جلسه سی ام-انحاء روش‏های تفسیری

دانلود-جلسه سی ام-PDF

جلسه سی ام
انحاء روش‏های تفسیری
۱۹/۰۲/۱۳۹۲

خلاصه جلسه گذشته:

عرض کردیم برای روش‏های تفسیر قرآن تقسیماتی به اعتبارات مختلف مطرح شده، از حیث منابع تفسیر می‏توان تفسیر قرآن را به تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی و تفسیر عرفانی تقسیم کرد، از حیث نوع چینش مطالب هم می‏توان تفسیر قرآن را به دو روش ترتیبی و موضوعی تقسیم کرد، در روش موضوعی یک موضوعی از موضوعات انتخاب می‏شود و هر آنچه مربوط به آن موضوع در تمام قرآن، مستقیم یا غیر مستقیم مورد اشاره قرار گرفته باشد در دائره تفسیر قرار می‏گیرد اما در تفسیر ترتیبی به حسب ترتیب سور و آیات در قرآن از سور قرآن از سوره فاتحة الکتاب تا سوره ناس تفسیر می‏شوند. از حیث کمال و نقص هم به روش تفسیری کامل و ناقص اشاره کردیم. به هر حال روش‏های تفسیر به اعتبارات مختلف تقسیمات مختلفی دارد.

تفاوت بین روش و گرایش تفسیری:

قبل از اینکه به بحث از روش‏ها و گرایش‏های تفسیری بپردازیم مناسب است درباره پیدایش روش‏های تفسیری هم اشاره مختصری داشته باشیم. قبل از آن لازم است یک نکته را اشاره کنیم و آن تفاوت بین روش تفسیر و گرایش تفسیری است، در روش تفسیر از ابزار یا منابع خاصی برای تفسیر قرآن استفاده می‏شود اما گرایش تفسیری به این معناست که شخص مفسِّر در مقام تفسیر به جهت دانش خاص خودش یا علاقه و سلیقه شخصی در تفسیر آیات از آن دانش یا سلیقه بیش از حد معمول و لازم استفاده کند یعنی تفسیر در واقع لون و رنگ آن دانش و سلیقه خاص را بگیرد و آن لون بر تفسیر سایه افکند مثل تفسیر فخر رازی که با توجه به شخصیت خود فخر رازی و گرایش کلامی او این تفسیر لون کلامی به خود گرفته اگر چه روش تفسیری او یک روش کلامی نیست، پس باید بین روش‏ها و گرایش‏های تفسیری تفاوت قائل شد.

عمده بحث ما در اینجا مربوط به روش‏های تفسیری است و تقسیماتی هم که عرض شد مربوط به روش‏های تفسیری است، چون عرض کردیم روش تفسیر نحوه استفاده از ابزار یا منابع خاص در تفسیر قرآن است که بسته به نوع ابزار یا منبعی که برای تفسیر بکار رود فرق می‏کند.

عوامل پیدایش روش‏های تفسیری

اگر بخواهیم به طور خلاصه به عوامل و علل پیدایش ریشه‏های اختلاف در روش‏های تفسیری اشاره کنیم می‏توانیم چند عامل را در این رابطه ذکر کنیم که مجموعه این امور با هم یا مستقلاً مبدأ پیدایش یک روش تفسیری خاص شده‏اند:

عامل اول: تبیین و تشریح پیامبر (ص) و ائمه (ع) از آیات

یکی از عوامل این است که در زمان خود پیامبر (ص) مردم مستقیماً با ایشان در ارتباط بودند و در این ارتباطات سؤالات خود را درباره مسائل مختلف و از جمله فهم آیات قرآنی از پیامبر (ص) مطرح می‏کردند، از زندگی عادی، مرافعات و تنازعات گرفته تا مطالب مربوط به آیات قرآنی سؤالاتی که برای مردم پیش می‏آمد را با مراجعه به پیامبر (ص) بر طرف می‏کردند، پس در مورد آیات قرآنی هم که بر پیامبر (ص) نازل می‏شد سؤالاتی برای مردم پیش می‏آمد، گاهی از یک کلمه یا یک آیه یا یک سوره یا شأن نزول، سؤالاتی می‏کردند و حضرت (ص) هم پاسخ می‏دادند و به این وسیله شبهات و تردیدهای آنها بر طرف می‏شد بر همین اساس روایات زیادی از اصحاب پیامبر (ص) نقل شده که حضرت (ص) در آنها به تبیین و تشریح مراد و معنای یک آیه یا بخشی از یک آیه می‏پرداختند، بر همین اساس مجموعه‏ای از روایات تفسیری که از اصحاب پیامبر نقل شده شکل گرفت که بخش زیادی از این روایات توسط ابن عباس نقل شده و به همین خاطر بعضی او را پدر تفسیر معرفی کرده‏اند. همین روش بعداً در زمان ائمه معصومین (ع) هم ادامه پیدا کرد و مردم بویژه پیروان اهل بیت (ع) برای فهم معنای آیات قرآن مانند فهم سایر مسائل، به اهل بیت (ع) مراجعه می‏کردند و اهل بیت (ع) هم پاسخ‏های مناسب را به آنها ارائه می‏دادند، لذا در کنار روایات وارده از پیامبر (ص) روایات زیادی هم از اهل بیت (ع) در خصوص تفسیر بعضی از آیات قرآن وارد شده، لکن همان گونه که بعداً خواهیم گفت این روایات شامل همه آیات و سور قرآن نمی‏شود بلکه تنها بخش‏هایی که مورد سؤال واقع شده و به دست ما رسیده را شامل می‏شود و فقط اینها منبع برای تفسیر آیات هستند، حال با توجه به وجود چنین روایاتی روشی برای تفسیر قرآن بوجود آمده به نام تفسیر نقلی لذا ما در روش تفسیری نقلی یا روایی خواهیم گفت که بعضی فقط معتقدند در تفسیر آیات باید به اخبار و روایات اعتماد کرد و به غیر آن نمی‏توان رجوع کرد.

عامل دوم: گسترش سرزمین‏های اسلامی

گسترش سرزمین‏های اسلامی و فتوحات مسلمین و ارتباط با فرهنگ‏ها و فرقه‏های مختلف عامل دیگری برای شکل گیری روش تفسیری قرآن بود که در اثر این ارتباطات فلسفه یونانی وارد عالم اسلام شد و مورد توجه دانشمندان مسلمان قرار گرفت و در چارچوب جدیدی به عنوان فلسفه اسلامی عرضه شد و مباحث عقلی و فلسفی گسترش پیدا کرد، یعنی برخورد با فرقه‏ها و گروه‏ها و ادیان مختلف و اهل کتاب در اطراف و اکناف عالَم و رفت و آمدهای آنها به جامعه اسلامی موجب شکل‏گیری مباحث کلامی شد لذا فرقه‏های کلامی و متکلمین به جماعتی از دانشمندان اسلامی تبدیل شدند. در کنار اینها برخی به عنوان اهل باطن و متصوفه معروف شدند که عمدتاً بر دریافت‏ها و مجاهدت‏های باطنی تأکید داشتند، حال اینکه چه عواملی موجب شکل‏گیری اهل تصوف و فرقه‏های باطنی شد مسئله‏ای است که باید در جای خودش مورد بحث قرار گیرد اما بالاخره عوامل مختلفی از جمله زمینه‏های اجتماعی و سر خورده‏گی‏هایی که برای بعضی از مسلمین پیش آمده بود حتی ممکن بود بعضی از خلفاء و دستگاه‏های خلافت برای بردن جامعه اسلامی به حالت انزوا ترویج و تبلیغ تصوف به معنایی که ذکر شد را می‏کردند لذا پیدایش گروه‏هایی مثل متصوفه موجب شد که روش تفسیری عرفانی یا باطنی پیدا شود، پس پیدایش فرقه‏های مختلف علمی در بین مسلمین از جمله حکماء، متکلمین، صوفیه، اهل حدیث که این خودش معلول عوامل مختلفی است موجب شد هر یک از اینها بر اساس توانایی و اطلاعات و دانش و چارچوب‏های معرفتی خودشان روش‏های خاص تفسیری را در بین جامعه اسلامی ابداع کنند و آن را گسترش دهند لذا می‏بینید که یکی از روش‏های تفسیری به نام تفسیر روایی معروف می‏شود، یکی به نام روش تفسیری عرفانی یا باطنی شهرت پیدا می‏کند، یک روش هم به نام روش تفسیری عقلی مطرح می‏شود یا اساساً بعضی به روش تفسیری قرآن به قرآن روی می‏آورند و عده‏ای هم تفسیر به رأی کرده‏اند که این نوع تفسیر هم از همان صدر اسلام وجود داشت و بعداً توسط بعضی توسعه پیدا کرد. پس یکی از مهم‏ترین عوامل ریشه‏یابی کشف روش‏های تفسیری بررسی وضعیت سیر تطوّر فکر دینی و اسلامی در ادوار مختلف و ارتباطاتی که مسلمین با سایر ملل پیدا کردند می‏باشد، البته ما اگر بخواهیم به طور تفصیلی در مورد هر یک از این روش‏ها مستقلاً بحث کنیم که چگونه مثلاً روش تفسیری نقلی یا عرفانی به دنیای تفسیر وارد شد هر کدام می‏تواند به عنوان موضوعی مستقل مورد بحث قرار گیرد اما ما فعلاً در صدد بیان اجمالی هستیم و اجمال عوامل مؤثر در پیدایش روش‏های تفسیری را اشاره کردیم.

«والحمد لله رب العالمین»