جلسه بیست و یکم-جاودانگی اعجاز قرآن

دانلود-جلسه بیست و یکم-PDF

جلسه بیست و یکم
جاودانگی اعجاز قرآن
24/۱۱/۱۳۹۰

خلاصه جلسه گذشته:

نتیجه بحث گذشته این شد که مسئله اعجاز قرآن از آیات مشتمل بر تحدی قابل استفاده است. در آیات تحدی اثبات شد که دیگران نمی­توانند حتی سوره­ای مثل سوره­های قرآن بیاورند و فرقی هم بین سوره­های کوتاه و بلند نیست؛ چون تحدی به کل قرآن، به ۱۰ سوره و حتی به یک سوره هم در قرآن آمده است لکن در مورد کمتر از یک سوره مثل یک جمله از قرآن از آیات تحدی چیزی استفاده نمی­شود؛ یعنی در قرآن مبارزه طلبی و هم آورد خواهی به یک جمله از جملات قرآن نشده و مثلاً در آیه­ای از آیات قرآن نیامده هیچ کس نمی­تواند حتی یک جمله مثل جملات قرآن بیاورد.

جاودانگی اعجاز قرآن

بحث دیگری که در رابطه با اعجاز قرآن مطرح است مسئله جاودانگی اعجاز است. مهمترین وجه اعجاز قرآن جاودانگی آن است که از آن به معجزه خالده تعبیر می­شود. به طور کلی نبوت محتاج معجزه است؛ یعنی کسی که ادعای نبوت دارد باید برای نبوت و پیامبری خود معجزه­ای داشته باشد. اینکه حقیقت معجزه چیست و چرا پیامبر باید معجزه داشته باشد بحثی مفصل را می­طلبد که باید در جای خودش به آن پرداخته شود لکن اجمال آن این است که معجزه یک امر خارق عادت و فوق طبیعت است؛ یعنی کاری است که به حسب عادی و طبیعی مردم از انجام آن ناتوان و عاجزند و بر هر پیامبری لازم است که معجزه داشته باشد. البته اینکه معجزه باید در آغاز نبوت و به همراه ادعای نبوت باشد و یا صرفاً در مقام اثبات نبوت در مقابل کسانی که شبهه دارند ارائه می­شود مورد اختلاف است که آیا ضرورتاً هر پیامبری باید در ابتدای نبوتش کارش را با معجزه شروع کند یا نشان دادن معجزه مربوط به زمانی است که کسی مطالبه معجزه را بکند و یا در صدق ادعای نبی شبهه داشته باشد که در مقابل کسانی که شبهه دارند پیامبر باید معجزه بیاورد.؟ در اصل ضرورت اینکه پیامبران باید معجزه داشته باشند بحثی نیست لکن در این میان تفاوتی بین معجزه نبی مکرم اسلام و معجزات سایر انبیاء وجود دارد و آن جاودانگی معجزه پیامبر اکرم(ص) است. انبیاء دیگر هم معجزه داشته­اند ولی معجزه هیچ کدام از آنها جاودانه نبوده و معجزه آنها محدود به زمانی خاص بوده و این گونه نبوده که جاودانه و همیشگی باشد.

نبی مکرم اسلام بر خلاف سایر انبیاء چون خاتم پیامبران بوده و دینی که آورده اکمل ادیان بوده و قرار بر این بوده که بعد از دین اسلام دینی نباشد و پیامبری هم بعد از حضرت رسول اکرم(ص) نباشد، بنابراین معجزه­ی پیامبر(ص) باید جاودانه و همیشگی می­بود، ادیان سابق نسخ شدند و همیشگی نبوده­اند و بدیهی است که ضرورتی برای جاودانه بودن معجزه آنها نبوده است اما معجزه دین اسلام باید جاودانه می­بود چون دین اسلام ناسخ ادیان گذشته بود و قرار نبود که بعد از آن دینی بیاید، تنها چیزی که این قابلیت را داشته که یک معجزه جاودانه باشد کتاب است وگرنه هر عملی، فعلی و قولی ولو اینکه خارق عادت و طبیعت باشد بالاخره زمان آن بسر می­آید و تمام می­شود و نهایت چیزی که در مورد آنها امکان دارد این است که برای آیندگان نقل می­شود. پس تنها چیزی که قابلیت دارد معجزه جاودانه باشد چیزی از جنس کتاب است البته ما این را عرض خواهیم کرد که وقتی سخن از اعجاز به میان می­آید آیا این اعجاز فقط باید در همان عصر باشد؛ یعنی عمل به گونه­ای باشد که مردم همان عصر از آوردن مثل آن عاجز باشند یا اینکه همه اعصار باید از آوردن مثل آن عاجز باشند؛ مثلاً وقتی گفته می­شود معجزه حضرت عیسی(ع) زنده کردن مردگان است آیا مختص همان عصر بوده یا همه اعصار و زمان­ها را شامل می­شود و یا در مورد قرآن که می­گوییم معجزه است آیا وجه اعجاز قرآن این است که فقط مردم همان عصر نمی­توانستند مثل آن را بیاورند یا مردم همه اعصار از آوردن مثل قرآن عاجزند؟

اگر بگوییم معجزه عبارت است از کاری که خارق عادت و مافوق طبیعت است باید به گونه­ای باشد که نه تنها مردم همان زمان بلکه مردم همه اعصار إلی یوم القیامة از آوردن کاری شبیه به آن عاجز باشند. بر این اساس قرآن به عنوان یک کتاب، معجزه جاویدان نبی مکرم اسلام است. اینکه می­گوییم معجزه جاویدان است به این خاطر است که این کتاب تا روز قیامت باقی است و تا روز قیامت کسی توانایی آوردن مثل آن را ندارد. پس خلود و جاودانگی اعجاز قرآن این است که منحصر به عصر و زمان و مردم خاصی نیست و آیات متعددی از قرآن هم دلالت بر جاودانگی اعجاز قرآن دارند که ما به چند آیه اشاره می­کنیم:

آیه اول:

آیه شریفه:«تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا» [۱] در این آیه بیان می­شود که قرآن به عنوان منذر برای همه عالمیان نازل شده، وقتی گفته می­شود قرآن، منذر برای همه عالمیان است، عالمیان شامل همه انسان­ها از اول تا آخر می­شود و اینکه گفته می­شود قرآن معجزه است و دیگران از آوردن مثل آن عاجزند نه تنها شامل مردم عصر پیامبر(ص) بلکه مردم بعد از آن زمان و قبل از زمان پیامبر(ص) را هم شامل می­شود.

اشکال:

درست است که عالمیان ظهور در اولین و آخرین دارد و شامل همه انسان­ها می­شود لکن انصراف پیدا می­کند به خصوص موجودین در آن زمان؛ یعنی منظور از اینکه آیه می­فرماید«لیکون للعالمین نذیراً» این است که قرآن منذر همان انسان­هایی بوده که در عصر پیامبر(ص) موجود بوده­اند؛ یعنی مردم آن زمان نمی­توانستند مثل قرآن را بیاورند اما آیه دلالت ندارد بر اینکه مردم بعد از آن عصر هم نتوانند مثل قرآن را بیاورند و شاهد بر این مطلب هم آیه شریفه:«وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ» [۲] است که خطاب به حضرت مریم می­فرماید: ما تو را از میان زنان عالم برگزیدیم. اینجا قطعاً منظور آیه برگزیدن حضرت مریم نسبت به همه زنان عالم از اول تا آخر نیست؛ چون به دلایل متقن و قوی حضرت فاطمه زهرا(س) سیدة نساء العالمین است و بر همه زنان عالم برتری دارد بنابراین حضرت فاطمه(س) بر خود حضرت مریم هم برتری دارد پس منظور از عالمین در این آیه شریفه همه زنان عالم از اول تا آخر نیست لذا العالمین منصرف به زنان موجود در همان عصر است در ما نحن فیه هم می­گوییم عالمیان در آیه شریفه«تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا» [۳] ظهور در اولین و آخرین دارد ولی منصرف است به مردم همان عصر و دلالت می­کند بر اینکه قرآن نسبت به مردم عصر پیامبر(ص)معجزه است و فقط مردم آن زمان نمی­توانسته­اند مثل قرآن را بیاورند. بنابراین این آیه شامل مردم همه اعصار نمی­شود و نمی­تواند جاودانگی اعجاز قرآن را ثابت کند.

پاسخ:

اولاً: در آیه شریفه:«وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ» مراد از عالمین همان معنای اولین و آخرین است؛ یعنی در معنای عالمین هیچ تصرفی صورت نمی­گیرد لکن اصطفاء در اینجا معنای خاصی دارد، اصطفاء؛ یعنی برگزیدن و آنچه که مهم است وجه اصطفاء است که بفهمیم وجه اصطفاء حضرت مریم چه چیزی بوده است؟ آنچه که ملاک اصطفاء حضرت مریم نسبت به همه زنان عالم حتی حضرت فاطمه زهرا(س) است داشتن فرزند بدون شوهر کردن است که هیچ یک از زنان عالم این خصوصیت را نداشته­اند پس عالمین در معنای خودش بکار رفته و معنای آیه این است که خدا می­فرماید ما تو را از بین تمام زنان عالم برگزیدیم لکن منظور این است که حضرت مریم از حیث اینکه بدون شوهر کردن فرزند آورده است ممتاز از همه زنان عالم شده است و روایات معتبری هم بر این امر دلالت دارد که هیچ کس در این جهت مثل حضرت مریم نبوده و نخواهد بود.

ثانیاً: بر فرض عالمین از ظهور در معنای اولین و آخرین به موجوین در همان زمان منصرف شود، لکن عالمین اگر در جایی انصراف به مورد خاصی داشته باشد دلیل بر انصراف در همه موارد استعمال نیست و خود مستشکل هم گویا پذیرفته که عالمین ظهور در همه انسان­ها دارد ولی می­گوید از این معنا به خصوص موجودین منصرف است، حال سؤال ما این است که دلیل بر انصرف چیست؟ پس در جواب دوم می­گوییم سلمنا که امکان انصراف عالمین را به مردم عصر پیامبر(ص) بپذیریم اما این مطلب احتیاج به قرینه دارد و سؤال ما این است که قرینه بر این ادعا چیست؟ ما هیچ قرینه­ای نداریم که عالمین را به موجودین در همان زمان منصرف کرده باشد لذا استدلال به آیه اول بر جاودانگی اعجاز قرآن تمام است.

بحث جلسه آینده: بقیه آیات دال بر جاودانگی اعجاز قرآن را انشاء الله در جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . فرقان/۱.

[۲] . آل عمران/۴۲.

[۳] . فرقان/۱.