جلسه ۳۴ – PDF

جلسه سی و چهارم

اعجاز بیانی: ۱ – اسلوب و سبک بیان قرآن

۱۳۹۱/۰۲/۳۰

خلاصه جلسه گذشته

بحث از وجوه اعجاز قرآن بود، عرض کردیم یکی از وجوه اعجاز قرآن اعجاز بیانی است. منظور از اعجاز بیانی ظرافت¬ها و نکته¬های بلاغی است که بیشتر به جنبه¬های لفظی مربوط است اگر چه اصل ظرافت و لطافت بلاغت به معنا و محتوا مربوط می¬شود. این وجه از اعجاز قرآن جلوه¬های گوناگونی دارد که ما به بعضی از آنها اشاره می¬کنیم.

جلوه¬های اعجاز بیانی

۱- اسلوب و سبک بیان قرآن

یکی از جلوه¬های اعجاز بیانی قرآن اسلوب و سبک بیان قرآن است چون قرآن در زمانی که نازل شد در یک سبک نو و روش تازه¬ای ارائه شد که برای عرب سابقه نداشت. شیوه¬های متعارف اسلوب بیانی چه در گذشته و چه در حال، قالب شعر، نثر و سجع است که هر کدام از اینها محاسن و معایبی دارند اما در قرآن از این سه شیوه استفاده شده به گونه¬ای که محاسن این شیوه¬ها حفظ و معایبش بر طرف شده است، وقتی این سه شیوه با هم تلفیق شوند طبیعتاً جاذبیت و ظرافت شعر، آزادی نثر و لطافت سجع در جملات و عبارات بیشتر می¬شود. این روش در قرآن مشاهده می¬شود و اشکالات و معایبی هم که بعضاً در این روش¬ها به چشم می¬خورد در بیان قرآن مشاهده نمی¬شود، این سبک و اسلوب به گونه¬ای بود که بزرگان این فن و فصیحان آن دوران در مقابل قرآن به زانو درآمدند و هر چه تلاش کردند نتوانستند با قرآن مقابله کنند و سوره¬ای مثل سور قرآن بیاورند.
طبری از قول یکی از اهل فن ادب دوران نزول قرآن این جمله را نقل می¬کند که: «فوالله ما هو بشعر و لابسحر و لابهذی جنونٍ و أنّ قوله لمِن کلام الله» یا کاشف الغطاء می¬گوید: «هکذا اعترف له افضاض العرب و فصحائهم الاولون» ؛ بزرگان و فصحاء عرب در مقابل قرآن اظهار عجز کرده¬اند و اینکه این کلام نه شعر و نه سحر و نه هذیان است و چیزی نیست جز اینکه کلام خداوند تبارک و تعالی است.
رافعی می¬گوید: عرب در آن دوران در نوشتن نثر و سرودن شعر با هم رقابت می¬کردند و به یکدیگر فخر می¬فروختند ولی سبک کلام آنها همیشه بر یک منوال بود اما وقتی قرآن نازل شد آنها دیدند که سبک دیگری به میان آمده، الفاظ همان بود که می¬شناختند یعنی پی در پی و بدون تکلف و همراه با یک هماهنگی و همسازی در اوج آمده¬ بودند لذا بلیغان عرب نوعی از سخن را دیدند که تا آن زمان نمی¬شناختند.
ما خیلی خلاصه و فقط برای اینکه اعجاز بیانی تشریح شود مطالبی را عرض می¬کنیم، نمونه¬های زیادی از این اعجاز بیانی و اینکه هر سه سبک نثر و شعر و سجع در آن تلفیق شده در قرآن وجود دارد از جمله آیات شریفه:«أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّىٰ، وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَىٰ، أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنْثَىٰ، تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَىٰ» خداوند متعال در این آیات می-فرماید: بگویید آیا بت¬های لات و عزی و منات که سومین آنهاست دختران خدا هستند و آیا سهم شما پسر است و سهم خدا دختر در حالی که دختران به زعم شما کم¬ارزش هستند، در این صورت این تقسیمی ناعادلانه است. صرف نظر از معنای آیات وقتی به این آیات نگاه می¬کنیم می¬بینیم که از ترتیب خاصی برخوردار است به نحوی که نه اختلالی در وزن ایجاد شده و نه قافیه به هم خورده و آن آزادی هم که در نثر وجود دارد در این آیات رعایت شده است، مثلاً اگر می¬گفت أفرأیتم اللات و العزی و مناة الثالثة و کلمه الاخری را نمی¬آورد قافیه به هم می¬خورد، یا اگر گفته می¬شد أفرأیتم اللات و العزی و مناة الأخری در این صورت هم وزن آیات به هم می¬خورد. نمونه¬هایی از این قبیل آیات زیاد در قرآن مشاهده می¬شود که نگاه دقیق¬تر را ادبای طراز اول عرب که با اشعار دوران جاهلیت مأنوس بوده و هستند می¬توانند داشته باشند و آنها هستند که در قیاس قرآن با کلمات دیگر می¬توانند برتری قرآن را درک کنند و برای این جهت کتاب¬های زیادی توسط بزرگان از ادبا نوشته شده و این مسئله در یک مقایسه جدی با اشعار آن دوران به اثبات رسیده است، البته اعجاز بیانی بیشتر بر جنبه لفظی عبارات تأکید دارد.
سؤال: آیا اعجاز بیانی قرآن مختص به زمان نزول قرآن بوده است یا اینکه همه زمان¬ها را شامل می¬شود.
استاد: در اینجا بحثی وجود دارد که به آن اشاره خواهیم کرد که آیا تحدی به اتیان به سوره¬ای مثل قرآن اختصاص به جنبه¬های لفظی قرآن؛ یعنی بلاغت دارد یا اینکه تحدی به قرآن اعم از خصوص بلاغت و محتوی و معانی و معارفی است که قرآن وجود دارد که ما قبلاً به این مطلب اشاره¬ای داشتیم که تحدی قرآن به آوردن مثل قرآن به این است که در واقع می¬گوید شما عاجز از آوردن مثل قرآن هستید و این یک معنای عامی دارد که هم جنبه¬های لفظی و بلاغت و هم معارف و معانی قرآن را شامل می¬شود که در این صورت این اعجاز باید ابدی باشد. مثلاً در دوران حضرت عیسی زنده کردن مرده معجزه بود؛ چون یکی از خصوصیات برجسته¬ای که در آن دوران بود این بود که اطباء مرض¬های گوناگون را درمان می¬کردند و این یک فن و هنر در آن عصر بود و یا در دوران حضرت موسی که عصا تبدیل به اژدها شد، سحر و جادو در آن زمان از اهمیت خاصی برخوردار بود، پس معجزاتی که توسط انبیاء در هر دوره و عصری آمده است به یک معنی، اعجاز و ناتوان ساختن مردم آن دوران در مقابل آن معجزه بوده است؛ یعنی معجزه کاری بوده فوق همه کارهایی که مردم آن دوران انجام می¬دادند لذا جنبه جاودانگی در هیچ کدام از آن معجزات مطرح نبوده است و مختص به همان زمان بوده است ولی در دوران نزول قرآن، بلاغت در اوج بوده و بخاطر همین بوده که معجزه پیامبر(ص) از جنس کتاب بوده و بعضی گفته¬اند برای اعجاز قرآن همین بس که مردم آن زمان که در اوج فصاحت و بلاغت بوده¬اند از آوردن مثل قرآن ناتوان بوده¬اند؛ یعنی در آن دوران نتوانستند کلام بلیغی بیاورند که بتواند با قرآن برابری کند و هم¬چنین گفته¬اند لازم نیست مردم دوران¬های دیگر و اعصار متأخر هم نتوانند مثل قرآن را بیاورند بلکه همین قدر که مردم زمان نزول قرآن نتوانستند مثل قرآن را بیاورند برای اعجاز قرآن کفایت می¬کند که ما گفتیم نه تنها مردم آن زمان نتوانستند مثل قرآن را بیاورند بلکه مردم زمان¬های بعد هم نمی¬توانند مثل قرآن را بیاورند و اعجاز قرآن منحصر در صنایع لفظی و شیوه¬های بیانی نیست بلکه محتوی و معارف قرآن هم محتوایی است که جلوه دیگری از این اعجاز است.
سؤال: در معجزه حضرت موسی که عصا تبدیل به اژدها تبدیل می¬شود ماهیت عصا تغییر می¬کند در حالی که محال است ماهیت چیزی عوض شود و از این جهت که ماهیت آن عوض شده معجزه محسوب می¬شود ولی در ما نحن فیه که بحث از اعجاز بیانی قرآن است ماهیت لفظ عوض نشده لکن نحوه چینش الفاظ تغییر کرده است و نفس نو بودن سبک در چینش الفاظ دلیل بر اعجاز نمی¬شود.
استاد: همه کارهای این عالم در چارچوب نظام علی و معلولی صورت می¬گیرد لکن تصرف در سلسله علل و معلول به گونه¬ای است که برای ما محال به نظر می¬رسد اما اینکه گفتید در اعجاز بیانی چون ماهیت لفظ تغییر نکرده پس نمی¬تواند معجزه باشد ما در پاسخ عرض می¬کنیم ما نگفتیم نفس نو بودن سبک دلیل بر اعجاز بیانی قرآن است بلکه ما می¬گوییم قرآن سبکی را ارائه داد که تا آن زمان در تاریخ سابقه نداشت و نه تنها مردم آن دوران که بعداً هم کسی نتوانست و نخواهد توانست با این اسلوب بیانی مطالب را بیان کند و کسانی که خودشان در آن زمان از افضاض عرب بوده¬اند ناتوانی خودشان را از آوردن مثل قرآن اظهار کرده¬اند و تا به امروز حتی یک بخش کوچک و سوره کوچکی هم نتوانسته¬اند مثل قرآن بیاورند. ضمناً به این نکته هم توجه داشته باشید که معجزاتی مثل زنده کردن مردگان در یک لحظه اتفاق می¬افتد و بعد از آن هر چه هست نقل است که برای دیگران هم به تواتر می¬رسد و یقین آور می¬شود ولی إلی یوم القیامة در مرئی و منظر انسان¬ها نیست و قابلیت این را ندارد که هر روز این اتفاق بیفتد و قرار هم نبوده که این گونه باشد اما قرآن چیزی است که تا روز قیامت در مرئی و منظر انسان¬هاست و اینکه می¬گویند قرآن زنده است یک جهتش این است که اعجاز آن همیشه در حال تجلی است.

بحث جلسه آینده

دو مسئله اینجا وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد؛ یک مطلب همین بود که عرض کردیم که آیا اعجاز قرآن اختصاص به بلاغت دارد یا معارف و محتوای قرآن را هم شامل می¬شود؟ و مطلب دیگر شبهه¬ای است که در رابطه با اعجاز بیانی قرآن وجود دارد که آن را هم بیان خواهیم کرد.