جلسه بيست و دوم-جاودانگی اعجاز قرآن

دانلود-جلسه بيست و دوم-PDF

جلسه بيست و دوم
جاودانگی اعجاز قرآن
01/۱۲/۱۳۹۰

بحث در جاودانگی اعجاز قرآن بود، عرض کردیم آیاتی از قرآن بر جاودانگی اعجاز قرآن دلالت می­کند که یک آیه را در جلسه گذشته مورد بررسی قرار دادیم.

آیه دوم:

آیه شریفه:« قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ اْلإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيرًا » [۱] ؛ بگو: اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند يکديگر را (در اين کار) کمک کنند. ما این آیه را قبلاً هم در بحث از تحدی به کل قرآن ذکر کردیم، این آیه دلالت می­کرد بر اینکه خداوند متعال به کل قرآن تحدی کرده و می­گوید اگر می­توانید کتابی مثل قرآن بیاورید، ذکر این آیه در این مقام از این جهت است که علاوه بر تحدی به کل قرآن دلالت بر جاودانگی اعجاز قرآن می­کند، اما اینکه چگونه این آیه بر جاودانگی اعجاز قرآن دلالت می­کند به این خاطر است که خداوند تبارک و تعالی در آیه می­فرماید:«لإن اجتمعت الجن و الإنس»؛ اگر جن و إنس جمع شوند نمی­توانند کتابی مثل قرآن بیاورند، جن و إنس اسم جنس هستند که شامل هر فرد و مصداقی که این عناوین بر آن منطبق شوند می­شود اعم از اینکه قبل از زمان نزول قرآن موجود شده باشند یا در زمان نزول و یا بعداً إلی یوم القیامة متولد شوند پس کل ما یصدق علیه جنٌ و إنسٌ اگر جمع شوند نمی­توانند کتابی مثل قرآن بیاورند که شامل همه انسان­ها و أجنه بشود، بنابراین، این آیه شریفه بر جاودانگی اعجاز قرآن دلالت می­کند و إلی یوم القیامة کسی نمی­تواند مثل قرآن بیاورد و ما قبلاً هم گفتیم که اعجاز قرآن به معنای ناتوانی دیگران از آوردن کتاب یا سوره­ای مثل قرآن است.

آیه سوم:

آیه شریفه:« الر،کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلي صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِ » [۲] ؛ الر،(اين) کتابي است که بر تو نازل کرديم، تا مردم را از تاريکي­ها(تاریکی­هاي شرک و ظلم و جهل،) به سوي روشنايي (ايمان و عدل و آگاهي،) بفرمان پروردگارشان در آوري، بسوي راه خداوند عزيز و حميد، خداوند تبارک و تعالی می­فرماید: قرآن کتابی است که ما بر تو نازل کردیم تا به وسیله آن کتاب مردم از ظلمات به سوی نور هدایت شوند، بر اساس این آیه شریفه کتاب به عنوان سبب خروج مردم از ظلمت به نور معرفی شده است و«الناس» که در آیه شریفه آمده است شامل همه مردم می­شود؛ یعنی کتاب، سبب خروج ناس از ظلمت به نور و هدایت است، اگر کتاب علت خروج از ظلمت باشد و مراد هم خروج مردم باشد ملازم است با جاودانگی اعجاز قرآن؛ چون کتابی که کتاب هدایت است و می­خواهد مردم را از تاریکی و ظلمت به سوی نور هدایت و راهنمایی کند در صورتی می­تواند این کار را بکند که برای همه زمان­ها باشد، اگر فرض کنید کتابی سببیت برای خروج از ظلمت و تاریکی داشت ولی مختص به یک زمان و مردم یک عصر باشد صحیح نیست که گفته شود این کتاب برای خروج همه مردم از ظلمت به سوی نور و هدایت است پس متفاهم از این آیه این است که همه انسان­ها در همه زمان­ها به وسیله این کتاب هدایت می­شوند و این جز این نیست که در همه اعصار این اتفاق می­افتد و این به معنای خلود و جاودانگی اعجاز قرآن است.

آیات دیگری هم در قرآن وجود دارد که با تمسک به آن آیات هم می­شود جاودانگی اعجاز قرآن را ثابت کرد، پس مسلماً قرآن معجزه است و در خود قرآن با لسان تحدی به این اعجاز اشاره شده و همچنین آیاتی در خود قرآن وجود دارد که بر جاودانه بودن اعجاز قرآن دلالت می­کند.

سؤال: آنچه ذکر شد دلالت آیات قرآن بر اعجاز و جاودانگی اعجاز قرآن بود آیا دلیلی غیر از آیات قرآن وجود دارد که اعجاز قرآن و جاودانگی آن را ثابت کند یا خیر؟

استاد: اصل ضرورت معجزه؛ یعنی انجام یک کار خارق عادت و فوق طبیعت به دلیل عقلی برای هر پیامبری ثابت شده است که به طور مفصل در علم کلام به این بحث­ها پرداخته شده و جهت اطلاع بیشتر می­توانید به مباحث علم کلام رجوع کنید، ما نمی­خواهیم تعبداً بگوییم که قرآن معجزه است، گاهی شما می­گویید برای اصل اعجاز قرآن چه دلیلی دارید و گاهی می­گویید بر جاودانه بودن اعجاز قرآن چه دلیلی دارید؟ این دو موضوع گرچه به هم پیوسته است اما مستقل از یکدیگر هستند، دلیل بر اصل اعجاز قرآن از بخشی از آیات قرآن استفاده می­شود، بالاخره این مسئله قابل توجه است که قرآن مشتمل بر علوم، معارف، قصص، اخبار از گذشته و آینده، قوانین، احکام، پیام­های اعتقادی، اخلاقی و غیره است و این کتاب توسط کسی به مردم ارائه شده که امّی بوده و اصلاً سواد خواندن و نوشتن بلد نبوده است، پس اعجاز یک کتاب با زنده کردن مردگان و تبدیل عصا به اژدها که معجزه سایر پیامبران بوده فرق می­کند و درک اعجاز کتاب به سادگی درک اعجاز زنده شدن مرده نیست و فقط کسانی می­توانند اعجاز آن را درک کنند که با قواعد ادبی، فصاحت و بلاغت آشنا باشند و این افراد اگر حتی آیات دال بر اعجاز قرآن هم نباشد اعجاز قرآن را درک می­کردند و برای مردم آن زمان عجیب به نظر می­رسید و دور از ذهن بود که در محیطی که فصاحت و بلاغت و شعر در اوج بود شخصی(پیامبر(ص)) که نه یک خط شعر گفته و نه سواد خواندن و نوشتن بلد است کتابی را بیاورد که مملو از معارف و فصاحت و بلاغت است لذا بعضی اشخاص وقتی آیات قرآن را از پیامبر(ص) می­شنیدند می­گفتند این سخنان از خود محمد(ص) نیست بلکه زمانی که برای تجارت به شام سفر کرده بود این سخنان را از راهبان مسیحی شام شنیده است و باور نمی­کردند که پیامبر(ص) خودش بتواند آن سخنان را بگوید، بعضی دیگر می­گفتند این مطالب را محمد(ص) از سلمان فارسی یاد گرفته است در حالی که سلمان در مدینه مسلمان شده بود و کثیری از آیات قرآن در مکه نازل شده که اصلاً سلمان فارسی در آن زمان نبوده است، بهرحال در بعضی از آیات قرآن تحدی به شخص پیامبر(ص) شده که پیامبر(ص) کسی است که امّی است و سابقه تعلیم و تعلم نداشته اما گاهی از اوقات مطالبی را بیان می­کند که فوق سطح عقول مردم آن زمان بوده هم از نظر ظاهر و هم از نظر محتوی، پس صرف نظر از اینکه خود آیات قرآن بر اعجاز قرآن دلالت دارد می­گوییم اینکه پیامبری امی و درس نخوانده قرآن را آورده است دلیل دیگری بر اعجاز آن است.

تحدی به شخص پیامبر(ص):

یکی از آیاتی که دال بر اعجاز قرآن است آیه شریفه:« وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبينٌ» [۳] می­باشد که خداوند متعال می­فرماید: ما مي‏دانيم که آنها مي‏گويند:«اين آيات را انساني به او تعليم مي‏دهد!» در حالي که زبان کسي که اينها را به او نسبت مي‏دهند عجمي است؛ ولي اين (قرآن)، زبان عربي آشکار است .

آیه دیگری که اعجاز قرآن را ثابت می­کند آیه شریفه:«وَ إِذا تُتْلي عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَکُونُ لي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاّ ما يُوحي إِلَيَّ إِنّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ» [۴] می­باشد که خداوند تبارک و تعالی در این آیه شریفه می­فرماید: و هنگامي که آيات روشن ما بر آنها خوانده مي‏شود، کساني که ايمان به لقاي ما (و روز رستاخيز) ندارند مي‏گويند:«قرآني غير از اين بياور، يا آن را تبديل کن! (و آيات نکوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم که از پيش خود آن را تغيير دهم؛ فقط از چيزي که بر من وحي مي‏شود، پيروي مي‏کنم! من اگر پروردگارم را نافرماني کنم، از مجازات روز بزرگ (قيامت) مي‏ترسم! وقتی پیامبر(ص) آیات قرآن را تلاوت می­کرد از او می­خواستند که چیزی غیر از قرآن بگو، خدا می­فرماید: به آنها بگو من نمی­توانم آیات الهی را از پیش خودم تغییر دهم و من هر چه می­گویم وحی الهی است و از عذاب خدا می­ترسم که آنها را تغییر دهم. این آیات دلالت می­کند که آنچه که پیامبر(ص) برای مردم بیان می­کرده از جانب خداوند متعال بوده و پیامبر(ص) نمی­توانسته آنها را تغییر دهد و خود این وجهی از اعجاز است که شخص امی درس نخوانده­ای این سخنان را بگوید.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . إسراء/۸۸.

[۲] . ابراهیم/۱.

[۳] . نحل/۱۰۳.

[۴] . یونس/۱۵.