جلسه سی و یکم-آغاز تفسیر

دانلود-جلسه سی و یکم-PDF

جلسه سی و یکم
آغاز تفسیر
۳۱/۰۱/۱۳۹۲

سیر اجمالی شکل‏گیری تفسیر

۱- عصر پیامبر (ص)

بحث ما درباره روش‏های تفسیری بود، مقدماتی را در این رابطه ذکر کردیم، قبل از ورود به بحث از روش‏های تفسیر مناسب است مروری بر آغاز تفسیر داشته باشیم، البته همان طور که گفته شد می‏توان مسئله تفسیر را به حسب ادوار مختلف هم مورد بررسی قرار داد اما بحث از ادوار تفسیر را بعد از بیان روش‏ها به صورت تطبیق عرض خواهیم کرد.

اگر بخواهیم زمانی را برای ابتدای تفسیر بیان کنیم، زمان خود پیامبر (ص) تفسیر قرآن شروع شده و از روایاتی که در این رابطه وارد شده اجمالاً این مطلب قابل استفاده است که پیامبر (ص) شخصاً به تفسیر و تبیین آیات می‏پرداختند؛ مثلاً در روایتی از امام صادق (ع) وارد شده که حکم نماز بر پیامبر (ص) نازل شد لکن رکعات نماز در آن بیان نشده بود و پیامبر (ص) آن را بیان کرد، یا مثلاً در مورد جزئیات حج در قرآن چیزی بیان نشده و جزئیات آن توسط پیامبر (ص) بیان شده که این روایات در اصول کافی آمده است. [۱] اصل این مسئله که قرآن توسط پیامبر (ص) تفسیر شده و مطالب مجمل و پیچیده قرآن را تبیین می‏کرده در اکثر کتب علوم قرآنی وارد شده است. سیوطی در کتاب الاتقان مجموعه روایات تفسیری پیامبر (ص) را نقل کرده است [۲] ؛ مثلاً در ذیل آیه شریفه «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ» [۳] وارد شده که پیامبر (ص) «خیر» در این آیه را به پیروی از احکام قرآن و سنت خودش تفسیر کرده است، البته بحثی اینجا وجود دارد که آیا پیامبر (ص) همه آیات قرآن را و همزمان با نزول آیات تفسیر می‏کرده یعنی هر گاه آیه‏ای نازل می‏شد یا بر اساس سؤال مردم یا اشخاص خاصی و یا ابتدائاً خود پیامبر (ص) به تفسیر و تبیین آیات می‏پرداخته یا اینکه در موارد خاصی که مثلاً از ایشان سؤال می‏شد آیات را تفسیر می‏کردند و یا اگر ضرورتی وجود داشت به تبیین و تفسیر آیات مبادرت می‏کردند، این مسئله محل اختلاف است؛ بعضی قائلند که پیامبر (ص) هم زمان با نزول آیات به تفسیر قرآن اقدام می‏کردند و برخی دیگر معتقدند در موارد خاصی این کار صورت گرفته است، با توجه به بعضی قرائن اصح آن است که پیامبر (ص) همه آیات را برای مردم تفسیر کرده لکن در تفسیر و تبیین آیات هم متناسب با سطح فهم و درک مخاطبین یا شخص سائل، مطالب قرآن تبیین می‏شده؛ مثلاً برای امیرالمؤمنین (ع) همه مطالبی را که در مورد آیات لازم بوده اعم از شأن نزول، تفسیرها و تأویلات و تبیین متشابهات، انجام داده‏اند، امیرالمؤمنین (ع) در روایتی فرموده: هیچ آیه‏ای از قرآن بر رسول خدا (ص) نازل نشده جز اینکه پیامبر (ص) آن آیه را برای من قرائت کرد و املاء فرمود و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام را ذکر کرد و من به خط خودم آن را نوشتم، پیامبر (ص) هم از خداوند متعال خواست که قدرت فهم و حفظ آن را به من عطا کند، این قرآن بعداً به مصحف علی (ع) شهرت پیدا کرد، این مصحف همان گونه که ما قبلاً هم به آن اشاره کردیم مشتمل بر همه این موارد است که اگر آن مصحف از طرف کمیته معروف یکسان سازی مورد پذیرش قرار می‏گرفت شاهد این همه اختلاف در قرائات و تفسیر و تأویل‏های مربوط به قرآن نبودیم، نفس وجود این مصحف به اعتبار این روایات نشان دهنده این است که پیامبر اکرم (ص) حداقل برای امیرالمؤمنین (ع) تمام آیات قرآن را تفسیر کرده است، لذا این مطلب قرینه محکمی است بر اینکه ما نظر دوم را تأیید کنیم و ادعا کنیم پیامبر (ص) همه آیات قرآن را فی‏الجمله برای اشخاصی مثل علی (ع) تفسیر کرده است.

بعلاوه طبری از ابن مسعود نقل می‏کند که هر یک از ما وقتی ۱۰ آیه را فرا می‏گرفت از آن عبور نمی‏کرد مگر آنکه بر معانی آن آگاه می‏شد. [۴] پس اصل تفسیر از زمان پیامبر (ص) شروع شده و ایشان آیات قرآنی را برای عده‏ای که در رأس آنها امیرالمؤمنین (ع) بوده تفسیر کرده، البته برای دیگران به اندازه‏ای که به امیرالمؤمنین (ع) آموخته شده نبوده است. پس اگر بخواهیم بگوییم آغاز تفسیر چه زمانی است می‏توان ادعا کرد آغاز تفسیر قرآن در عصر پیامبر (ص) و توسط شخص پیامبر (ص) بوده است.

۲- عصر صحابه

بعد از رحلت پیامبر (ص) صحابی ایشان هم مرجع تفسیر و تبیین آیات بودند یعنی مهم‏ترین مرجع در تفسیر و تبیین آیات صحابی پیامبر (ص) بوده‏اند که میزان فهم و دانش و درک هر یک از آنها با دیگری متفاوت بوده است، صحابی یک معنای عامی است که شامل کسانی که دوره طولانی یا یک دوره کوتاه پیامبر (ص) را درک کرده‏اند می‏شود. در بین صحابی بعضی نسبت به تفسیر قرآن اهتمام بیشتری داشته و در مقابل برخی دیگر اهتمام کمتری داشته‏اند، در رأس کسانی که نسبت به تفسیر قرآن اهتمام بیشتری از خود نشان داده‏اند می‏توان نام علی بن ابیطالب (ع) را ذکر کرد، بعد از ایشان هم ابن عباس، ابن مسعود و ابیّ بن کعب از جمله کسانی هستند که بیشترین اهتمام را نسبت به تفسیر قرآن داشته‏اند، البته ابن عباس در بین سایرین به غیر از امیرالمؤمنین (ع) از یک موقعیت ویژه‏ای برخوردار است، شناخت تفسیری همه این افراد هم به امیرالمؤمنین (ع) بازگشت می‏کند، یعنی تفسیر در درجه اول از پیامبر (ص) شروع شده و اگر بخواهیم شخص دومی را در این رابطه ذکر کنیم کسی جز علی (ع) نیست و کتب مختلف از شیعه و سنی هم بر این مطلب شهادت داده‏اند، سیوطی می‏گوید: بیشترین روایات از علی (ع) است و از خلفاء دیگر، روایات کمتری در رابطه با تفسیر قرآن نقل شده است. [۵] زرکشی علی (ع) را صدر المفسرین دانسته است. [۶] ذهبی می‏گوید: در میان صحابه آگاه‏ترین صحابی به ویژگی‏های نزول و شناخت تأویلات علی (ع) است. [۷] آنچه ذکر شد مطالبی است که صاحبان کتب علوم قرآنی ادعا کرده‏اند، مهمتر از مطالبی که این اشخاص گفته‏اند نقل خود صحابه است، محل رجوع همه صحابه امیر المؤمنین (ع) بوده کما اینکه ابن عباس می‏گوید: «ما اخذتُ عن تفسیر القرآن فعن علی بن ابیطالب (ع)»؛ هر چه در تفسیر یاد گرفته‏ام از علی (ع) است، [۸] البته ابن عباس در زمان رحلت پیامبر (ص) تقریباً ده یا دوازه سال بیشتر نداشته و مدت کمی پیامبر (ص) را درک کرده است ولی در عین حال به عنوان رئیس المفسرین شناخته شده و روایتی هم از پیامبر (ص) درباره او وارد شده که حضرت می‏فرمایند: «لکل شیءٍ فارسٌ و فارس القرآن ابن عباس» [۹] ؛ هر چیزی سوارکاری دارد و کسی که سوار بر مطالب قرآن است ابن عباس است، لذا ابن عباس را پدر تفسیر می‏دانند، حال این ابن عباس که به عنوان پدر تفسیر معرفی شده می‏گوید: هر چه در تفسیر یاد گرفته‏ام از علی (ع) است.

از جمله صحابی مهم که در امر تفسیر شهرت پیدا کرده ابن مسعود است، او می‏گوید قرآن بر هفت حرف نازل شده و هیچ حرفی از آن نیست مگر اینکه ظاهر و باطنی دارد و بدرستی که علی (ع) علم آگاهی به ظاهر و باطن قرآن را داراست، این کلام با روایتی هم که از امیر المؤنین (ع) هم نقل شد منطبق است که حضرت فرمود: پیامبر (ص) همه مطالب قرآن را برای من املاء فرمود و من هم آنها را مکتوب نمودم. پس اگر بخواهیم بعد از پیامبر (ص) شخص دومی را برای تفسیر و تبیین آیات قرآن ذکر کنیم، کسی جز علی (ع) نیست، نه به اعتبار اینکه شیعه نسبت به امیر المؤمنین (ع) تعصب خاصی دارد و این ادعا را می‏کند بلکه این مطلب به اذعان خود صحابه است و روایاتی هم در این رابطه در جوامع روایی اهل سنت وارد شده و مؤلفین کتب علوم قرآن هم روایاتی را دال بر این مطلب نقل می‏کنند لذا اساس تفسیر به امیر المؤمنین (ع) می‏رسد. بعد از پیامبر (ص) و امیر المؤمنین (ع) می‏شود ادعا کرد که ابن عباس از ارکان تفسیر قرآن است و علت اینکه به عنوان پدر تفسیر شناخته شده اهتمامی است که به این امر داشته و به یک معنی نزد امیر المؤمنین (ع) تلمّذ کرده و بخش‏هایی از حقایق قرآن را از علی (ع) یاد گرفته است و الا اصل تفسیر از زمان پیامبر (ص) به وسیله خود پیامبر (ص) و بعد از رحلت ایشان هم توسط امیر المؤمنین (ع) بوده است اما اگر پیامبر (ص) و امیر المؤمنین (ع) را کنار بگذاریم در رأس مفسرین، ابن عباس قرار دارد که امیر المؤمنین (ع) درباره او می‏فرماید: او به مسائل و حقایق قرآن از ورای پرده ظریفی نگاه می‏کند. [۱۰] یعنی شاگردی است که به خوبی از عهده امر تفسیر بر آمده است.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . اصول کافی، ج۱، ص۲۸۶.

[۲] . الاتقان، ج۴، ص۲۴۴.

[۳] . آل عمران/۱۰۴.

[۴] . جامع البیان، ج۱، ص۲۷.

[۵] . الاتقان، ج۴، ص۲۳۳.

[۶] . البرهان، ج۲، ص۱۵۷.

[۷] . التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۸۹.

[۸] . بحار الانوار، ج۸۹، ص۱۰۵.

[۹] . همان، ج۲۲، ص۳۴۳.

[۱۰] . الاتقان، ج۲، ص۳۱۹.