جلسه بیست و سوم-ادله عدم تحریف- روایات (طائفه سوم)

دانلود-جلسه بیست و سوم-PDF

جلسه بیست و سوم
ادله عدم تحریف- روایات (طائفه سوم)
۲۸/۱۱/۱۳۹۱

طائفه سوم:

طائفه سوم روایاتی است که بر احکام یا فضائل ختم قرآن یا سوره‏ای از سور قرآن دلالت دارد، عرض کردیم بر عدم تحریف، از کتاب و سنت و عقل و اجماع دلیل اقامه شده است، دلیل اول کتاب بود که ذکر آن گذشت، دلیل دوم روایات است که از روایات تا اینجا به حدیث ثقلین و روایات عرضه اخبار مرویه از ائمه (ع) به کتاب اشاره کردیم، تقریب استدلال و شبهات وارد بر این ادله و پاسخ آنها ذکر شد. دسته سوم روایاتی است که دلالت بر بیان فضائل ختم قرآن و یا سوره‏ای از سور قرآن دارد.

روایات دال بر فضائل ختم قرآن و روایات دال بر فضائل سُور بر عدم تحریف دلالت می‏کند به این بیان که وقتی برای ختم قرآن فضیلتی ذکر می‏شود و یا آثاری برای قرائت بعضی سور ذکر می‏شود قهراً ناظر به ختم قرآن واقعی است، ناظر به قرائت یک سوره از سور قرآن واقعی است، اگر قرار باشد قرآن موجود یعنی قرآنی که تحریف شده یا سور موجود یعنی سوره‏ای که در آن نقص و تحریف واقع شده، دارای این آثار و فضائل باشد لازمه‏اش این است که بگوییم یا از اول این فضائل و آثار برای قرآن واقعی نبوده بلکه برای خصوص قرآن موجود در دست ماست که این امری است که التزام به آن ممکن نیست و قائل به تحریف هم قطعاً به این امر ملتزم نیست و اگر بگوییم این آثار و فضائل برای قرآن واقعی است که تحریفی در آن صورت نگرفته و برای یک سوره‏ای است که حتی یک آیه هم از آن کم نشده است در این صورت لازمه‏اش این است که قرائت سوره‏ای از سور قرآن یا ختم قرآن موجود آن فضائل را دارا نباشد. احتمال سوم اینکه بگوییم فضیلت و اثر برای ختم قرآن واقعی یا برای یک سوره از سور قرآن واقعی است که در آن تحریف راه پیدا نکرده لکن این حکم بعد از زمان پیامبر (ص) تغییر کرده و روایات در واقع ناظر به همین قرآن هستند یعنی قرآن واقعی این آثار و فضائل را داشته ولی بعد از زمان پیامبر (ص) این حکم تغییر کرده و برای همین قرآن هم آثار و فضائلی ثابت شده است، یعنی در زمان پیامبر (ص) قرآن واقعی موجود نزد ایشان آن اثر را داشته و اکنون قرآن موجود نزد ما هم آثاری دارد. پس قائل به عدم تحریف قرآن به روایاتی که برای ختم قرآن و سور آن فضائلی را ذکر کرده استدلال نموده ولی باید دید چگونه از این روایت عدم تحریف بدست می‏آید؟ مفاد این روایات نص و ظاهر در عدم تحریف نیست و ما بالملازمه عدم تحریف را استفاده می‏کنیم چون در این روایات به عدم تحریف اشاره نشده و فقط می‏گوید کسی که ختم قرآن بکند این فضائل را دارد یا مثلاً قرائت فلان سوره این آثار و فضائل را دارد، حال می‏خواهیم ببینیم چگونه به این روایات بر عدم تحریف قرآن استناد می‏شود؟

تقریب استدلال به این روایات این است که اگر بگوییم فضیلت ختم قرآن و بعضی سُور، ناظر به قرآن واقعی است لازمه این سخن آن است که بنا بر قول به تحریف هر کسی این قرآن موجود را ختم کند هیچ فضیلتی نداشته باشد و همچنین هیچ اثری بر خواندن سُور مترتب نشود چون احتمال نقص بعضی از سُور و آیات داده می‏شود لذا فضیلت ختم قرآن فقط در صورتی ثابت است که قرآن واقعی ختم شود و همچنین آثاری که بر بعضی سور مترتب شده در صورتی است که سُور قرآن واقعی خوانده شود پس قول به تحریف با توجه به این روایات تالی فاسد دارد؛ به این بیان که از یک طرف گفته می‏شود قرآن تحریف شده و از طرف دیگر هم گفته می‏شود روایات دلالت دارد بر این که قرآن واقعی غیر محرّف و غیر ناقص این فضائل را دارد، لازمه این مطلب آن است که هر یک از مسلمین هر سوره‏ای را بخوانند هیچ فضیلت و اثری بر آن مترتب نشود.

پس در تبیین استدلال به این روایات سه احتمال وجود دارد:

احتمال اول: اینکه ممکن است کسی ادعا کند فضائل ختم قرآن و سور مربوط به قرآن واقعی نیست بلکه منظور از فضیلت ختم قرآن و خواند سور، مربوط به همین قرآن تحریف شده موجود است. گفتیم کسی ملتزم به این احتمال نشده است.

احتمال دوم: اینکه فضیلت مربوط به قرآن واقعی است و اثر بر قرائت سوره بدون نقص مترتب است ولی این حکم تغییر کرده و ختم قرآن موجود و قرائت سوره‏ای از سور قرآن موجود هم فضیلت دارد، معنای این احتمال این است که حکم تغییر پیدا کرده و حکم جدیدی به جای آن آمده است که این احتمال هم قابل التزام نیست.

احتمال سوم: اینکه فضیلت ختم قرآن و سور مربوط به قرآن واقعی است و ختم قرآن و سور موجود هیچ فضیلتی نداشته باشد، معنای این احتمال هم این است که مسلمین که قرآن می‏خوانند هیچ فضیلتی بر قرائت آنها مترتب نشود. این منجر به لغو بودن بیان فضیلت برای ختم قرآن از جانب ائمه (ع) خواهد شد، چون ممکن نیست ائمه (ع) حکمی را بیان کنند که هیچ مکلفی قادر به انجام آن نباشد.

طائفه چهارم:

بعضی از روایات یک حکم خاصی را در مورد سور قرآن ذکر کرده‏اند از جمله روایاتی که دلالت بر وجوب قرائت سوره کامله در هر رکعت از نمازهای واجب می‏کند که به این روایات در کتاب وسائل الشیعة [۱] اشاره شده است.یک بخش از روایات هم دلالت می‏کند بر جواز تقسیم سوره کامله در نماز آیات که می‏گوید شما یک سوره کامل را می‏توانید به پنج قسمت تقسیم کنید.

سؤال: آیا می‏شود «بسم الله الرحمن الرحیم» را هم به عنوان یک آیه به حساب آورد؟

استاد: اینکه آیا می‏توان «بسم الله الرحمن الرحیم» را هم یک آیه مستقل به حساب آورد بستگی به این دارد که «بسم الله الرحمن الرحیم» را جزء سوره بدانیم یا نه که اگر آن را جزء سوره بدانیم می‏توان آن را به عنوان یک آیه و یک بخش در نماز آیات قرائت کرد ولی اگر جزء سوره نباشد نمی‏توان آن را به عنوان یک بخش قرائت کرد، البته حق این است که «بسم الله الرحمن الرحیم» جزء سور است و قرائنی هم بر این مطلب وجود دارد که ما سابقاً به آنها اشاره کرده‏ایم.

سؤال: بعضی از مراجع «بسم الله الرحمن الرحیم» را جزء سوره ندانسته ولی گفته‏اند می‏توان سوره توحید را به پنج قسمت تقسیم کرد و در نماز آیات هر بخش از آن را قبل از رکوع خواند به این نحو که «لم یلد» و «لم یولد» را دو آیه به حساب آورده‏اند.

استاد: شاید این نحوه تقسیم به این جهت باشد که نظر مراجع مذکور این است که می‏توان یک سوره را به پنج قسمت تقسیم کرد و هر قسمت آن را جداگانه در نماز آیات قرائت کرد که سُور مشتمل بر کمتر از پنج آیه را هم شامل می‏شود، لذا می‏توان سوره توحید را هم به پنج قسمت تقسیم کرد،ولی نظر برخی از مراجع این است که می‏توان یک سوره را که مشتمل بر پنج آیه باشد به پنج قسمت تقسیم کرد و هر آیه را جداگانه در نماز آیات خواند که در این صورت سُوری که کمتر از پنج آیه داشته باشند را نمی‏توان در نماز آیات قرائت کرد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . وسائل الشیعة، ج۶، ص۳۷، کتاب الصلوة، باب ۱ من ابواب القرائة.