضی از مشایخ این گروه ضعیف هستند؛ مثلاً مرحوم آقای خویی بعضی افراد را از جمله علی بن ابی حمزه بطائنی، یونس بن ظبیان، ابی جمیله و غیره ذکر کرده و این قاعده را به این افراد نقض کرده است امام (ره) هم در مورد بعضی از مشایخ ثقات این قاعده را نقض کرده است، ایشان پنج نفر را نام می‏برد که عبارتند از: یونس بن ظبیان، ابی جمیله، علی بن حدید، عبدالله بن قاسم و علی بن ابی حمزه بطائنی. [۱] شهید صدر هم این قاعده را به پنج نفر نقض کرده که بعضی از آنها با آنچه امام (ره) ذکر کرده مشترکند که آن پنج نفر عبارتند از: علی بن حدید، یونس بن ظبیان، وهب بن وهب ابوالبختری، عمرو بن جمیع و حسین بن احمد منقری. حال سؤال این است که این نقض‏ها را چگونه باید حل کنیم؛ مثلاً فرض کنید ابن ابی عمیر از علی بن حدید یا از حسین بن احمد منقری روایت نقل کرده در حالی که این اشخاص تضعیف شده‏اند، ابتدائاً باید این نقض را تبیین کنیم و سپس در صدد برطرف کردن آن برآییم.

قبلاً گفتیم که ابن ابی عمیر از ۱۳ نفر روایت نقل کرده که در مورد شش نفر از آنها ادعای اتفاق بر ضعف آنها شده است که باید بررسی کنیم ببینیم آیا اتفاق بر ضعف آنها وجود دارد یا نه؟ و در مورد بقیه هم اختلاف است. بعد از رد اتفاق بر ضعف آنها باید بررسی کنیم ببینیم آیا وثاقت آنها ثابت است یا خیر؟ پس در دو مرحله نسبت به موارد نقض از مشایخ ابن ابی عمیر مطلب را پی‏گیری کنیم.

بررسی ضعف مشایخ ابن ابی عمیر:

۱- حسین بن احمد منقری

نجاشی او را تضعیف کرده است [۲] .

شیخ طوسی نام او را در زمره اصحاب امام باقر (ع) نقل کرده ولی در مورد او چیزی نفرموده اما هنگامی که او را در عِداد اصحاب امام کاظم (ع) برمی‏شمارد او را تضعیف می‏کند [۳] .

البته این مطلب قابل جمع است یعنی ممکن است این شخص در زمان امام باقر (ع) مورد طعن قرار نگرفته ولی بعداً تبدّل حال پیدا کرده باشد کما اینکه در بین رُوات کسانی بوده‏اند که در حال وثاقت یا در حال ضعف، روایت نقل کرده‏اند یا مثلاً مذهب امامی داشته و سپس تبدّل رأی پیدا کرده و مذهبش تغییر کرده و بعضی روایات را در زمانی که مذهب جدید داشته نقل کرده و این امری طبیعی است که حالات روات تغییر کند. به هر حال چنین اختلافی در بیان خود شیخ هم وجود دارد.

برقی هم در مورد حسین بن احمد منقری چیزی نگفته است [۴] – منظور از اینکه چیزی درباره او نگفته این نیست که اصلاً نام او را ذکر نکرده بلکه منظور این است که او را تضعیف نکرده است- مرحوم آقای خویی هم این شخص را مجهول دانسته است [۵] .

پس اینکه ادعا می‏شود در مورد بعضی از مشایخ ابن ابی عمیر، مثل حسین بن احمد منقری بر ضعف او اتفاق شده، این چنین نیست، چون بعضی این شخص را تضعیف کرده ولی بعضی دیگر در مورد او چیزی نگفته‏اند هرچند ممکن است گفته شود جمع این مطالب به نوعی در مقام تضعیف این شخص است ولی حداقل این است که اتفاقی بر ضعف او نیست.

۲- علی بن حدید

این شخص هم از مشایخ ابن ابی عمیر است و ادعا شده ضعف او مورد اتفاق است، با مراجعه به کتب رجالی متقدمین ملاحظه می‏شود تا حدودی محل اختلاف است و حداقل اتفاقی بر ضعف او مشاهده نمی‏شود.

نجاشی در مورد علی بن حدید چیزی نگفته است، شیخ در فهرست در مورد او می‏گوید: «انّ له کتاباً» و در رجال [۶] فقط گفته: او از اصحاب امام رضا (ع) و امام جواد (ع) است و در تهذیب او را در یک روایت تضعفیف کرده است، البته اینکه گفته‏اند شیخ در تهذیب این شخص را تضعیف کرده مطلبی است که علامه حلی در خلاصة الاقوال به شیخ طوسی نسبت داده است و گفته شیخ در استبصار و تهذیب علی بن حدید را در یک روایت تضعیف کرده است. عبارت شیخ این است «ضعیفٌ جدّاً لایعوّل علی ما ینفرد بنقله» اما وقتی به کتاب تهذیب و استبصار مراجعه می‏شود معلوم می‏شود که در تهذیب در این رابطه چیزی نیامده، بله دو روایت در استبصار ذکر شده؛ یکی در باب البئر تقع فیه الفأرة [۷] و دیگری هم در باب النهی عن بیع الذهب بالفِضّة نسیئةً [۸] .

تعبیر «ضعیفٌ جدّاً لایعوّل علی ما ینفرد بنقله» که از شیخ طوسی نقل شده دلیل بر عدم وثاقت نیست، چون این تعبیر که می‏گوید: در مواردی که او به تنهایی روایتی را نقل می‏کند نمی‏توان به آن اعتماد کرد؛ معنایش این است که اگر دیگران روایتی را با این مضمون داشته باشند اخذ به روایت او اشکالی ندارد و این تعبیر در مورد علی بن حدید به خاطر مذهبش بوده و مشعر به عدم وثاقت او نیست و شاهد این مطلب هم این است که کشی در مورد او گفته: «انه فتحیٌ من اهل الکوفة کان ادرک الرضا (ع)» [۹] ، کلام کشّی شاهد بر این است که مشکل علی بن حدید به خاطر مذهب اوست اما دال بر عدم وثاقت او نیست. البته کشّی روایاتی را هم نقل کرده که به نوعی ممکن است وثاقت این شخص قابل استفاده باشد اما مشکل این است که این روایات از حیث سند مشکل دارد مثلاً کشّی در روایت نقل می‏کند که روای به امام (ع) عرض می‏کند «جعلتُ فداک قد اختلف اصحابنا فاُصلّی خلف اصحاب هشام بن حَکم؟ قال: علیک بعلی بن حدید، قلت: فآخذُ بقوله؟ قال: نعم» [۱۰] ؛ راوی می‏گوید: اصحاب در مورد اینکه چه کسی امام جماعت شود اختلاف کرده‏اند، آیا من می‏توانم در نماز به اصحاب هشام بن حَکم اقتداء کنم؟ امام (ع) فرمودند: به علی بن حدید اقتداء کن، راوی سؤال می‏کند: آیا می‏توانم به قول او اخذ کنم؟ امام (ع) فرمودند: بله. حال اینکه این روایت در چه فضایی صادر شده و سؤال کننده چه کسی بوده و امام (ع) در چه مقامی این کلام را فرموده‏اند خیلی مهم است مخصوصاً وقتی در مورد اشخاص از امام (ع) سؤال می‏شده بعلاوه اینکه این روایت از حیث سند هم مشکل دارد اما به هر حال کشّی این روایت را نقل کرده و در این روایت علی بن حدید تأیید شده است. مرحوم آقای خویی هم در مورد این شخص به وثاقت یا عدم وثاقت او اشاره نکرده است.

به هر حال مجموعه مطالبی که در مورد علی بن حدید گفته شد نشان دهنده این است که حداقل، ضعف این شخص مورد اتفاق نیست.

۳- یونس بن ظبیان

نجاشی در مورد او می‏گوید: «ضعیفٌ جدّاً لایلتفتُ الی ما رواه، کلّ کتبه تخلیطٌ» [۱۱] ؛ یونس بن ظبیان ضعیف است و به آنچه روایت کند توجه نمی‏شود و تمام کتب او هم مخلوط از صحیح و غیر صحیح است.

شیخ در فهرست درباره او چیزی نگفته اما در رجال به مذهب او اشاره‏ای کرده که دال بر عدم وثاقت نیست. در رجال وقتی او را در زمره اصحاب امام صادق (ع) نقل می‏کندمی‏گوید: «و هو ضعیفٌ» [۱۲] ، مرحوم آقای خویی هم این شخص را مجهول دانسته است [۱۳] .

در مورد یونس بن ظبیان هم اتفاقی نسبت به ضعف او وجود ندارد اما بر فرض هم این شخص ضعیف باشد، ابن ابی عمیر فقط یک روایت را به تنهایی از او نقل کرده و در بعضی موارد هم روایت او را به عنوان تأیید نسبت به اخباری که ثقات نقل کرده‏اند، آورده است پس نمی‏توان گفت نقل از غیر ثقه در جایی که هم از ثقه و هم از غیر ثقه نقل کرده، قاعده «لایروون و لایرسلون الا عن ثقة» را نقض می‏کند چون آنچه از غیر ثقات نقل شده فقط مؤید روایات ثقات است. پس ابن ابی عمیر فقط یک روایت را به تنهایی از یونس بن ظبیان نقل کرده است که حال باید ببینیم آیا نقل یک روایت از شخص ضعیف هم به قاعده «لایروون و لایرسلون الا عن ثقة» لطمه وارد می‏کند یا خیر؟ خلاصه مطلب این شد که ضعف این سه نفر (حسین بن احمد منقری، علی بن حدید و یونس بن ظبیان) مورد اتفاق نیست.

بحث جلسه آینده: چند نفر دیگر از مشایخ ابن ابی عمیر باقی مانده که بعضی آنها را تضعیف کرده‏اند و بر این ضعف هم ادعای اتفاق کرده‏اند که انشاء الله در جلسه آینده به ذکر و بررسی آنها خواهیم پرداخت.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . کتاب الطهارة، ج۱، ص۱۹۱.

[۲] . رجال نجاشی، ج۱، ص۱۶۳.

[۳] . رجال شیخ، ص۱۱۵.

[۴] . رجال برقی، ص۵۰.

[۵] . معجم رجال الحدیث، ج۶، ۲۱۳.

[۶] . رجال شیخ، ص۲۸۲.

[۷] . استبصار، ج۱، ص۴۰، ح۷۰.

[۸] . همان، ج۳، ص۲۹۵.

[۹] . رجال کشی، ص۱۱۵.

[۱۰] .همان، ص ۲۷۹.

[۱۱] . همان، ص۴۴۸.

[۱۲] . رجال شیخ، ص۲۴۹.

[۱۳] . معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص۹۱.