جلسه بیست و نهم-راه های توثیق عام- مشایخ ثقات

دانلود-جلسه بیست و نهم-PDF

جلسه بیست و نهم
راه های توثیق عام- مشایخ ثقات
18/۰۲/۱۳۹۲

بحث در مورد بعضی از اشخاصی بود که درباره آنها ادعا شده که «لایروون الا عن ثقة»، تا اینجا درباره چهار نفر بحث کردیم که عبارت بودند از: علی بن حسن بن محمد طائی، بنو فضّال، جعفر بن بشیر و محمد بن اسماعیل بن میمون زعفرانی.

پنجم: احمد بن محمد بن عیسی الاشعری معروف به شیخ القمیین

در اینکه خود این شخص ثقه است تردیدی نیست و بزرگان رجال مثل شیخ، نجاشی، ابن غضائری، علامه و غیره او را توثیق کرده‏اند لکن در مورد مشایخ او بحث واقع شده که آیا همه مشایخ او هم ثقه بوده‏اند و آیا در مورد او می‏توان گفت «لایروی الا عن ثقة»؟ یعنی آیا می‏توان گفت همه کسانی که احمد بن محمد بن عیسی از آنها روایت نقل کرده ثقه‏اند و حتی یک مورد سراغ نداریم که از ضعیف روایت نقل کرده باشد؟

بعضی گفته‏اند این شخص «لایروی الا عن ثقة» و برای اثبات این مطلب به دو دلیل استناد کرده‏اند:

دلیل اول:

قضیه اخراج احمد بن محمد بن خالد برقی است که گفته شده احمد بن محمد بن عیسی دستور داد احمد بن محمد بن خالد برقی را از شهر قم اخراج کنند، علت اخراج او آن طور که علامه در خلاصة الاقوال گفته این است که او از ضِعاف روایت نقل می‏کرده- البته احمد بن محمد بن عیسی بعداً از احمد بن محمد بن خالد عذر خواهی کرد و دوباره او را به شهر قم برگرداند، حتی نقل شده که در تشییع جنازه او با حالت حسرت و ندامت حضور پیدا کرد و به نوعی از آن کاری که نسبت به او انجام داده بود پشیمان بود- و اخراج برقی از شهر قم به خاطر نقل روایت از ضِعاف نشان دهنده اهتمام احمد بن محمد بن عیسی نسبت به نقل روایت است و او این قدر به نقل از ثقات اهتمام داشته که حتی برقی که از ضعاف روایت نقل می‏کرده را از قم اخراج کرده است، پس معلوم می‏شود که احمد بن محمد بن عیسی «لایروی الا عن ثقة». علامه از ابن غضائری هم نقل می‏کند که خود برقی مشکلی نداشت ولی قمیون او را طعن کردند و این طعن هم به خاطر کسانی بوده که برقی از آنها روایت نقل می‏کرده، چون برقی در نقل روایت خیلی دقت نمی‏کرد و نسبت به ثقه بودن اشخاص دقت کافی را نداشت. [۱]

دلیل دوم:

نجاشی از کشّی از نصر بن صباح مطلبی را به این مضمون نقل کرده که احمد بن محمد بن عیسی از ابن محبوب روایتی نقل نکرده چون اصحاب ابن محبوب را متهم کرده‏اند به اینکه از ابن ابی حمزه روایت نقل کرده و ابن نوح هم گفته احمد بن محمد بن عیسی از ابن مغیره و حسن بن خرّزاد روایتی نقل نکرده است. [۲] طبق این استدلال احمد بن محمد بن عیسی از سه نفر روایت نقل نکرده؛ یکی از ابن محبوب است که متهم به نقل از ابن ابی حمزه بوده است و چون ابن محبوب از ابن ابی حمزه روایت نقل می‏کرده و ابن ابی حمزه ضعیف بوده لذا احمد بن محمد بن عیسی از ابن محبوب که از این شخص روایت نقل کرده، روایت نقل نمی‏کند، همچنین از ابن مغیره و حسن بن خرّزاد هم که متهم به ضعف بوده‏اند روایت نقل نکرده است لذا معلوم می‏شود احمد بن محمد بن عیسی از ضعفاء و متهمین و کسانی که در نقل روایت، مطعون بوده‏اند روایت نقل نمی‏کرده پس ثابت می‏شود که او «لایروی الا عن ثقة».

بررسی دلیل اول:

به حسب ظاهر اخراج برقی از شهر قم به خاطر این نبوده که او از ضِعاف هم روایت نقل می‏کرده بلکه به این جهت بوده که در نقل به کثیری از ضعفاء اعتماد کرده، یعنی نقل او از ضعفاء زیاد بوده نه اینکه به چند مورد محدود باشد. [۳] لذا با توجه به این مطلب که اخراج برقی به خاطر این بوده که کثیراً از روات ضعیف روایت نقل می‏کرده لذا این نمی‏تواند اثبات کند که اهتمام احمد بن محمد بن عیسی به نقل از ثقات به قدری زیاد بوده که حتی اگر کسی یک مورد از ضعیف روایت نقل می‏کرده برای او قابل تحمل نبوده و او را از شهر اخراج ‏کرده است لذا قضیه اخراج احمد بن محمد بن خالد برقی از شهر قم توسط احمد بن محمد بن عیسی نمی‏ تواند ثابت کند که او «لایروی الا عن ثقة». بله اگر برقی در بین روایاتی که نقل کرده چند روایت هم از ضعاف نقل کرده بود و احمد بن محمد بن عیسی به این خاطر او را از شهر اخراج می‏کرد اهتمام او به نقل از ثقات را اثبات می‏کرد ولی مشکل این است که اخراج برقی به خاطر این بوده که کثیراً از ضعاف روایت نقل می‏کرده لذا اخراج او دلیل بر این نمی‏شود که احمد بن محمد بن عیسی فقط از ثقه روایت نقل می‏کرده و حتی یک روایت هم از ضعیف نقل نکرده است. بنابراین از این مطلب به هیچ وجه استفاده نمی‏شود که احمد بن محمد بن عیسی «لایروی الا عن ثقة».

بررسی دلیل دوم:

دلیل دوم که نجاشی از قول کشّی نقل کرده که احمد بن محمد بن عیسی از بعضی از افراد روایت نقل نکرده چون آن اشخاص از ضِعاف روایت نقل می‏کرده‏اند و این نشان دهنده این است که احمد بن محمد بن عیسی «لایروی الا عن ثقة»، توسط مرحوم آقای خویی مورد نقض واقع شده، ایشان چند مورد را به عنوان نقض ذکر می‏کند و می‏فرماید احمد بن محمد بن عیسی از افرادی از جمله محمد بن سنان، علی بن حدید، اسماعیل بن سهل و بکر بن صالح روایت نقل کرده است. [۴] حال اگر ضعف این افراد اثبات شود قاعده «لایروون الا عن ثقة» مخدوش خواهد شد، سه نفر از چهار نفر مذکور یعنی محمد بن سنان، اسماعیل بن سهل و بکر بن صالح کسانی هستند که نجاشی آنها را تضعیف کرده اما ضعف آنها مورد اتفاق نیست- ما در بررسی وضعیت ابن ابی عمیر، صفوان و بزنطی یکی از اشکالاتی را که مطرح کردیم ذکر موارد نقض بود که این اشخاص از ضعاف هم روایت نقل کرده‏اند لذا قاعده «لایروون و لایرسلون الا عن ثقة» در مورد اینها صحیح نیست، ما در آنجا به نقض‏های وارد شده پاسخ دادیم و گفتیم این نقض‏ها یا اساساً مورد اتفاق نیست و یا در کتب اربعه نیست و در غیر باب احکام است- و شیخ و علامه در مورد این افراد سکوت کرده‏اند و این نشان دهنده این است که ضعف این اشخاص مورد اتفاق نبوده است. بعلاوه بعضی از اینها مثل اسماعیل بن سهل یا بکر بن صالح در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی هم وارد شده‏اند. [۵] به هر حال اگر ضعف این اشخاص مورد اتفاق نباشد و یا در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی وارد شده باشند نمی‏توانند به عنوان نقض ذکر شوند، لذا می‏توان گفت این نقض‏ها که توسط مرحوم آقای خویی ذکر شده قابل قبول نیست.

نتیجه اینکه ادعای اینکه احمد بن محمد بن عیسی «لایروی الا عن ثقة»، ادعای قابل قبولی نیست هر چند ما نقض‏های مرحوم آقای خویی را هم وارد ندانیم.

بحث جلسه آینده: یکی از کسانی که درباره او ادعا شده «لایروی الا عن ثقة» نجاشی است که انشاء الله در جلسه آینده به بحث درباره او خواهیم پرداخت.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . خلاصة الاقوال، ص۱۴.

[۲] . رجال نجاشی، ج۱، ص۲۱۷.

[۳] . فهرست شیخ، رقم ۵۵؛ خلاصة الاقوال.

[۴] . معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۷.

[۵] . تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۳۱۵و ۶۱.