جلسه سی و چهارم-رجال و فهرست شیخ

دانلود-جلسه سی و چهارم-PDF

جلسه سی و چهارم
رجال و فهرست شیخ
۲۶/۰۲/۱۳۹۱

رجال شیخ:

از جمله مصادر اولیه رجال یکی کتاب فهرست شیخ طوسی و دیگری هم کتاب رجال شیخ است، شیخ مجموعاً سه کتاب رجالی دارند؛ یکی اختیار معرفة الرجال است که در واقع رجال کشی را تهذیب کرده که قبلاً در بحث از رجال کشی به این مسئله اشاره داشتیم، دیگری کتاب رجال و سومی هم کتاب فهرست است.

ایشان در کتاب رجال، اصحاب پیامبر(ص) و اصحاب ائمه(ع) را به حسب ترتیب زمانی جمع آوری کرده است. در مقدمه کتاب رجال این گونه آمده که این کتاب برای معرفی روات تألیف شده اما آنچه که در این کتاب دیده می­شود صرفاً ذکر احوال شخصیه این افراد است؛ یعنی اسامی اینها ذکر شده لکن در مورد آنها هیچ مطلبی ذکر نشده که آیا این اشخاص ضعیف هستند یا ثقه و آیا کتاب یا روایتی دارند یا خیر و هم­چنین چیزی در مورد عقیده آنها ذکر نشده است، شاید به این جهت وارد این مقوله نشده­اند که هدف اصلی، ذکر نام اصحاب پیامبر(ص) و ائمه(ع) بوده است و شاید وجه دیگری هم بتوان برای آن ذکر کرد و آن وجهی است که مرحوم آیت الله بروجردی فرموده­اند. ایشان می­فرماید شاید شیخ طوسی موفق به این کار نشده؛ یعنی ابتدا اسامی را جمع آوری کرده تا بعداً درباره آنها اظهار نظر کند لکن موفق به تکمیل این کار نشده است، البته قرینه­ای بر این وجه وجود ندارد؛ یعنی شیخ طوسی در جایی این مطلب را نفرموده که من می­خواهم این کار را هم انجام دهم.

به هر حال این مشکل در رابطه با رجال شیخ وجود دارد که فقط نام اشخاص ذکر شده و به وثاقت یا ضعف و صحت یا فساد عقیده آنها اشاره­ای نشده است. بر همین اساس محقق تستری معتقد است که به این کتاب نمی­شود استناد کرد و جز در مواردی که امامیه بودن شخص محرز باشد در سایر موارد نمی­توان به این کتاب استناد کرد، ایشان درباره این کتاب معتقد است که مسلک شیخ طوسی در این کتاب با مسلک او در فهرست مغایر است؛ چون در رجال فقط می­خواسته اصحاب و راویان از پیامبر(ص) و ائمه(ع) را استقصاء کند اعم از اینکه مؤمن یا منافق و یا عامی و یا امامی بوده­اند لکن در کتاب فهرست غرض فراتر از این بوده لذا به وثاقت یا ضعف و صحت یا فساد عقیده روات هم اشاره شده است. در کتاب رجال اشخاصی مثل معاویه و عمروبن عاص هم از اصحاب پیامبر(ص) شمرده شده­اند یا زیاد بن ابیه و عبید الله بن زیاد از اصحاب امیرالمؤمنین شمرده شده­اند و هم چنین منصور دوانیقی از اصحاب امام صادق محسوب شده در حالی که در مورد هیچ کدام از این افراد مطلبی نگفته و فقط نام آنها را ذکر کرده است [۱] .

این نکته را هم توجه داشته باشید که مراد از اصحاب پیامبر(ص) کسی است که ولو برای مدت کوتاهی پیامبر(ص) را درک کرده باشد و اصطلاح صحابی پیامبر(ص) به این معنا نیست که با پیامبر(ص) مصاحبت داشته باشد بلکه صرف اینکه کسی ولو برای مدت خیلی کوتاه پیامبر(ص) را درک کرده باشد از اصحاب به شمار می­رود. اما صرف اینکه کسی صحابی پیامبر(ص) باشد دال بر وثاقت و عدالت او نمی­شود بر خلاف عامه که معتقدند همین که شخص صحابی پیامبر(ص) باشد عدالت او را ثابت می­کند.

از مجموع مطالبی که در رابطه با این کتاب مطرح شده می­توان نتیجه گرفت که کتاب رجال شیخ طوسی از حیث استقصاء اصحاب فارغ از ارزیابی آنها کتابی قابل استفاده است گرچه از این جهت هم کامل نیست؛ یعنی این گونه نیست که نام تمام صحابی حضرت رسول اکرم(ص) و اصحاب ائمه(ع) را آورده باشد اما نمی­توانیم افرادی را که در این کتاب نام برده شده­اند به اعتبار ذکر نام آنها در این کتاب امامی یا ثقه بدانیم لذا با اینکه این کتاب از مصادر اولیه علم رجال است خیلی مورد ارجاع واقع نشده است و فقط در این حد به این کتاب ارجاع داده می­شود که مثلاً شیخ فلان راوی را از اصحاب فلان امام برشمرده است.

فهرست شیخ:

همان گونه که محقق تستری فرمودند بنای شیخ در این کتاب بر ذکر اسامی کسانی است که دارای اصل یا تصنیف بوده­اند که فرق بین اصل و تصنیف را هم در جلسه گذشته اشاره کردیم. روش شیخ در این کتاب با روش او در کتاب رجال مغایر است؛ چون در این کتاب علاوه بر نام بردن صاحبان اصل و تصنیف به بررسی احوال آنها هم پرداخته است و خود شیخ در مقدمه کتاب فهرست – مقدمه به دو نحو نوشته می­شود؛ گاهی مقدمه را در پایان کتاب و گاهی در ابتدای کتاب می­نویسند، مقدمه­ای که بعد از پایان کتاب نوشته می­شود به این صورت است که این کتاب مشتمل بر این مباحث است و من در این کتاب این کارها را انجام داده­ام ولی در مقدمه­ای که قبل از شروع به کتاب نوشته می­شود به این صورت است که نویسنده می­گوید من بنا دارم در این کتاب این کارها را انجام بدهم و مقدمه­ای که شیخ بر کتاب فهرست نوشته­اند از قبیل قسم دوم است؛ یعنی می­گوید من بنا دارم بعد از آن که مصنفین و اصحاب اصول را نام بردم آنچه که در مورد آنها از جرح و تعدیل گفته شده اشاره کنم- به صراحت می­گوید: من بعد از آن که هر یک از مصنفین و صاحبان اصل را نام برده­ام باید به آنچه که در مورد آنها از جرح و تعدیل گفته شده و اینکه آیا می­توان به روایت آنها اعتماد کرد یا خیر اشاره کنم، هم چنین بنا دارم درباره مذهب و عقیده آن شخص که آیا موافق با مذهب حق است یا مخالف آن سخن بگویم چون بسیاری از مصنفین و اصحاب اصول بعدها به مذاهب فاسده گرویده­اند اگر چه کتاب­ها و اصول آنها قابل اعتماد است چون در زمان صحت عقیده آن کتاب­ها را تدوین کرده­اند [۲] .

محقق تستری معتقد است که شیخ نتوانست به وعده خود (که بعد از ذکر نام مصنفین و صاحبان اصل به بررسی آنها از حیث جرح و تعدیل بپردازد) درباره بسیاری از صاحبان مذاهب فاسده عمل کند و بعد مواردی را مثال می­زند؛ مثلاً می­گوید از جمله ابراهیم بن ابی بُکَیر که واقفی بوده و نجاشی و کشی هم به واقفی بودن او تصریح کرده­اند در حالی که شیخ طوسی در کتاب فهرست چیزی درباره واقفی بودن او نگفته است. [۳]

به هر حال ممکن است که کتاب فهرست نقایصی داشته باشد ولی بر خلاف رجال شیخ قابل اعتماد است و می­توان به این کتاب اخذ کرد.

نکته دیگری که در رابطه با کتاب فهرست باید اشاره کنیم این است که ما گفتیم غرض از این کتاب جمع­آوری اصحاب اصول و مصنفین بوده اما این یک غرض و غایت اصلی از تألیف این کتاب است و بالعرض این کتاب فایده دیگری هم دارد و آن این است که به طور قهری کتاب فهرست نقش مکمل کتاب تهذیب را هم پیدا کرده است؛ چون در این کتاب علاوه بر اینکه اصول و مصنفات را نام برده طرق مربوط به این اصول و مصنفات را هم ذکر کرده که فایده آن در مقایسه با تهذیب به یکی از این دو وجه آشکار می­شود، اینکه می­گوییم این کتاب به نوعی مکمل کتاب تهذیب است به واسطه یکی از این دو جهت است؛ یا از این جهت که شیخ طوسی در مواردی در تهذیب روایاتی را از این اصول و مصنفات نقل کرده اما در عین حال طریق خودش را به این اصول و مصنفات بیان نکرده لکن آن طریقی که در تهذیب نیامده در فهرست ذکر شده است لذا این نقص تهذیب با کتاب فهرست قابل جبران است و یا از این جهت است که گاهی شیخ طوسی در تهذیب طریقی را به این اصول و مصنفات ذکر کرده که آن طریق ضعیف است ولی در فهرست طریق دیگری را نقل کرده که آن طریق صحیح است و به استناد آن می­توانیم آن خبر را متصف به وصف صحت کنیم. اگر به خاطر داشته باشید در بحث از اعتبار کتب اربعه و حجیت و صحت روایات آنها که سال گذشته مطرح کردیم یکی از اشکالات این بود که در کتاب تهذیب، روایات ضعیفی وجود دارد که قابل استناد نیست و با این وجود شما چگونه ادعای اعتبار همه روایات کتب اربعه را می­کنید چون این کلام نقض می­شود به نقل روایات ضعیف در تهذیب که ما پاسخ دادیم بعضی از روایاتی که در کتاب تهذیب طرق ضعیف دارند به طرق دیگری که در فهرست نقل شده قابل تصحیح هستند پس این هم یکی از جهاتی است که به واسطه آن می­توان کتاب فهرست را مکمل کتاب تهذیب دانست لذا در بین کتب رجالی شیخ عمده­ترین آنها همین کتاب فهرست است که کتاب معتبری است و به عنوان یکی از مصادر اولیه رجالی قابل استناد است.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . قاموس الرجال، ج۱، ص۱۹.

[۲] . فهرست، مقدمه، ص۲۵و۲۴.

[۳] . قاموس الرجال، ج۱، ص۱۸.